به گزارش خبرآنلاین، «مرد سوم» نوشته گراهام گرین بهزودی با ترجمه محسن آزرم از سوی نشرچشمه منتشر میشود. در مقدمهای از «گرین» به تاریخ فوریه 1950 که آزرم در ابتدای این رمان ترجمه کرده، آمده است: «قرار نبود «مرد سوم» داستانی خواندنی از آب دربیاید، قرار بود دیدنی بهنظر برسد، مثل خیلی از پیوندهای عاشقانه این داستان هم سر میز شام شروع شد و با مکافات زیاد جاهای دیگر ادامه پیدا کرد، وین، ونیز، راوللو، لندن و سانتامونیکا.»
بسیاری از داستانهای «گرین» کشاکشی بین مادیات و معنویات و اخلاقیات و سیاست است. مسائلی همچون خیانت، دروغ و وطنفروشی، به خاطر تجربیات ناگوار دوران کودکی «گرین» و نیز ارتباط او با وزارت اطلاعات بریتانیا در سالهای جنگ جهانی دوم، به سوژه اصلی بسیاری از رمانهایش تبدیل شده است. نخستین اثر پس از جنگ «گرین»، «مرد سوم» است که توسط اورسن ولز به فیلم تبدیل شد و جایزه اول جشنواره کن را دریافت کرد. از آن زمان به بعد، آثار «گرین» با استقبال سینماگران مواجه شده و اقتباسهای سینمایی بسیاری از روی داستانهایش انجام شد.
«مردِ سوم» یکی از خواندنیترین داستانهای «گرین» است. «رولو»، برای سر درآوردن از بلایی که بر سرِ مهمترین دوستِ همه زندگیاش، هری لایم، آمده، پا به میدان میگذارد و از آنجایی که فکر میکند «حقیقت» از هر چیزِ دیگری مهمتر است، جستوجویش را تا کشفِ این «حقیقت» ادامه میدهد و همچون «یهودا»یی که «مسیح»اش را میفروشد، هری لایم را قربانیِ این کشف میکند، تا با خیالی آسوده باقیِ زندگیاش را بگذراند؛ البته اگر خیالِ هری لایم و خاطراتِ سالهای دور، بالأخره، دست از سرش بردارد.
«گراهام گرین»، در طول عمرش بیست و چهار رمان نوشت، به کشورهای زیادی سفر کرد و مدتی هم برای سازمان جاسوسی انگلستان جاسوسی کرد. اما خودش معتقد بود که اگر دنیا مجال میداد، حتماً کشیش لایقی میشد، چرا که به همان راحتی که یک مطلب از یک گوشش میآمد تو، به همان راحتی هم از گوش دیگرش میرفت بیرون. «گرین» معتقد است که این فراموشی لازمه آفرینش ادبی است و همین ویژگی هم هست که او را رماننویس کرده است.
291/60