زینب کاظمخواه: نهاد کتابخانههای عمومی کشور علاوه بر مسوولیتی که در اداره کتابخانههای تحت پوششاش دارد، هر سال سرانه فرهنگی کشور را ارایه میدهد که یکی از مهمترین آنها سرانه مطالعه است. با منصور واعظی که چند سالی است دبیر کل نهاد کتابخانههاست درباره سرانه مطالعه و شیوه احصای آن همچنین خرید کتاب و شیوهای که این نهاد برای این امر دارد به گفتگو نشستیم.
آمار سرانه مطالعه در ایران از سال گذشته آیا تغییری کرده است و روندی که برای رسیدن به سرانه مطالعه در ایران طی میکنید چگونه است؟
تا کنون سه سنجش در مورد مطالعه انجام دادهایم که این سه بخش در دل سنجش فرهنگی بزرگتری قرار دارند، که یکی از آنها سنجش سرانه مطالعه است. در آن سنجش بزرگ فرهنگی که انجام میشود اطلاعات بسیار وسیعتری را بررسی میکنیم، اما از منظر نهاد کتابخانههای عمومی مطالعه و گرایش مطالعاتی اهمیت بیشتری دارد. یکی از این سنجشها در آذر 87 و دیگری در اسفند 88 و سنجش بعدی در اسفند 89 انجام شده است که نتایج اسفند 89 آماده ارائه نشده واطلاعات فعلی درباره سرانه مطالعه برای اسفند88 و آذر 87 است.
روش سنجش مطالعه براین مبنا است که بر اساس جمعیت کشور ابتدا مشخص کردهایم که هر استان چقدر جمعیت دارد که این مبنایی است برای نمونهای که برای آن استان انتخاب میشود تا به تفکیک هر استان سرانه فرهنگی معلوم شود. روش برای به دست آوردن این سرانه مبتنی بر انتخاب تعدادی نمونه نسبت به جمعیت روستایی وشهری است و بنا بر این نکته بوده که این سنجش علاوه بر این که فرهنگ عمومی کشور را ارزیابی کند، به تفکیک استانها نیز فرهنگ و میزان مطالعه مشخص شود بر این اساس تعداد نمونهای که انتخاب می شده باید عددی میبود که خطایش کمتر باشد، نمونههایی که از استانها انتخاب کردیم اگر تعدادشان کمتر از 500 می بود، به 500 رساندیم. بعد از اینکه تعداد مشخص شد، چگونگی مدل و انتخاب از میان نمونهها گام بعدی اقدام بود تعداد نمونهای که از هر شهر یا روستا داشتیم مدلی برایش تعریف شده بود که این مدل به ما میگفت در این شهر ما سراغ کدام خانه و در آن خانه سراغ کدام فرد برویم. در این مدل بر اساس نمونه کامپیوتری به شکل تصادفی سراغ خانهای میرفتیم و فردی را انتخاب میکردیم اگر سن فرد کمتر از 12 سال بود او را انتخاب نمیکردیم و همینطوراگر آن فرد انتخاب شده در خانه حضور نداشت مدل به ما میگفت که کدام فرد را باید انتخاب کنیم. البته ویژگیهای دیگری هم در این مدل وجود دارد، به طور مثال اگر میخواستیم از جهت قومیتی نیزنمونه داشته باشیم، در شهرهایی که قومیتهای مختلف حضور دارند از آنها هم نمونههایی داشتیم.
روش سنجش مطالعه براین مبنا است که بر اساس جمعیت کشور ابتدا مشخص کردهایم که هر استان چقدر جمعیت دارد که این مبنایی است برای نمونهای که برای آن استان انتخاب میشود تا به تفکیک هر استان سرانه فرهنگی معلوم شود. روش برای به دست آوردن این سرانه مبتنی بر انتخاب تعدادی نمونه نسبت به جمعیت روستایی وشهری است و بنا بر این نکته بوده که این سنجش علاوه بر این که فرهنگ عمومی کشور را ارزیابی کند، به تفکیک استانها نیز فرهنگ و میزان مطالعه مشخص شود بر این اساس تعداد نمونهای که انتخاب می شده باید عددی میبود که خطایش کمتر باشد، نمونههایی که از استانها انتخاب کردیم اگر تعدادشان کمتر از 500 می بود، به 500 رساندیم. بعد از اینکه تعداد مشخص شد، چگونگی مدل و انتخاب از میان نمونهها گام بعدی اقدام بود تعداد نمونهای که از هر شهر یا روستا داشتیم مدلی برایش تعریف شده بود که این مدل به ما میگفت در این شهر ما سراغ کدام خانه و در آن خانه سراغ کدام فرد برویم. در این مدل بر اساس نمونه کامپیوتری به شکل تصادفی سراغ خانهای میرفتیم و فردی را انتخاب میکردیم اگر سن فرد کمتر از 12 سال بود او را انتخاب نمیکردیم و همینطوراگر آن فرد انتخاب شده در خانه حضور نداشت مدل به ما میگفت که کدام فرد را باید انتخاب کنیم. البته ویژگیهای دیگری هم در این مدل وجود دارد، به طور مثال اگر میخواستیم از جهت قومیتی نیزنمونه داشته باشیم، در شهرهایی که قومیتهای مختلف حضور دارند از آنها هم نمونههایی داشتیم.
آخرین سنجشی که درباره سرانه مطالعه در اسفند 88 صورت گرفت چه نتایجی داشت؟
در این سنجش میزان مطالعه کتاب غیر درسی 18 دقیقه، قرآن و ادعیه 12 دقیقه و روزنامه 39 دقیقه و نیم و نشریات غیرروزانه 6.5 دقیقه که جمع همه اینها 76 دقیقه در روز به دست آمده است البته بخشی از مطالعه در فضای مجازی است که بر این اساس 15.5 دقیقه مطالعه کتاب و دو نیم دقیقه مطالعه در فضای مجازی ثبت شده است.
اندازهگیری این موضوع که مردم چقدر تلویزیون میبینند از بحث مطالعه جداست. در این سنجش حتا این که مردم چقدر صله ارحام انجام میدهند یا رادیو گوش میدهند هم احصا وگرد آوری شده است.
در کشورهای دیگر معمولا سرانه مطالعه هر چند سال یک بار اعلام میشود، مثلا آمریکا هر ده سال یک بار این سرانه اعلام میشود، ولی در کشور ما در این چند سال هر سال این اتفاق میافتد آیا لازم است که سرانه مطالعه هر سال اعلام شود؟
ما در برنامهریزی و مدیریت فرهنگیمان مبانی و حساسیتهایی داریم، این مبانی وحساسیتها کاملا متفاوت از غرب است. غرب مدیریت بر جامعهاش را عمدتا از طریق رسانههای خود محقق میکند و با مدیریت رسانهها کشورش را اداره میکند. آنها در این امر اهدافی که انقلاب اسلامی در رابطه با ملت دارد، دنبال نمیکنند، به هر حال ما کشوری هستیم که در قانون اساسیمان موضوع رشد و ارتقای انسان خیلی برایمان مهم است، نگاه غربیها به انسان متفاوت است. شاخصهای اقتصادی غرب موضوعی جدی است ، شاخصهای اقتصادی یا اجتماعی برای آنها اهمیت زیادی دارد، به حداکثر رساندن رفاه میتواند مهمترین هدف ادعایی هر حکومتی باشد، برای همین آنها این موضوع را با افتخار اعلام میکنند، ولی این که غرب صله ارحام میکنند یا احترام والدینشان را دارند خیلی برایشان اهمیت ندارد. دولت موظف است که همه مردم را پوشش اجتماعی دهد و در فرهنگ آنان نه فرزندان و نه پدر و مادرها خیلی وظیفه در قبال هم احساس نمیکنند، اما در کشور ما این طور نیست.
به نظرم حتی ما این کار را دیرشروع کردیم، ما باید شرایط فرهنگی خانوادهها و اقشار مختلف و قومیتهای مختلف را بررسی و متناسب با آن فرهنگ را مدیریت میکردیم؛ زیرا این اطلاعات به ما کمک میکند نقاط ضعفمان را بشناسیم و متناسب با آن برنامهریزی فرهنگی کنیم. از سوی دیگری تحولات فرهنگی در گرایشهای اقشار مختلف جامعه تحقق مییابد مثل گذشته نیست. گاهی ممکن است یک رفتار فرهنگی در یک منطقه یا شهری یا قومیتی ریشه داشته باشد که این رفتار به عنوان شاخص آن تلقی می شد ، ما برای مردم استانهای مختلف میتوانیم یکسری خصلتهای فرهنگی تعریف کنیم، در حالی که با تحولاتی که در رسانهها و عرصه بینالمللی ایجاد شده الان نمیتوان گفت قاطعانه گفت که این خصلت هنوز مانده است، ممکن بود که شهری دارالمومنین یا دار العباد تلقی میشد ولی امروز به این موضع رسیده باشیم که این شهر دیگر اینطور نباشد، به همین خاطر دوره زمانی یک ساله برای اندازهگیری وضعیت فرهنگی کشور در شرایطی که در جامعه و دنیا اتفاقات مختلفی میافتد، مقطع زمانی زیادی نیست و به نظر میرسد که برای این کار منطق وجود دارد. به همین دلیل موضوع کتاب و کتابخوانی که نهاد کتابخانه ها یکی از رسالتهای خود را ارتقای مطالعه مفید میداند، موضوعی مهم تلقی شده است و این شاخصها مبنای ارزیابی مدیران استانی نهاد قرار میگیرد و اگر رشد داشته باشد نشان میدهد که مدیر ان استانی تلاش کرده اند که این میزان را بالا ببرد ندو یا اگر کاهش یافته باشد باید نقد شود.
به نظرم حتی ما این کار را دیرشروع کردیم، ما باید شرایط فرهنگی خانوادهها و اقشار مختلف و قومیتهای مختلف را بررسی و متناسب با آن فرهنگ را مدیریت میکردیم؛ زیرا این اطلاعات به ما کمک میکند نقاط ضعفمان را بشناسیم و متناسب با آن برنامهریزی فرهنگی کنیم. از سوی دیگری تحولات فرهنگی در گرایشهای اقشار مختلف جامعه تحقق مییابد مثل گذشته نیست. گاهی ممکن است یک رفتار فرهنگی در یک منطقه یا شهری یا قومیتی ریشه داشته باشد که این رفتار به عنوان شاخص آن تلقی می شد ، ما برای مردم استانهای مختلف میتوانیم یکسری خصلتهای فرهنگی تعریف کنیم، در حالی که با تحولاتی که در رسانهها و عرصه بینالمللی ایجاد شده الان نمیتوان گفت قاطعانه گفت که این خصلت هنوز مانده است، ممکن بود که شهری دارالمومنین یا دار العباد تلقی میشد ولی امروز به این موضع رسیده باشیم که این شهر دیگر اینطور نباشد، به همین خاطر دوره زمانی یک ساله برای اندازهگیری وضعیت فرهنگی کشور در شرایطی که در جامعه و دنیا اتفاقات مختلفی میافتد، مقطع زمانی زیادی نیست و به نظر میرسد که برای این کار منطق وجود دارد. به همین دلیل موضوع کتاب و کتابخوانی که نهاد کتابخانه ها یکی از رسالتهای خود را ارتقای مطالعه مفید میداند، موضوعی مهم تلقی شده است و این شاخصها مبنای ارزیابی مدیران استانی نهاد قرار میگیرد و اگر رشد داشته باشد نشان میدهد که مدیر ان استانی تلاش کرده اند که این میزان را بالا ببرد ندو یا اگر کاهش یافته باشد باید نقد شود.
در سرانه مطالعه همه چیزهایی که گفتید لحاظ میشود اما ما منظورمان مطالعه به معنای کتاب غیر درسی است که گفتید 18 دقیقه است آیا به نظرتان این عدد پایین نیست و برای بالا بردن سرانه مطالعه چه نهادی و سازمانی بیشتر از همه میتواند موثر باشد؟ برای ارتقای این عدد باید چه کرد؟
کتاب خیلی مهم است، یعنی کسی که اهل کتاب و کتابخوانی است ممکن است فردی باشد که صبح تا شب کتاب بخواند اما کتابخوان نباشد. گرچه مطالعه یعنی کسی که می خواند. جامعه اهل خواندن با جامعه اهل دیدن و شنیدن متفاوت است و اگر دنبال پیشرفت باشیم باید به دنبال کتابخوان باشیم. در منظومه خواندن، کتاب جایگاه برجسته و ویژهای دارد. مقام معظم رهبری از مردم مطالبه خواندن دارند در دیداری که داشتیم آمار مطالعه را ارائه کردم و ایشان فرمودند که این فایده ندارد ممکن است که در جامعه کسی اهل خواندن باشد، ممکن است که یکی 15 ساعت مطالعه کند، اما یکی هم باشد که اصلا کتاب نخواند؛ ما باید کاری کنیم که همه کتاب بخوانند. بنابراین یکی از مسایلی که جامعه ما را از دیگر جوامع مجزا میکند این است که رهبر و نخبگان جامعه ما از مردم مطالبه خواندن دارند و آن را به عنوان موضوع مهم فرهنگی دنبال میکنند. اگر به اعتقادات دینی و معنوی وفرهنگ جامعه نگاه کنیم، بحث «اقرا» و خواندن و یا ز گهواره تا گور دانش بجوی هست. این هم در دین ما و هم در فرهنگ ما دیده میشود، دیگر این که در چند سال اخیر جامعه ما از لحاظ سرانه سطح دانش به کشورهای پیشرفته نزدیک شده است. زمانی تعداد افراد دانشگاهی ما خیلی کم بود و سطح سواد بسیار پایین بود، در سال 56 تنها 35 درصد مردم سواد داشتند، الان کشوری هستیم که سطح سواد از 85 درصد بالاتر رفته است. در همه سنجشها با این مواجهیم که ارتفای دانش منجر به ارتقای مطالعه میشود، با همه اینها فکر میکنم که 18 دقیقه عدد بالایی نیست و باید ارتقا یابد.
در اعلام عدد سرانه مطالعه اختلافهایی هست این اختلافها ناشی از چیست؟
آماری که من ارایه کردهام با آمار وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی است. اولین سنجش که نتایج آنرا در سال 87 اعلام کردیم، یکی از مدیران ارشد فرهنگی کشور گفت این آمار درست نیست و سرانه مطالعه دو دقیقه است. شاید تنها سنجش علمی که قبل از سنجشهای ما انجام شده یکی مربوط به سال 78 است که وزارت ارشاد انجام داد ه که عدد 7.5 دقیقه اعلام شده که البته آن سنجش فقط در شهرها انجام شده ، و یک نمونه ملی برای شهرها بود و یک سنجش نیز در سال 53 یک استاد دانشگاه انجام داده بود که سرانه مطالعه در آن سال دو دقیقه بوده است. بعد سال 78 نزدیک به 8 دقیقه و ده سال بعد به 18 دقیقه رسیده است. این رشدها به علت افزایش تعداد با سوادان کشور بوده است در سال 78 چاپ اول کتاب 350 عنوان کتاب بوده در حالیکه در سال گذشته بیش از 60 هزار عنوان کتاب در کشورمان چاپ شده است، یکی از ظلمهایی که به فرهنگ عمومی ما میشود این است که چون مردم یک نگاه اعتراضی و نقد گونه دارند، گاهی آمار را آنطور که هست نمی بینند.
مثلا زیبایی خط فارسی بر کسی پوشیده نیست و ایرانیهایی که به خارج می روند با خط فارسی روی سردر مغازهشان مینویسند و در آنجابه زیبایی هنر خط فارسی را پی می برند، ولی در شهر تهران خیلی از مغازهها سردرشان به خط لاتین است. این را میخواهم بگویم که ما این روح نقادانهمان را در ارزیابی فرهنگی نیز لحاظ میکنیم.مثل اینکه اگر مردی وجوانمردی نزد ایرانیان است وگرنه این واژه ها در غرب مرده است مطالعه هم همین طور است ما تصورمان درباره مردممان این هست که کتابخوان نیستند، اما مردم روس یا سوئد کتابخوان هستند، نه این که آنها کتابخوان نباشند. من مقالات متعددی از نخبگان آلمان و اسکاندیناوی که بالاترین سرانه مطالعه را دارند، خواندهام که ابراز نگرانی کردند که سرانه مطالعهشان کاهش یافته است است. اگر دقت کرده باشید در این چند سال اخیر شما نمیبینید که این کشورها سرانه مطالعهشان را اعلام کرده باشند، اینها در تحقیقات علمیشان متوجه شدهاند که این سرانه کاهش یافته اما بروز نمیدهند در حالی که سرانه مطالعه در ایران افزایش یافته است. اینکه مقالات ما در رسانههای خارجی منتشر می شود به معنای افزایش سرانه سواد و دانش در کشور ما است. اعتراف می کنیم علیرغم داشتن فرهنگ و تمدن چند هزار ساله ، فرهنگ وتمدن امروز دنیا وامدار بالندگی و غنای فرهنگ حکمی ایران بوده و رقم 18 دقیقه برای کتابخوانی راضی کننده نیست؛ حتی 76 دقیقه هم راضی کننده نیست. زمانی میتوانیم ادعا کنیم که کشور پیشرفتهای هستیم که دیدن تلویزیون، شنیدن برنامههای موسیقایی و خواندن را در کنار هم بگذاریم اما خواندن از همه بیشتر باشد. این نکته را هم باید گفت که در سالهای اخیر اختلافاتی که درباره سرانه مطالعه وجود داشت کمتر شده است، چرا که متوجه شدهاند که پشتوانه اطلاعاتی که ارائه میدهیم توسط اساتید برجسته و اهل فن صورت گرفته و کسانی که انتقاد میکردند به این موضوع پی برده و انتقادات کمتر شده است.
اگر بخواهیم درباره نهاد کتابخانهها بحث کنیم، یکی از مسایل مورد بحث شیوه خرید کتاب این نهاد است، شیوه خرید کتاب چگونه است؟ آیا وزارت ارشاد کتاب خریده و در اختیار شما میگذارد و یا خودتان این کار را میکنید؟ برای خرید کتابها لیستی از کتابهای ممنوع دارید؟
نمیدانم که ارشاد چقدر کتاب خرید میکند، اما ما دو شیوه خرید کتاب داریم: در سال جاری 20 میلیارد خرید کتاب داریم که در سال گذشته 18 میلیارد بود. یک روش این است که برای خرید کتاب کارگروههای تخصصی مختلفی داریم که 18 گروه هستند، اساتید هر رشته در این کارگروه حضور دارند و هر کتابی که در کشور منتشر میشود، توسط این کارگروهها بررسی میشوند. در این روش کتابهایی که در کشور منتشر میشود، از بازار احصا شده و در دستور کارگروه قرار میگیرد. ما پنج درصد کتابها را نمی خریم؛ زیرا در سال حدود 60 هزار عنوان کتاب منتشر میشود اگر قرار باشد همه عناوین را خریداری کنیم مخزن کتابخانهها این گنجایش را ندارند. شیوهای که وجود دارد این است که کارگروهها به شکل عمومی کتابهای تخصصی را انتخاب نمیکنند؛ مگر متقاضی داشته باشد. این کارگروهها کتابها را بررسی میکنند و بعد از بررسی ممکن است از یک کتاب 2700 نسخه را بخریم یا ممکن است 31 نسخه. وقتی 31 نسخه میخریم یعنی برای کتابخانه هر استان یک کتاب میخریم، گاهی یک کتاب را فقط برای یک استان با توجه به شرایط فرهنگی آن میخریم؛ این شیوه خرید متمرکز ماست. شیوه دیگر طرح کتاب من است که هر عضوی به کتابخانه مراجعه می کند اگر این کتاب در کتابخانه باشد که در اختیارش قرار داده میشود، اگر کتاب وجود نداشته نباشد در شیوه متمرکز کامپیوتری ثبت شده و به یکی از کارگزاران تهیه و خرید منابع اعلام و پس از تهیه و ارسال در اولین فرصت و زمان ممکن به کتابخانه ارسال و به عضو متقاضی برای دریافت کتاب مورد علاقه خود اعلام می شود.
اما درباره این که ما لیستی از کتابها ممنوع داریم باید بگویم که هیچ کس برای ما سیاستی در مورد خرید کتاب تعیین نمیکند؛ غیر شخص خود بنده و این اختیار را خود دبیر کل دارد.
تمام منابع کتابخانهای نهاد براساس ضوابط و دستورالعملها و شیوه های مدون وشفاف تهیه و برای کتابخانه های عمومی حسب درجه کتابخانه ارسال می شود و در این راستا، نهاد از سیاستهای خود تبعیت و هیچکس سیاستی را در مورد خرید کتاب برای نهاد تعیین نمی کند و حسب قانون این اقدام جزو وظایف دبیرکل نهاد است.
الان چند کتابخانه در کشور داریم و آیا تمام این کتابخانه زیر نظر نهاد کتابخانه اداره میشوند؟
در حال حاضر تعداد 2600 باب کتابخانه داریم. یکسری کتابخانههای عمومی تحت پوشش بود که توسط دولت ساخته شده و ما اداره میکنیم. یکسری نیز کتابخانههای مشارکتی است که توسط خیرین یا دستگاهی ساخته شده که خودشان اداره میکنند و ما تقبل تامین که کتاب و نشریه را نموده و در اختیارشان میگذاریم، مثلادر زندان اوین کتابخانه داریم ولی سازمان زندانها آن را اداره میکند و مابقی را ما تامین میکنیم. دسته دیگر کتابخانههایی است که مستقل هستند که بعضی از آنها از نهاد مجوز گرفته اند و بعضی نگرفتهاند که اداره آنها توسط سازنده و بانی آن میباشد و کتاب و منابعش را نیز خود تامین میکند. البته باید بیایند از نهاد کتابخانه مجوز بگیرند.
در حال حاضر تعداد 2600 باب کتابخانه داریم. یکسری کتابخانههای عمومی تحت پوشش بود که توسط دولت ساخته شده و ما اداره میکنیم. یکسری نیز کتابخانههای مشارکتی است که توسط خیرین یا دستگاهی ساخته شده که خودشان اداره میکنند و ما تقبل تامین که کتاب و نشریه را نموده و در اختیارشان میگذاریم، مثلادر زندان اوین کتابخانه داریم ولی سازمان زندانها آن را اداره میکند و مابقی را ما تامین میکنیم. دسته دیگر کتابخانههایی است که مستقل هستند که بعضی از آنها از نهاد مجوز گرفته اند و بعضی نگرفتهاند که اداره آنها توسط سازنده و بانی آن میباشد و کتاب و منابعش را نیز خود تامین میکند. البته باید بیایند از نهاد کتابخانه مجوز بگیرند.
الان به ازای هر چند نفر چند کتابخانه داریم؟
هدفگذاری ما این است که برای هر 25 هزار ایرانی یک کتابخانه استاندارد داشته باشیم که به این ترتیب باید در کشور 3 هزار کتابخانه استاندارد تا سال 1404 داشته باشیم؛ زیرا در آن سال جمعیت کشور ما صد میلیون خواهد رسید. یکسری شهرها هست که جمعیت آنها زیر بیست هزار نفر است که در آنجا توصیه ایجاد کتابخانه استاندارد نمیکنیم، متراژ کتابخانه استاندارد دو هزار متر مربع است. ما کتابخانه کوچکتر را حسب شرایط اقلیمی و فرهنگی منطقه نیز توصیه میکنیم، زیرا سرانه کشورهای پیشرفته برای کتابخانه سازی به ازای هر صد نفر هشت متر مربع است و ما هم پیشبینیمان این است که به این عدد برسیم، الان برای هر صد نفر حدود دو متر است. ممکن است تعداد زیادی روستای بزرگ داشته باشیم، اما کتابخانه در آن وجود نداشته باشد. ممکن است هزینه آن بالا باشد؛ ولی روستائیان ما هم باید کتابخانه داشته باشند. وقتی به شهرهای بزرگ میرسیم باید کتابخانه استاندارد داشته باشیم، الان به ازای هر سی هزار نفر یک کتابخانه داریم، البته در پنج سال اخیر از 1600 باب کتابخانه به بیش از 2600 باب کتابخانه رسیدهایم و دولت نهم و دهم در توسعه کتابخانههای عمومی نقش بیبدیلی داشته است. ما دو دوره طلایی در کتابخانه سازی داریم یکی سال هفتاد تا 75 است که ارشاد به کتاب و کتابخانه سازی توجه ویژهای کرد که در آن مقطع از 500 باب کتابخانه به 1100 باب کتابخانه رسیدیم و مقطع دیگر همین مقطع فعلی است که دولت به کتاب و کتابخانهسازی توجه ویژهای داشته است. در ابتدای دولت نهم فضای کتابخانه یک متر بود که الان به یک متر و هشت سانتیمتر رسیده است که امیدواریم که به آن عدد هشت متر که استاندارد جهانی است برسیم.
57244