محمدرضا نوروزپور

اروپایی‌ها تنها کسانی نیستند که از بازگشت محافظه‌کاران انگلیسی به قدرت نگرانند. روحیه واگرایی حزب محافظه‌کار انگلیس به رهبری دیوید کامرون شاید اولین بار آلمانی‌ها را به واکنش واداشت و نسبت به آنچه که مرکل از آن به «تضعیف پایه‌های اروپای متحد» نامید هشدار داد اما حقیقت آن است که پیشی گرفتن محافظه‌کاران در نظرسنجی‌های اخیر از حزب کارگر به رهبری گوردون براون برای آمریکایی‌ها نیز چندان خبر خوشایندی نیست.

آمریکایی‌ها که روابط دیرینه‌ای با انگلیسی‌ها دارند و برگ‌های تاریخ یادآور ائتلاف‌ها و اتحاد‌های گوناگونی است که با محوریت این دو کشور انگلیسی زبان صورت گرفته حتی این روزها به این باور رسیده‌اند که روی کار آمدن حزب دیوید کامرون که از سال 1996 با روی کار آمدن یک غول سیاسی به نام توبی بلر، در محاق رفته بود می‌تواند برگ تازه‌ای را در تاریخ روابط سیاسی آمریکا و انگلیس باز کند.

این نگرانی‌ها با اعلام نتایج آخرین نظر‌سنجی صورت گرفته توسط مؤسسه کام رس که نشان می‌دهد اگر هم‌اکنون یک انتخابات عمومی برگزار شود، محافظه‌کاران مخالف دولت با اختلاف زیاد پیروز می‌شوند چنان تشدید شده است که برخی از تحلیلگران انگلیسی و آمریکایی را بر آن داشته است تا از هم اینک به تحلیل وضعیت سیاسی این دو کشور در سال 2010 و زمانی که نخست‌وزیر انگلیس دیوید کامرون است بپردازند.

پارادوکس در اهداف و روابط

در نگاه اول ممکن است این‌گونه به نظر برسد که وقتی دیوید کامرون، نسبت به اتحادیه اروپا واگرا است پس یقیناً نسبت به آمریکا همگرا است. این بدیهی‌ترین نتیجه‌ای است که می‌توان از روحیات ضداروپایی رئیس حزب محافظه‌کار انگلیس که از قضا در هنگام واکنش نشان دادن به رأی آوردن پیمان لیسبون به وضوح نمایان بود، گرفت. از سوی دیگر نگرانی همه طرفداران اتحادیه اروپا از جمله آلمان و فرانسه از روی کار آمدن محافظه‌کاران نیز نشان می‌دهد که این تحلیل تا اندازه زیادی می‌تواند درست باشد. اما این همه ماجرا نیست.

فارین پالیسی، یکی از پرمخاطب‌ترین نشریات سیاسی آمریکا در مطلبی با عنوان «پایان تاریخ و زوال روابط ویژه» این‌گونه تحلیل کرده است که زمان کنونی برای روی کار آمدن کامرون و تیم محافظه‌کار او در انگلیس اساساً زمان خوبی نیست. از نگاه تحلیلگر این نشریه اصلی‌ترین دلیل نامناسب بودن این زمان حضور فردی در مسند ریاست جمهوری آمریکا است که باراک اوباما نام دارد و اخلاق و خصوصیاتی ویژه و منحصر بفرد دارد که شاید در هیچ یک از رؤسای جمهوری سابق آمریکا نمی‌توان آنها را سراغ گرفت.

درواقع تحلیل این نشریه بر این اصل استوار شده که اگر دیوید کامرون در زمان رئیس‌جمهوری مانند بوش روی کار می‌آمد همه این تحلیل‌ها درست می‌بود. یعنی آمریکا در کنار انگلیس می‌توانست مجدد هیمنه اروپای واحد و شعارهای پرطمطراق اتحادیه اروپا را بشکند و جهان را مجدد در ریل مورد دلخواه آمریکا قرار دهد. حتی این دورنما پیش‌رو می‌بود که روابط انگلیس و آمریکا حتی از زمان تونی بلر که سبب شد این دو کشور دو جنگ بزرگ را در منطقه خاورمیانه به‌راه بیندازند، گرمتر شود.

اما با رئیس‌جمهوری مانند اوباما؟ تحلیلگران آمریکایی بعید می‌دانند که اوباما از آن دسته از رئیس‌جمهورانی باشد که اعتقادی به ائتلاف‌های آنچنانی از آن جنس که مارگارت تاچر با ریگان یا تونی بلر با بوش برقرار کرده بود داشته باشد.

فارین پالیسی با متمایز کردن اوباما از سایر رؤسای جمهوری آمریکا به دنبال این هدف است که منافع مشترک و تاریخ پرفراز و نشیب گذشته آمریکا و انگلیس را اکنون در کف دو فرد قرار دهد. یکی در این سوی آتلانتیک که حرف‌های جدیدی می‌زند و مثلاً در قاهره برای مسلمانان سخنرانی می‌کند و پیام دوستی ارسال می‌کند، دشمنان قدیم را دیگر دشمن خطاب نمی‌کند و درباره آنها پیشنهاد می‌دهد که در مسائل مشارکت کرده و درگیر شوند، نگاه سابق را به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی ندارد، طرح سپر دفاع موشکی را بی‌ارزش می‌خواند، همه هم و غم خود را معطوف به این کرده است که اسرائیل را به کارهایی وادارد که در همه ادوار گذشته هیچ رئیس‌جمهوری از آنها چنین چیزی نخواسته و اساساً نمونه همیشگی سیاستمداران گذشته این سوی آب نیست.

اما در سوی دیگر آتلانتیک فردی قرار است به قدرت برسد که با هم قاره‌ای‌های خود از هم‌اکنون به چالش افتاده، اعتقادی به ادامه حضور نظامیان کشورش در افغانستان ندارد و گمان می‌کند که می‌تواند در میان قاره اروپا بدون همگرایی با آلمان و فرانسه یکه تازی کند.

به نوشته فارین پالیسی، در چنین شرایطی، وجود یک رئیس‌جمهور پست‌مدرن به دور از گرایشات سیاسی کلیشه‌ای رایج میان دو کشور در کاخ‌سفید که به نظر می‌آید خود را وادار ساخته تا همه کارهای عجیب و غریبش را به انجام برساند می‌تواند رابطه تاریخی و بسیار ویژه آمریکا و انگلیس را در زمان نخست‌وزیری دیوید کامرون با چالش و دست‌کم با سردی مواجه سازد، به‌گونه‌ای که دست‌کم در ادوار گذشته نمونه‌ای از آن در خاطر کسی نمی‌آید.

منبع: خبرآنلاین