محاکمه جنایی این پرونده دوباره به تعویق افتاد ؛ اعتراف 2 هووی جنایتکار به قتل شوهر
پرونده قتل پیرمردی که توسط دو همسرش به قتل رسیده بود اینبار بهخاطر تعمیرات ساختمانی در دادگاه به تعویق افتاد. صبح روز 16 بهمن سال 88، مرد جوانی با مراجعه به دادسرای امور جنایی تهران، مدعی شد پدرش از روز قبل از خانه خارج شده و دیگر بازنگشته است. تحقیقات پلیس برای یافتن ردپایی از این فرد مفقودی ادامه داشت تا اینکه ماموران به همسر موقت و سوم این مرد مظنون شدند. مهتاب، تحت بازجوییهای فنی قرار گرفت و در نهایت مدعی شد بهخاطر سرطان، اسماعیل تصمیم داشت او را رها کرده و با زن دیگری ازدواج کند که تصمیم به قتل او گرفت. وی ادامه داد: شب حادثه وی را به خانه دعوت کردم و بعد از شام، داخل شربت او تعدادی قرص خواب آور ریختم. وقتی بیحال شد، او را به اتاق خواب بردم و شیر گاز را باز کردم. روی سینه وی نشستم و با چاقویی که متعلق به خودش بود، چند ضربه به کمرش زدم. مهتاب گفت: بعد از اینکه مطمئن شدم به قتل رسیده، ملحفهای دور او پیچیدم و با خودروی خودش، جسد را به بیابانهای اطراف تهران بردم. بین راه مقداری بنزین تهیه کردم و جسد را با آن به آتش کشیدم. اعترافات متهم، ماموران پلیس و کارآگاهان را از اینکه او به تنهایی مرتکب قتل شده باشد، قانع نکرد و تحقیقات خود را پیچیدهتر کرد تا اینکه مهتاب مدعی شد با همدستی همسر دوم مقتول و مردی غریبه، مرتکب قتل شده است. مهرداد، در جریان یک قرار صوری با همسر دوم مقتول شناسایی و دستگیر شد و او هم در نخستین جلسه تحقیقات به همدستی با مهتاب در اعتراف کرد. قرار بود جلسه محاکمه 14 اردیبهشت و در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی حسن تردست برگزار شود اما به دلیل عدم اعزام متهمان پرونده این جلسه لغو شد. دلیل عدم اعزام متهم نیز جابهجایی متهمان زن پرونده بین دو زندان عنوان شد. سرانجام وقت مجددی برای پرونده تعیین شد و طبق اعلام دادگاه دیروز قرار بود به این پرونده رسیدگی شود اما بازهم بهخاطر انجام برخی تعمیرات در ساختمان شعب دادگاه، رسیدگی به این پرونده بازهم به تعویق افتاد.
قتل دختر جوان در اختلاف 2 خانواده
دختر جوانی که از خانه برای رفتن به مسجد و ادای فریضه نماز خارج شده بود در بین راه با ضربات چاقو از پا درآمد. رئیس حوزه قضایی خان ببین از توابع استان گلستان با اعلام این خبر گفت: بلافاصله پس از اعلام این خبر، بازپرس ویژه برای تحقیقات و شناسایی علل و عامل قتل در محل حاضر شد. رمضانعلی عابدی فیروزجایی افزود: پس از انجام مراحل تحقیقات مشخص شد قاتل، جوانی به نام کیومرث است که پس از اقدام به قتل از محل متواری شده است. وی تصریح کرد: خانواده قاتل و مقتول از مدتها پیش با یکدیگر اختلاف داشتند که این اختلاف در نهایت مرگ دختر جوان را رقم زد. به گفته قاضی پرونده، تحقیقات برای دستگیری قاتل ادامه دارد.
دایی و خواهرزاده گردانندگان مهاجمان قدارهکش
سردسته مهاجمان قدارهکش که پولهای میلیونی مرد جوانی را به سرقت برده بودند دایی و خواهرزادههای تبهکار بودند. رئیس باند وقتی از پشت بام مخفیگاهش قصد فرار داشت هدف گلوله پلیس قرار گرفت و زمینگیر شد.
روز 23 خردادماه سال جاری، جوان 23 سالهای در مراجعه به کلانتری 171 به ماموران گفت: ساعتی قبل به همراه دو تن از دوستانم در حالی که 5 میلیون و 400 هزار تومان همراهم تا خودرویی بخرم به سمت عبدل آباد حرکت کردیم که در حوالی اتوبان خلیج و در خیابان انبار به صورت ناگهانی در محاصره دو خودروی پژو 206 سفید رنگ و پژو 405 نقرهای رنگ و 6 تن از سرنشینان آنها قرار گرفتیم. همگی با چاقو و قمه از خودروهایشان پیاده شده و و مارا با کتک از تاکسی دوستم بیرون کشیده و در این لحظه برای اینکه جدیت خودشان را نشان بدهند شیشه سمت شاگرد را نیز شکستند. این 6 مرد با ایجاد رعب و وحشت و فحاشی و ضرب و شتم من و دوستانم همه پول هایم را سرقت کرده و به سرعت از محل متواری شدندو دوستم توانست شماره پلاک خودرو پژو 206 را یادداشت کند. در نخستین اقدام ماموران کلانتری توانستند مشخصات مالک خودرو را به دست آورده و در مراجعه به آن در خیابان فداییان اسلام، در نزدیکی خانه صاحبش که یک زن بود این خودرو را در مقابل یک مغازه به صورت رها شده دیدند درحالی که موتور خودرو هنوز گرم بوده و نشان میداد خودرو لحظاتی قبل در این محل رها شده است.
در این مرحله تیمی از پایگاه 9 پلیس آگاهی وارد عمل شد وکارآگاهان به تحقیق از زن جوان دست زدند. وی پس از حضور در پایگاه به افسر پرونده گفت: من صاحب خودرو هستم که همسرم به نام«مهدی- ج» از آن استفاده میکند امّا روز 23 خرداد داییام به نا «مهدی - الف» خودروی پژو را برای چند ساعت از من بهطور امانت گرفت و گفت میخواهد برای وصول طلبش به عبدل آباد برود.
تیم تحقیق از همین سرنخ توانست مشخصات خودروی پژو 405 نقرهای و صاحب آن را شناسایی کند. وی وقتی پلیس را پیش روی خود دید گفت: در 23 خرداد ماه « مهدی- ج» برای رساندن همسرش به جایی خودرو را از من امانت گرفته است و ساعاتی بعد خودرو را به من برگردانده است. کارآگاهان با اظهارات همسر «مهدی - ج » دریافتند که وی همان متهمی است که در اردیبهشت ماه سال جاری به اتهام سرقت خودرو به همراه چندتن از همدستانش توسط پلیس آگاهی تهران دستگیر شده و هماکنون با قرار وثیقه از زندان آزاد شده است. در ادامه اقدامات پلیسی برای دستگیری این مرد معلوم شد وی از ترس پلیس متواری است. با تحت نظر قرار دادن پاتوقهای این دایی و خواهرزاده زورگیر روز 16 مرداد ماه در حالی که متهم به خانهاش مراجعه نمیکرد، مخفیگاهش واقع در خیابان دیلمان شناسایی و تیم ویژهای از کارآگاهان برای عملیات دستگیری وارد عمل شدندو با عدم توجه متهم به دستورات پلیس برای ورود به مخفیگاه که یک آپارتمان بود، علاوه بر گشودن قفل در ورودی، در آپارتمان باز نشد که پس از تلاشهای لازم معلوم شد مهدی وسایل داخل آپارتمان را پشت در قرار داده است. با توجه به این وضع و پس از ورود به آپارتمان، در حالی که دختر جوانی در محل حضور داشت، مشخص شد متهم با استفاده از فرصت ایجاد شده از طریق پشت بام موفق به فرار شده است. دختر جوان اظهار داشت وی دوست «مهدی» است و قرار است تا با هم ازدواج کنند. کارآگاهان از آنجایی که تمامی محلهای احتمالی تردد و دوستان و بستگانش را از قبل شناسایی کرده بودند؛ با فرار متهم طرح مهار را به مورد اجرا گذاشته و فقط ساعتی بعد در حالی که متهم قصد ورود به خانه یکی از دوستانش در دولت آباد شهرری را داشت، دستگیر شد. با عملیات غافلگیرانه پلیس در خیابان، متهم با قمهای که در اختیار داشت ابتدا اقدام به درگیری تن به تن با افسر پلیس کرده و زمانی که متوجه شد محدوده اطراف در محاصره پلیس است به صورت پیاده پا به فرار گذاشت و کارآگاهان پس از شلیک تیر هوایی وهدف قرار دادن پای مهدی وی را زمین گیر کردند وبه بیمارستان فیروزآبادی انتقال دادند. مهدی- الف نیز روز 24مردادماه در خیابان یاغچیآباد به دام افتادو 6 روز بعددو همدست دیگر آنها به نامهای احسان 17 ساله و وحید 30 ساله در محدوده یاغچیآباد و در مخفیگاههای خود دستگیر شدند. به گزارش خبرنگار ما، تحقیقات نشان داد این 4 مرد دارای سوابق اتهامی سرقت خودرو و مواد مخدر هستند که تحقیقات برای سایر اتهامات و سرقتهای احتمالی آنان ادامه دارد.
انتقام رنگی به خاطر باخت در فوتبال گلکوچک
شرطبندی در بازی فوتبال گلکوچک بچهمحلها دردسرساز شد و سناریوی یک انتقامجویی عجیب را رقم زد.
پسر جوان که تصور میکرد داور بازی به هواخواهی از دوستانش در تیم رقیب سوت زده است شبانه به اقدامی تلافیجویانه پرداخت.
چندی پیش، پسر جوانی با مراجعه به دادسرای ناحیه 10 تهران ادعا کرد خودرویش که در کوچهشان واقع در حوالی خیابان آزادی پارک بود از سوی یک ناشناس با اسپری رنگآمیزی شده است.
این پسر 21 ساله گفت: صبح که بیدار شدم و سراغ خودروام رفتم تا با آن به مسافرکشی بروم، دیدم روی آن با رنگهای سیاه و قرمز خطهایی کشیده و در روی صندوق عقب نوشته شده که عادل باش و من نمیدانم منظورشان چه بوده است و احتمال میدهم کسی به اشتباه از من انتقام گرفته است.
وی افزود: من یک مسافرکش هستم و با اقساط سنگین پراید را خریدهام، آزارم هم به هیچکس نرسیده و با همه بچهمحلهایم دوستی و رفاقت دارم، همه به من احترام میگذارند و اصلا دوست ندارم کسی از دستم ناراحت باشد.
دادیار پرونده برای ردیابی عامل رنگآمیزی انتقامجویانه دستور داد تا تیمی از پلیس به تحقیقات ویژهای دست بزنند و ماموران پس از بررسی خودرو و پی بردن به اینکه همه در آن محله میدانستند پراید متعلق به جواد است این پسر را تحت بازپرسی گرفتند.
جواد گفت: «هنوز باور نمیکنم کسی با من اختلاف داشته باشد در بین بستگانم هیچکس نیست که من را دوست نداشته باشد چرا که از بچگی پدر و مادرم گفتهاند به همه احترام بگذارم، حتی با وجود اینکه در رشته حسابداری دانشجو هستم به راحتی پذیرفتم مسافرکشی کنم و همه این روحیهام را تحسین میکنند. وی وقتی شنید که در ماههای اخیر کاری نکرده که به عدالت و عادل بودن ربط داشته باشد گفت: «من همیشه داور فوتبال گلکوچک بچهمحلهایم هستم چرا که همه قبولم دارند آخرین بار هم بین 2 گروه از دوستانم مسابقهای برپا بود. وقتی از من خواستند داوری کنم چون یکی از دوستان صمیمیام در یکی از تیمها بود نپذیرفتم اما همه اصرار کردند و بناچار سوت بازی را به دستم دادند.
وی افزود: همان تیمی که مجید، دوست صمیمیام دروازهبانش بود، بازی را برد و در آنجا 2 تن از تیم دیگر به نحوه داوری من اعتراض کردند اما آنقدر جدی نبود که کسی بخواهد انتقامگیری کند و تصور نمیکنم این رنگآمیزی توسط آنها صورت گرفته باشد.
ماموران که به سرنخی رسیده بودند ابتدا مجید را تحت تحقیق گرفتند و از وی شنیدند در آن بازی گل کوچک 3 میلیون تومان شرطبندی شده بود و آنها به جواد نگفتهاند چرا که میدانستند وی داوری را نمیپذیرد.
مجید گفت: همه جواد را به عنوان پسر خوب محله قبول دارند به خاطر همین هیچکس جز او مناسب داوری نبود، هر 2 تیم قرار گذاشتیم شرطبندی پنهان باشد حتی وقتی ما بردیم و تیم رقیب اعتراض شدیدی کرد جواد با تعجب گفت بازی دوستانه که ارزش دعوای بچهمحلی را ندارد غافل از اینکه پای 3 میلیون تومان پول در میان است.
در این مرحله، ماموران وقتی شنیدند پسری به نام نادر پس از باخت در جمع دوستانش و در جملات کوتاهی ادعا کرده تلافی خواهد کرد و همه تصور میکردند نادر منظورش برنده بودن در بازی گلکوچک بعدی است، همین کافی بود تا نادر از سوی پلیس تحت بازجویی قرار بگیرد.
وی ابتدا گفت: من جواد را از بچگی میشناسم او به اندازهای پسر خوبی است که هیچ دشمنی ندارد، شنیدهام خودرواش را رنگآمیزی کردهاند و از همان روز نخست گفتهام کسی اشتباهی این کار را کرده است.
وی افزود: ما مسابقه فوتبال گلکوچک داشتیم و یکی از کسانی که اصرار داشت جواد داور بازی باشد من بودم، خوب بازی نکردیم و باختیم 3 میلیون تومان هم بین ما ردوبدل شد. مثل همه فوتبالها ناراحت بودم و اعتراضاتی در میدان بازی داشتم بعد هم گفتم تلافی خواهم کرد و تصمیم داشتیم باز هم مسابقه بگذاریم و این بار شرط 5 میلیونی داشتیم».
وقتی ماموران با ادعاهای بیگناهی پسر 20 ساله مواجه شدند خود را در برابر گره کوری دیدند تا اینکه جواد با مراجعه به افسر پرونده ادعا کرد یکی از دوستانش نادر را وقتی در حال خرید اسپری رنگ بوده در مغازهای نزدیک محلهشان دیده است.
پلیس خیلی زود با تحقیق از شاهد این خرید، اقدام به دستگیری نادر کرد و وقتی شنید وی باز اصرار به بیگناهی دارد، همسرش به مغازه رنگفروشی رفت که فروشنده تایید کرد نادر از وی اسپری رنگ خریده است.
دیگر چارهای جز اعتراف نبود، نادر که سر به زیر انداخته بود، گفت: فردای همان روز رنگ کردن پراید جواد، وقتی پای حرف بچهمحلها نشستم که همه من را نفرین میکردند و از خوبیهای این پسر میگفتند، خجالت کشیده و پشیمان شدم اما کار از کار گذشته بود.
جوان انتقامجو گفت: من از روی مسابقه کینه به دل گرفتم، آن روز شرطبندی 3 میلیونی داشتیم و بهتر از تیم رقیب بازی کردیم اما نتوانستیم توپها را گل کنیم خیلی عصبی شده بودم در چند مورد احساس کردم جواد به نفع تیم دوست صمیمیاش سوت زده حتی یک گل زدیم که پیش از آن جواد سوت پنالتی زده بود، هرچه گفتیم آوانتاژ داده اعلام کرد سوت پیش از گل بوده است، پنالتی هم گل نشد وقتی با فاصله یک گل باختیم من جواد را مقصر دانستم.
وی افزود: نمیدانستم چگونه عقدهگشایی کنم تا اینکه یک شب سر کوچه بودم که دیدم با پراید نو آمد داخل و رفت جلوی در خانهشان پارک کرد همانجا تصمیم گرفتم ابتدا شیشهاش را بشکنم بعد نظرم عوض شد چون حتما سروصدا داشت و صدای دزدگیر شنیده میشد به خاطر همین رنگ خریدم و ساعت 2 شب سراغ پراید رفته و آن را رنگآمیزی کردم حتی نوشتم «عادل باش!» بعد فرار کردم.
بنا به این گزارش با اعترافات این بچهمحل عقدهای، جواد در برابر گریههای وی رضایت داد و دادیار پرونده نادر را با سپردن وثیقه آزاد کرد تا از لحاظ جنبه عمومی جرم تحت تعقیب باشد.
/5656