تاریخ انتشار: ۱۱ آبان ۱۳۹۰ - ۲۰:۰۶

اندکی بیش از یک ماه از یک افتضاح اقتصادی که نمایش بی عدالتی است و یک افتضاح اخلاقی که سمبل تنزل ارزشهاست نمی گذرد...

هنوز  یک ماهی از اختلاس بزرگ اقتصادی یعنی دزدی آشکار و سوء استفاده بی حساب و بی شمار نگذشته است که افتضاح دیگری به بار آمد. این بار در عرصه فوتبال که به جز بازی، عرصه اخلاق و قانون نیز هست. در امروزه روز دنیا فوتبال مثل ترافیک، جای عرضه و نشان دادن ارزشهای انسانی، گذشت، وفاداری به اصول اخلاقی و رعایت آنهاست. هر نوع تخلف از قوانین به عنوان نوعی بی اخلاقی شناخته می شود. چه رسد به این که اشکال و اشتباه در خود حوزه اخلاق باشد آن هم در این سطح از افتضاح.
حالا پس از سی سال تربیت، پس از سی سال نوشتن و منبر رفتن و تدریس دروس معارف اسلامی و اخلاق یک و دو و پس از سی سال گفتن و نصیحت کردن، در فاصله یک ماه دو افتضاح اقتصادی و اخلاقی بزرگ در کشور ما رخ داده است.
اگر ایران کشوری بود که ادعای اخلاق نداشت ـ که البته همه دارند اما ما آنها را قبول نداریم و فقط خود در اوج اخلاق می دانیم ـ شاید مشکل چندانی وجود نداشت؛ اما اداره کشور توسط روحانیون در حاشیه این ماجرای زشت و زننده، نشان از آن دارد که جایی از کار خراب است.
اتفاق بد و زشت در هر کجای دنیا ممکن است انجام بگیرد، اما این چنین خطای اخلاقی در ملاء عام، آن هم در این گستره، و این چنین زشت، در نوع خود بی نظیر و به قول فوتبالیست ها یک پدیده به حساب می آید.
حالا وقت آن است که روشن شود چرا اخلاق در جامعه ما این قدر تنزل یافته است؟
آیا کسانی که بر این باور بودند که کشور در دو سه سال گذشته از لحاظ اخلاقی تنزل یافته، درست می گویند؟ اگر این طور است چه کسانی در این باره مقصر هستند؟
آیا دروغ گویی در سطح کلان در کشور نشان بروز این گونه ضد اخلاقها در سطح عموم نیست؟
امروز فوتبالیست های ما که خواسته و ناخواسته الگوی بسیاری از جوانان ما هستند در معرض چنان انحطاطی قرار گرفته اند که دیگر به خود آنان مربوط نیست، بلکه کلیت ارزشهای عمومی در جامعه را زیر سوال برده است.
امروز رئیس بانک ملی که سخنرانی می کرد و می خواست در سال جهاد اقتصادی سزباز فداکار این نظام باشد، متهم به دزدی شده و از کشور گریخته است.
از حکومت و دولت بگذریم. به حوزه یعنی خودمان هشدار دهیم. حوزویان چه کرده اند؟ آیا همچنان که در حوزه اندیشگی رو به ضعف رفته اند و زمینه را برای رشد عرفان های کاذب، مسیحیت و تقویت باورهای ایرانگرایی فراهم کرده اند در حوزه اخلاق نیز آن قدر عقب رفته اند که زمینه را برای این چنین انحطاطی فراهم ساخته اند؟
نویسنده این سطور خود لیاقت آن را ندارد که اخلاقی حرف بزند اما پرسشش این است که آیا حوزویان برنامه ای برای فردای این جوانان دارند؟ جوانانی که آخرین الگوهای اخلاقی شان هم از دستشان رفته و نمی دانند به کدام سوی باید بنگرند.

 

منبع: خبرآنلاین