به گزارش خبرآنلاین، این استاد اخلاق در گفت وگو با پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله خامنه ای در پاسخ به اینکه دولت چه وظیفهای در قبال مسئلهی ایمان دینی مردم بر عهده دارد؟، گفت: تمام دستورات اسلام در حکم قانون است. اگر این قوانین در وهلهی اول اجرا نشود، قوانینی که مردم برای زندگی دنیایی خودشان وضع میکنند دیگر فایدهای به حال آنان نخواهد داشت، زیرا از زیر بار هر قانون دیگری میشود فرار کرد. مثلاً ممکن است فرد با رشوه از قانون فرار کند. قوانین دیگر باید بر قانون اسلام متکی باشند
وی با بیان اینکه اگر قوانین دیگر با قانون اسلام مطابق بود، باید اجرا شود وگرنه اصلاً نباید اجرا شود، ادامه داد: اگر حکومت اسلامی قوانین اسلام را در جامعه اجرا کند، هم افراد اصلاح میشوند و هم اجتماع. اجرای این قوانین باعث میشود که گناه در جامعه کم بشود و در نتیجه لوازم ایمان فراهم میشود.
این استاد اخلاق با تاکید بر اینکه حکومت اسلامی باید در مردم ایمان بالا ایجاد کند، اظهار داشت: ایمان بالا هم طبق دستور اسلام از این حاصل میشود که واجبات را انجام دهیم و محرمات را ترک کنیم؛ به طور خلاصه تقوا را رعایت کنیم.
وی با بیان اینکه حکومت قدرت دارد تا جلوی تخلف از قانون را بگیرد ، افزود: اگر این کار را نکند، نه فرد اصلاح میشود و نه اجتماع. در این شرایط، وضع اجتماع سال به سال بدتر میشود. پس ما باید کاری کنیم که مردم قوانین را اجرا کنند. اگر قوانین اجرا نشود، فایدهای ندارد.
این شاگرد علامه طباطبایی با اشاره به اینکه قانون خاصیت محدودکنندگی دارد و طبع انسان، مخالف محدود شدن است، گفت: طبع انسان به دنبال آزادی است. تشکیل حکومت اسلامی برای این است که مردم را به سمت اجرای این قوانین سوق بدهد.
وی با بیان اینکه در جامعهی اسلامی کسی که مرتکب خلافی میشود، نباید احساس آسودگی کند، اظهار داشت: اصلاً نهی از منکر برای این است که همه نسبت به عمل خلاف حساس باشند. اگر هر کسی بگوید که این خلاف به من ربطی ندارد و تأثیری هم به حال من ندارد، این جامعه اسلامی نیست. پس اولین کار ما باید این باشد که مردم قانون اسلام را یاد بگیرند. در مرحلهی بعد باید نسبت به آن ملتزم شوند و آن را عمل کنند. اگر کسی از این قوانین تخلف کرد، باید طبق دستور اسلام با او برخورد شود. اگر ما در جامعه به اندازهی توان و قدرت خودمان این مسائل را مراعات کردیم، فرد و جامعه اصلاح خواهد شد.
وی در پاسخ به اینکه نقطهی آغاز و گام نخست برای ارتقای ایمانی جامعهی اسلامی چیست؟، تصریح کرد:قدم اول این کار از مسئولین شروع میشود. اگر مسئولین به قوانین اسلام پایبند باشند، مردم هم از آنان تبعیت میکنند. مردم وقتی ببینند و بشنوند که مسئولین به قوانین اسلام پایبندند و خانوادهی آنان هم تقید دارند، آن وقت آنها هم یاد میگیرند که قوانین اسلام را در جامعه اجرا کنند.
وی با اشاره به قاعدهی «النّاسُ علی دینِ مُلُوکِهِم» گفت: این قاعده در 3 جا جاری است. اما اگر مسئولین به قانون اسلام عمل نکردند، مردم هم تدریجاً به عمل نکردن به قوانین اسلامی گرایش پیدا میکنند و وضع جامعه خراب میشود.
این استاد اخلاق ادامه داد:گام دوم عبارت از این است که مسئولین، قانون اسلام را در جامعه پیاده کنند. با اجرای قوانین، عمل به قانون در طبقات پایینتر هم جریان پیدا میکند. اما اگر مسئولین قوانین را اجرا نکنند، مردم هم به طریق اولی آن را اجرا نمیکنند و در این صورت هر کاری که در این جامعه صورت بگیرد، هیچ اثر مفیدی نخواهد داشت و آثار مضر آن هم بهتدریج آشکار میشود.
وی گفت:آثاری که از عدم پایبندی مردم به قوانین اسلامی حکایت میکند. مردم نماز نمیخوانند، روزه نمیگیرند، زنان حجاب را رعایت نمیکنند و خلاصه هر کسی تا آن جایی که بتواند، به قانون اسلام عمل نمیکند. وظیفهی حکومت اسلامی این است که از بروز چنین وضعی جلوگیری کند.
وی با بیان اینکه آنهایی که در رأس حکومت اسلامی هستند، باید عادل باشند و به قوانین اسلامی عمل کنندف گفت: قوانین اسلام به گونهای است که هم فرد و هم اجتماع را اصلاح میکند و به فرد میگوید تا آنجا که میتوانی، باید به اجتماع هم رسیدگی کنی، منتها اول باید خودت به قوانین اسلام معتقد باشی تا بتوانی آنها را در جامعه اجرا کنی. وقتی اینجور شدند، زیردستیها هم مراقب خودشان هستند تا قوانین را رعایت کنند. تقید به قانون به همه سرایت میکند،
آیت الله خوشوقت با تاکید بر اینکه اگر افرادی در رأس حکومت باشند، اما قوانین را قبول نداشته باشند، مثلاً نماز نخوانند یا روزه نگیرند یا افکار غربی داشته باشند یا ولایت فقیه را قبول نداشته باشند، این دیگر حکومت اسلامی نمیشود، گفت: بنابراین تمام این مسائل باید تحت نظر اسلام تنظیم شود؛ هم عقاید و هم احکام و هم اخلاقی که مسئولین در جامعهی اسلامی اعمال میکنند. در غیر این صورت اگر کسی به خدا ایمان نداشته و عمل به اسلام را قبول نداشته باشد، چنین کسی چه اثری میتواند بر پیشرفت اسلام در جامعه داشته باشد؟ صد سال هم اگر حکومت اسلامی با این وضع باشد، هیچ تأثیری نخواهد داشت.
وی در خصوص تاثیر این رفتار در نخبگان و گروههای مرجع جامعه هم ، گفت:آنهایی که زحمت کشیدهاند، درس خواندهاند و بلد هستند که چگونه جامعه را به مسیری هدایت کنند، اینها باید هم خودشان خوب عمل کنند و هم دیگران را به سمت عمل خوب سوق بدهند. در این صورت فرد و جامعه درست می شود.
آیت الله خوشوقت با بیان اینکه احکام اسلامی برای اجرا در جامعهی اسلامی است، اما چون جامعه از افراد تشکیل شده، اول افراد باید تقوا را مراعات کنند و بعد در زندگی خود در جامعه تا جایی که قدرت دارند، این احکام را به دیگران گوشزد کنند و خودشان هم آن را پیاده کنند. لذا اسلام گفته که باید خانوادهی خود را مطابق تقوا و اسلام تربیت کنید. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَ أَهْلِیکُمْ نَارًا»4 اجتماع هم از خانواده شروع میشود. اگر رؤسای خانواده عمل کنند به این آیه، جامعه هم اصلاح میشود، اما اگر خانواده دنبال این تربیت نباشد و مثلاً دنبال ماهواره باشد، جامعه هم اصلاح نخواهد شد.
دیگر اظهارات آیت الله خوشوقت به شرح زیر است:
دلیل بی وفایی مردم کوفه
* مشکل اهل کوفه این بود که ایمانشان ضعیف بود. حضرت را تا جایی دوست داشتند که برای خودشان ضرری نداشته باشد. آنها بیدین که نشدند؛ مثل خیلی از شیعیان امروز فقط ایمانشان ضعیف بود. بیچارهها حتی قلوبشان با امام حسین علیهالسلام بود و با دشمنان او دشمن بودند، اما وقتی احساس کردند که خطری هست، عقب کشیدند. ابن زیاد تهدید کرد و گفت شما را میکُشم، دست میبُرم، پا میبُرم، در رفتند؛ ترسیدند.
* اگر کمی ایمانشان قوی بود و نترسیده بودند، به میدان میآمدند و شهید میشدند؛ همانطور که امام حسین علیهالسلام با افتخار میرود در دل خطر. کوفیان اما این باور را نداشتند. گفتند تا چرخ زندگیمان میچرخد، تا مزاحمت مالی و جانی در کار نیست، در کنار اهلبیت علیهمالسلام هستیم. به همین خاطر وقتی دیدند اگر به طرف امام حسین علیهالسلام بروند کشته میشوند، نرفتند.
* جامعهی کوفه، جامعهی بیتقوایی بود. شیعه بودند، اما ضعف ایمان داشتند. به همین خاطر در وقت امتحان فرار کردند. این فرارشان به خاطر ضعف باور بود. اگر ایمان بالایی داشتند، به شهادت افتخار میکردند. اصلاً علت وقوع ماجرای کربلا بیدینی بود.
این استاد اخلاق افزود:یزید بیدین بود؛ سلطنت میخواست. دید اگر امام *:انها فقط مسلمان زبانی بودند، چرا مردم به اینها روی آوردند؟ چون مردم از سختی گریزان بودند. اینها را پسندیدند و برای کشتن امام علیهالسلام اتفاق کردند. این کار باعث شد که بنیامیه حدود هشتاد سال حکومت کنند. حدود پانصد سال هم بنیعباس حکومت کردند. در این 580 سال خیلی از احکام اسلام از بین رفت و خلفا و سلاطین احکام اسلام را آن طوری پیاده کردند که میپسندیدند.
*ضعف ایمان معلول گناه کردن و عدم پایبندی عملی به اسلام است. کسی که از آزادی خود سوء استفاده میکند و مرتکب گناه میشود، خود را در وضعیت خطرناک قرار میدهد و دچار ضعف ایمان میشود. هر یک گناهی که انجام شود، ایمان را پایین میآورد، اما هر مراعات قانون اسلام، ایمان را بالا میبرد.
* ایمان مردم بالا برود، ابتدا باید احکام اسلام را در جامعه پیاده کرد. آن وقت کارها درست میشود. تا زمانی که احکام اسلامی در جامعه پیاده نشود و ایمان مردم ضعیف بماند، رشوه میگیرند یا نماز نمیخوانند یا هر کار بدی را ممکن است مرتکب شوند. در این صورت اخلاق جامعه هیچوقت اصلاح نمیشود.
*رکن اخلاق، ایمان در مرحلهی بالا است. راه رسیدن به این ایمان هم این است که جلوی گناه گرفته شود و مردم گناه نکنند. گناه ضد ایمان است. اگر ایمان در افراد وجود نداشته باشد، وقتی که در معرض دید پلیس نباشند، تخلف میکنند. ایمان پلیس باطنی است. افراد باایمان در خانهی خودشان هم تخلف نمیکنند.
*اگر همهی افراد جامعه ایمان خود را بالا ببرند، جامعه اصلاح میشود، اما اگر بعضیها ایمان داشته باشند و بعضیها نه، آن وقت دیگر همهشان خوب نیستند و ممکن است این بعضیهای خوب از آن بعضیهای بد اثر بپذیرند. این مسئله امری طبیعی است، چون نفس اماره میخواهد انسان را به سمت گناه سوق بدهد.
/27212