این مسائل دستآویز مناقشات و تسویه حسابهای سیاسی هم میشود. بُعد قومی و زبانی هم پیدا میکند. اما این جنجالها سبب حل مسأله نمیشوند. حل مسائلی نظیر خشکیدن دریاچه ارومیه – یا سایر پیکرههای آبی نظیر زایندهرود، تالاب گاوخونی، دریاچههای طشک و بختگان و هامون و ... – به بررسیهای تا حد ممکن دقیق و شناخت ابعاد مسأله نیاز دارد.
احیای دریاچه ارومیه چون سازماندهی مشخصی به نام «ستاد احیای دریاچه ارومیه» با چند هزار میلیارد تومان اعتبار و عزم سیاسی را همراه داشت و به نتیجه مطلوبی نرسید، موضوع مناسبی برای سیاستپژوهی است.
گزارش پیوست تلاش در حد وُسع من برای توضیح دادن چرایی ناکامی در احیای دریاچه ارومیه است. امیدوارم برای علاقمندان به مسأله دریاچه ارومیه، خبرنگاران رسانهها، سازمانهای دولتی مرتبط و ... نکاتی داشته باشد. فکر میکنم این گونه گزارش سیاستی نوشتن بهتر از دعوای توئیتری است.
گزارش را میتوانید از این لینک دانلود کنید.
* جامعهشناس
* منتشر شده در کانال نویسنده