با حضور بیشتر در زامبیا و آشنائی بیشر با آفریقا بیشتر با سیاست های ضد انسانی استعمار انگلیس در آفریقا آشنا شدم.آفریقا قاره ای بزرگ با فرهنگ های غنی نظیر اسلام می باشد و قارهای است که حرفهای بسیاری برای گفتن دارد. 150سال پیش در منابع غربی پیدا کردن خبری منفی در مورد جنایات استعمارگران انگلیسی در آفریقا غیرممکن بود، و آنچه در مورد این قاره نوشته میشد، حکایت از نقش مثبت فرهنگ و تمدن انگلیسی در آفریقا داشت.در آن مقطع سفرنامهها پر از ستایش استعمار گران انگلیس بود و هنگامی که بهعنوان نمونه از فرهنگ و تمدن زامبیا سخن به میان میآمد، همه حضور انگلیس در این کشور را تحسین می کردند.
لیوینگستون جهانگرد انگلیسی برای زامبیا مایه افتخار بود و برای بزرگترین آبشار جهان به جای یک نام آفریقائی،نام ملکه ویکتوریا یعنی سمبل استعمار انتخاب می شد.هنگامی جنگ های استقلال طلبانه بر علیه استعمار آغاز شد،رسانه و نویسندگان انگلیسی،مردم آفریقا را خشن و فاقد آداب و رسوم متمدنانه معرفی کردند،قبایل آدمخوار و جادوگران و ساحران،اولین خبر این رسانه ها در مورد آفریقا بود.بسیاری از کارشناسان معتقدند در هیچ زمان و در هیچ نقطه از آفریقا قبیله آدمخوار نبوده و فرهنگ آدمخواری وجود نداشته است.اما انگلیسی ها برای توجیه حضور سلطه طلبانه خود در آفریقا،این افسانه را خلق کرده و با ساخت فیلم های متعدد اشاعه دادند.
نگاه انگلیسی به آفریقا نگاهی نادرست از روی غرضورزی و ناآگاهانه بود،مردم آفریقا حتی بومیان آنها دارای نظم و فرهنگ مخصوص به خود هستند، جادوگر آفریقایی، ریشسفیدی است که تاریخ شفاهی را میداند و حافظ تمدنهای آفریقائی است.ستایش از هنر مجسمهسازی در یونان باستان و روم امری عادی است اما ساخت مجسمه و عروسک های چوبی در آفریقا را به وجود خرافات در این قاره نسبت می دهند. برای مثال هرعضو قبیله تونگا یا بمبا در زامبیا مروج هنر است، هنری که آن را لمس میکند، با آن زندگی میکند و با ساخت صنایع دستی آفریقائی آن را بروز می دهد.هنر استفاده از مس در زامبیا،زئیر و زیمبابوه، اوج زیبایی این فلز را بهنمایش گذاشته است.
تاریخ نشان می دهد که استعمار انگلیس پس از اخراج از آفریقا ، بذر درگیریهای بسیاری را در این قاره پاشید که هنوز کم و بیش ادامه دارد.انگلیس برای استثمار آفریقا پس از ختم استعمار،روش های خود در این قاره را عوض کرد.از نظر آنان در بعد فرهنگی،آفریقا دیگر نه قاره زیبایی و تمدنهای گوناگون،بلکه قارهای وحشی و پر از انسانهای بیتمدن بود که باید از سوی انگلیس اداره میشد.افرادی مانند لوینگستون - که متاسفانه استانی از زامبیا نیز به نام وی است- با سفرنامههای خود،به این درک از آفریقا کمک کردند.
براساس برداشت آنان، انسان سیاه فاقد درک و فهم بود و تربیت او با استفاده از قوه قهریه مجاز شمرده میشد.حتی سردمداران کلیسا و بخصوص کلیساهای انگلیس نیز بر این طرز تفکر صحه نهادند.متاسفانه با همان روش هایی که سرخپوستان آمریکایی نابود شده بودند، اروپا و در راس آن انگلیس کمر به نابودی تمدنهای آفریقایی بسته و سعی کردند نکات مثبت تمدن آفریقا را در معرض دید قرار ندهند.در این راه، استفاده از تبلیغهای دروغین در مورد این قاره در دستور کار قرار گرفت.مبلغین مسیحی برای توجیه بیعدالتیهای اتگلیس،انسان آفریقایی را آدمخوارهایی خواندند که باید بوسیله کشیش ها و با توسل به صلیب به راه راست هدایت میشدند.آنان صلیبی را به دست سیاهپوستان دادند که هیچ سنخیتی با تمدن و فرهنگ آنان نداشت.
پروفسور ارنست مولر" - آفریقاشناس بنام آلمانی که سالها در آفریقا زیسته ، تمدنهای آفریقا را همانند تمدنهای ایران باستان و یونان میداند و اعتقاد دارد که صنعت برنز در بنین در نوع خود در جهان بینظیر است.برخلاف "لوینگستون" که میگفت آفریقای سیاه باید با در دست داشتن چراغ اروپایی به دوران نو هدایت شود، پروفسور ارنست مولر اعتقاد دارد که آفریقا برای رهایی از عقبافتادگی باید به همان راهی هدایت شود که سالها و پس از استعمار از آن بهدور افتاده است.
در سال 1880 اولین گروه از اروپائیها به زامبیا مهاجرت کردندو کمپانی انگلیسی آفریقای جنوبی اولین شرکت مهم اروپائی بود که در رودزیای شمالی یا زامبیای فعلی مشغول به کار شد.یک بار از وزیر کشاورزی و ماهیگیری زامبیا پرسیدم با توجه به اینکه یکى از سیاست هاى اصلى زامبیا توسعه کشاورزى جهت نیل به خودکفایى غذایى و کاهش وابستگى به معادن می باشد،چرا کماکان این کشور تک محصولى و وابسته به ذرت است.وی در پاسخ به نقش استعمار انگلیس در تک محصولی کردن کشاورزی اشاره کرد و گفت دولت استعمارگر بریتانیا به دلیل درآمد خوب ذرت از کشت محصولات دیگر در زامبیا جلوگیرى مى کرد.این کشور برای تقویت این سیاست حتی ذرت را تبدیل به غذای اصلی زامبیا نمود و ما امروز برای تغذیه مردم باید به کشت ذرت وابسته باشیم.
در ارتباط با حمایت انگلیس از نظام آپارتاید هم یک بار آقای انزو وزیر امور خارجه فقید آفریقای جنوبی به من گفت:وقتی اولیور تامبو از رهبران کنگره ملی افریقا از جامعه بین الملل خواست تا با تحت فشار گذاشتن رژیم پرتوریا،برای آزادی نلسون ماندلا و به رسمیت شناختن کنگره ملی افریقا فعالیت نمایند،با مخالفت انگلیس مواجه شد.تامبو خواهان تحریم رژیم نژادپرست آفریقای جنوبی شد اما رونالدریگان رئیس جمهور امریکا ومارگارت تاچر نخست وزیر انگلیس به منظور جلوگیری از تحریم اقتصادی رژیم پرتوریا ،فعالیت های دیپلماتیک خو را تشدید کردند.قبلا شورای امنیت سازمان ملل متحد به کلیه کشورهای جهان توصیه کرده بود به تحریم آفریقای جنوبی رای مثبت داده وفروش هرگونه سلاح را به این کشوررا ممنوع کنند.اما آمریکا و انگلیس که مخالف تحریم رژیم آپارتاید بودند،این قطعنامه را وتو کردند.به دلیل سیاست های نژادپرستانه لندن و واشنگتن اقلیت سفیدپوستان از بالاترین استاندارد زندگی قاره آفریقا، که برابر سطح زندگی در کشورهای غربی جهان اول بود، برخوردار شده بودند و اکثریت سیاهپوستان از لحاظ هرگونه استانداردی همچون درآمد، تحصیل و حتی ورود به ادارات دولتی مورد تبعیض قرار داشتند. دولت برآمده از آپارتاید که وابسته به انگلیس بود، میان یک سیاهپوست، هندی و یا رنگین پوست آفریقای جنوبی فرقی قائل نبود و با تمامی آنها به عنوان شهروند درجه آخر رفتار میکرد.
متاسفانه رسانههای غربی و در درجه نخست خبرنگاران انگلیسی، سهم بزرگی در اطلاعرسانی نادرست از این قاره داشته اند.برخی نشریات جهانی که اخبار تحولات دنیا را منعکس می کنند جز اخبار جهت دار و غالبا منفی در مورد آفریقا را اشاعه نمی دهند.اطلاعرسانی در مورد آفریقا توسط خبرنگارانی منتشر می شود که یا اطلاع درستی از آفریقا ندارنا یا خود تحت تاثیر فضاسازی های غربی بر علیه این قاره هستند.امروز فقر، بیماری و تقابل سیاسی حکومتها دستمایه انگلیس برای اعمال نفوذ در آفریقا شده و انسان آفریقائی هیچگاه جنایات انگلیس در این سرزمین را فراموش نخواهد کرد.
منبع:پنج سال در سرزمین سبز،خاطرات سفیر ایران در زامبیا،محسن پاک آیین،انتشارات فرهنگ سبز،تهران،1389
منبع: خبرآنلاین