استخدام خواستگار اجارهای برای ربودن خواهرزن
داماد سابق یک خانواده مشهدی که به قصد انتقام از خانواده همسرش از طریق تبانی با یک همدست، خواهرزن سابق خود را ربوده بود، دستگیر شد. به گزارش «جامجم»، رسیدگی به این پرونده هفته گذشته با شکایت مردی مبنی بر گم شدن دختر جوانش در دستور کار پلیس آگاهی مشهد قرار گرفت.
شاکی به پلیس گفت: دخترم به آموزشگاهی در مرکز شهر رفته بود اما به خانه بازنگشته است. تلفن همراه او نیز خاموش است و پاسخ نمیدهد و جستجوهایمان برای یافتنش بینتیجه مانده است. در پی این شکایت، جستجوهای پلیسی برای یافتن دختر گمشده آغاز شد. در مرحله بعدی ماموران با حضور در آموزشگاه محل تحصیل دختر گمشده و تحقیق از همکلاسیهای او متوجه شدند روز حادثه دختر جوان پس از خداحافظی از دوستانش با سوار شدن به خودروی پراید یک مرد جوان، محل را ترک کرده است.به این ترتیب خانواده دختر گمشده دوباره به پلیس آگاهی احضار شدند.با تحقیق از آنها معلوم شد، یک سال پیش دختر بزرگتر خانواده در پی اختلاف با شوهرش از او جدا شده است. پس از آن داماد سابق به قصد انتقامگیری بارها آنها را تلفنی تهدید کرده است. با احتمال اینکه داماد سابق این خانواده از دختر گمشده اطلاع دارد، وی تحت تعقیب قرار گرفت. تحقیقات در این باره ادامه داشت تا اینکه روز گذشته ماموران خانه مرد مظنون را در جنوب شهر شناسایی کردند و با هماهنگی قضایی وارد آنجا شدند.با دستگیری داماد سابق شاکی، ماموران قصد انتقال او را به مرکز پلیس داشتند که صدای فریاد کمکخواهی را از درون یکی از اتاقهای آن خانه شنیدند. با ورود به آنجا، متوجه شدند دختر گمشده با دست و پای بسته در این محل زندانی شده است.با انتقال متهم به پلیس آگاهی و تحقیق از دختر نجاتیافته معلوم شد او از چندی پیش در پی تماس تلفنی اشتباهی با یک مرد جوان با او آشنا شده و با ابراز علاقهمندی به یکدیگر قصد ازدواج با هم را داشتهاند تا اینکه روز حادثه با سوار شدن به خودروی مرد مورد علاقهاش برای ملاقات با خانواده وی به خانه آنها در جنوب شهر رفته و گمان نمیکرده است او با داماد سابق خانواده در اجرای نقشه آدمربایی همدست بوده است.پس از اظهارات دختر جوان، متهم پرونده بازجویی شد.متهم در اظهاراتش به پلیس گفت: بعد از جدایی از همسرم، همچنان به او علاقهمند بودم. چند ماه بعد وقتی متوجه شدم با طلاق همسرم دچار اشتباه شدهام، در تماس تلفنی از او خواستم دوباره با من ازدواج کند، اما او قبول نکرد و خانوادهاش نیز بشدت با این درخواست مخالف بودند.متهم اضافه کرد: از آن موقع به بعد، در اندیشه انتقام از آنها بودم. بنابراین برای ضربه زدن به این خانواده تصمیم گرفتم زندگی دختر کوچکتر آنها را نیز خراب کنم. ماجرا را با یکی از دوستانم در میان گذاشتم و قرار شد او با خواهرزن سابقم ارتباط دوستی و عاطفی برقرار و بعد او را رها کند.متهم با اشاره به اجرای نقشه آدمربایی گفت: پس از 6 ماه آشنایی میان آنها، قرار شد دوستم طبق نقشهمان، دختر جوان را به بهانه ملاقات با خانوادهاش به خانه اجارهای من بیاورد و در قبال آن پول بگیرد.بعد من خواهرزن سابقم را با دست و پای بسته در آنجا محبوس کنم تا در تماس با خانوادهاش، آنها را مجبور کنم که اجازه دهند با همسر سابق خود ملاقات کرده و بار دیگر ازدواج کنیم.بنابر این گزارش، متهم با قرار قانونی روانه زندان شد و تحقیقات برای دستگیری همدست فراری متهم ادامه دارد.
دختر 12 ساله فراری از خانه ،سارق شد
دختر 12 سالهای پس از مشاجره با مادرش و فرار از خانه، هنگام سرقت دستگیر شد. به گزارش «جامجم»، چند روز پیش مردی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 شهریار تماس گرفت و از دستگیری یک دختر 12 ساله به اتهام سرقت خبر داد.دقایقی بعد، ماموران با حضور در محل که یک مرکز خرید است، دختر متهم به سرقت را برای تحقیقات به مرکز پلیس منتقل کردند.دختر نوجوان به پلیس گفت: چندی پیش با دختری آشنا شدم که به پسری علاقهمند شده بود و برای تفریح با یکدیگر به بوستانهای شهر میرفتند. مادرم با اطلاع از دوستی من با دختر غریبه، خواست برای همیشه ارتباطم را با او قطع کنم، اما به حرفهای مادرم توجهی نکردم.وی اضافه کرد: دوستی من با دختر غریبه ادامه داشت تا این که روز حادثه مادرم دوباره مرا با او دید. پس از مشاجره با هر دو نفرمان، مرا به زور به خانه آورد و کتکم زد. پس از مشاجره با مادرم، هراسان از خانه بیرون آمدم تا نزد عمهام در یکی از شهرهای شمالی بروم.دختر 12 ساله با اشاره به سرقتهای سریالی از مغازههای مرکز خرید شهر گفت: یک ساعتی در خیابانها سرگردان بودم. پولی برای خرید غذا و تهیه بلیت سفر نداشتم. بنابراین تصمیم به سرقت گرفتم تا این که به عنوان مشتری وارد یک مرکز خرید شدم.وی اضافه کرد: یک بار اموال مغازهها را از پشت ویترین نگاه کردم و بعد به عنوان مشتری وارد یکی از مغازهها شدم. در همین موقع وقتی صاحب آنجا برای آوردن لباس به سمت انبار رفت، پولهای او را از کشوی میزش سرقت کرده و متواری شدم. متهم افزود: پس از یک ساعت پرسه زدن در خیابان به یک مغازه لباسفروشی دیگر رفتم و با پولهای دزدی لباس خریدم و با رفتن به یک رستوران غذا خوردم و با عوض کردن لباسهایم، دوباره به همان مرکز خرید که محل نخستین سرقتم بود، رفتم و دست به سرقت دیگری زدم.دختر 12 ساله در رابطه با نحوه دستگیریاش گفت: در جریان سومین سرقت، صاحب مغازه به من ظنین شد و مرا دستگیر کرد. بنابراین گزارش، برای متهم 12 ساله قرار قانونی صادر شده است. تحقیقات در این زمینه ادامه دارد.
دزد حرفهای در نقش نابینا
دزد سالخورده که خودش را نابینا جا میزد پس از سرقت خودرو در شهرری دستگیر شد. به گزارش «جامجم»، چند روز پیش مالک یک خودرو هنگام خروج از خانهاش متوجه شد، مردی با سوار شدن به خودروی سواریاش در حال دور شدن از محل است.در پی این سرقت، با فریاد دزد، دزد از همسایهها کمک خواست. یکی از همسایهها به کمکش شتافت و با سوار کردن مرد مالباخته به خودرواش، 2 نفری به تعقیب سارق فراری پرداختند. تعقیب و گریز آنها ادامه داشت تا این که در نزدیکی اتوبان بهشت زهرا خودروی سرقت شده متوقف شدو یک مرد سالخورده با پیاده شدن از خودرو به سمت جاده، فرار کرد. مالباخته و همسایهاش به تعقیب و گریز ادامه دادند و عاقبت راه دزد سالخورده را که عصا به دست در حرکت بود، سد کرده و او را دستگیر کردند. با تماس صاحب خودرو ماموران انتظامی با حضور در محل دستگیری متهم، او را تحویل گرفتند و همراه شاکی به پایگاه نهم پلیس آگاهی تهران انتقال دادند.
ابتدا شاکی بازجویی شد و گفت: که مرد بازداشت شده، خودرویش را دزدیده و اکنون خود را به کوری زده است. در پی این اظهارات دزد سالخورده بازجویی شد و گفت: شاکی دروغ میگوید. در خیابان منتظر تاکسی بودم تا به خانه یکی از اقوام بروم. دقایقی بعد خودرویی مقابلم توقف کرد و با گفتن آدرس راننده مرا سوار خودرو کرد. متهم اضافه کرد: راننده جز من مسافر دیگری هم داشت که با او حرف میزد. در میانه راه با خراب شدن خودرو، آنها فرار کردند و من تنها ماندم. وقتی از خودرو به آرامی بیرون آمدم، 2 مرد در حالی که فریاد میزدند دزد، دزد، به من نابینا نزدیک شده و پس از حملهور شدن، کتکم زدند. سارق نیستم و به اشتباه مرا دستگیر کردهاند.در تحقیقات وقتی ماموران از فرد به ظاهر نابینا خواستند تا در صندلی دیگری بنشیند تا برگه اظهاراتش را انگشت بزند، متهم پس از چند قدمی به یکباره عنوان کرد، دروغ میگویید اینجا که صندلیای وجود ندارد.همین جمله متهم کافی بود که نابینا نبودن و سارق بودن او را تایید کند. به این ترتیب متهم در ادامه بازجوییها اعتراف کرد: چند روز پیش از سرقت از شهرستان به تهران سفر کردم. به دلیل این که جایی برای خواب نداشتم و پولهایم نیز تمام شده بود، تصمیم به سرقت خودرو و فروختن آن به خریداران اموال مسروقه گرفتم.مرد متهم به سرقت اضافه کرد: روز حادثه با زدن عینک و به دست گرفتن یک عصا شروع به گدایی در محلههای شهر کردم تا مردم به من شک نکنند. با نزدیک شدن به یک خودرو با وسایلی که همراهم بود، آن را باز کرده و با خودروی دزدی فرار کردم، اما هوشیاری مالباخته مرا گرفتار کرد.متهم تصریح کرد: قصد داشتم با این ترفند چند خودروی دیگر را نیز سرقت کنم که پیش از اقدامهای بعدی دستگیرشدم. بنابر این گزارش، متهم با قرارقانونی روانه زندان شد. تحقیقات برای مشخص شدن سوابق کیفری متهم و فاش شدن دیگر سرقتهای او ادامه دارد.
/5656