محمد رضا بایرامی، نویسنده رمانهایی چون «مردگان باغ سبز» و «آتش به اختیار» در گفتگو با خبرآنلاین به بررسی وضعیت ادبیات کشور پرداخت و با اشاره به اینکه ادبیات ما در سراشیبی قرار گرفته است، گفت: «این به خاطر نازل بودن آثار است، نه به خاطر نوع کتابهایی که چاپ میشود البته این سیر نزولی متاسفانه مختص ادبیات نیست. من نویسنده در تنهایی خودم به کتاب هایی که قدیم خوانده ام برمی گردم یعنی بیشتر ما کتابهای قدیم را دوره می کنیم ولی کتابهای جدید نمی خوانیم.»
وی ادامه داد: «من چون یک وقتهایی با اسم مستعار نقد فیلم مینوشتم، یادم می آید که در دهه فلان، فیلمی را به نمایش گذاشتند که آنقدر نازل بود که همه به آن ایراد گرفتند، من جمله خود من. الان فیلم های جدید را که نگاه میکنم با این همه امکانات و چه و چه، میبینم اصلاً جلو نرفته است یا حتی میبینم چقدر شبیه است. مثلا «برزخیها» را مقایسه کنید با «اخراجیها» که از قضا در این که هیچ کدام ذرهای هم اصالت ندارند و برداشتی هستند، خیلی شبیه هستند.»
بایرامی با اشاره به اینکه فضای عمومی هم در این مسیر بی تاثیر نیست، توضیح داد: «در فضای عمومی و غالب، وقتی کار جدی انجام میدهیم و نتیجه نمیگیرد پس احتمالاً سعی میکنیم همان کار نازل را انجام دهیم که کم خرجتر و کم زحمتتر است اما کار جدی دردسرهایی خواهد داشت ولی یک کار نازل دردسری نخواهد داشت. ضمن اینکه مکمل هایی هم در کنار ادبیات میتواند قرار بگیرد یعنی به کمک ادبیات بیاید اما امروز خود آنها هم، به جای اینکه به جریان ادبیات کشور کمک کنند در حال تخریب آن هستند.»
وی در مورد تاثیر ورود نهادهای دولتی به عرصه تولید کتاب و ادبیات گفت: «از ماجراهای دولتی و نیمه دولتی که متاسفانه وارد عرصههای رمان و ادبیات شدهاند تا حالا نتیجه خوبی نگرفتهایم. بهرحال به نفع ادبیات نبوده و به نظر من معدل ادبیات را بالا نبرده است. ولی خیلی راحت هم نمیشود گفت که اگر اینها نبودند، خیلی بهتر بود. میشود گفت که در بهترین حالت بیتاثیر بودهاند. اگر بخواهیم عادلانه صحبت کنیم میبینیم که بیتاثیر بودهاند و یا خیلی وقتها حسن ظن داشتهاند ولی این کاره نبودهاند و برای همین اوضاع را خرابتر کردهاند.»
به گفته بایرامی، خیلی وقتها اینطور نیست که این نهادهای دولتی و نیمه دولتی چارت خیلی مشخصی داشته باشند و دستوالعمل هایشان برای کار معین باشد. واقعاً نمیدانند که میخواهند چه کار کنند... «من همیشه نظرم این بوده که مدیران فرهنگی ما حداقل عمرشان باید 10 سال بشود تا کمتر به فکر خودشان باشند. حتی اگر مدیرانی متوسط باشند. آن مدیران حاشیه امن دار هم سعی میکنند در عرصههای دست به نقدتری وارد شوند یعنی سعی میکنند در عرصههایی مثل سینما و هنر بیشتر وارد شوند.»
وی تاکید کرد: «منتها عرصههای ماندگاری مثل ادبیات مورد علاقه کسی نیست نهایتش این است که احساس امنیت، این اعتماد به نفس را برایشان ایجاد میکند که در عرصهای مثل خاطرهنویسی کار کنند و یک کتاب را به عرش اعلا برسانند. صرف نظر از اینکه که این کتاب شایسته چنین بزرگنمایی هست و یا نه و صرف نظر از تبعیض آمیز بودن این حرکت که ممکن است باعث نادیده گرفتن دیگران بشود، اگر انتخاب دقیق نباشد، همین امکان هم به زودی به تهدید تبدیل میشود چون ممکن است به انتظار مخاطب پاسخ مثبت و یا درخوری ندهد.»
بایرامی گفت: «البته به قول دوستی، خاطره، کتاب آدمهای تثبیت شده است. یک خاطره نویس کارش تمام شده و بعد نشسته شروع به نوشتن می کند بنابراین چیزی قرار نیست و امکان ندارد عوض بشود و چون چنین است، تکلیف متولی فرهنگ با او روشنتر است. ولی هیچ وقت نباید انتظار داشته باشید که روی ادبیات داستانی سرمایهگذاری شود. چون داستان نویس همچنان که مینویسد؛ ممکن است یک وقتی مطلوب ننویسد.»
متن کامل گفتگوی خبرآنلاین با محمدرضا بایرامی را اینجا مطالعه بفرماید.
291/60