اوضاع اینترنت حسابی به‌هم ریخته. آش آن‌قدر شور شده که آدم تکنولوژی گریزی مثل من هم به دردسر افتاده.

می‌گویند و تعداد آنهایی که می‌گویند کم هم نیست که این محدودیت‌ها به مسائل سیاسی مربوط می‌شود.   می‌گویند این محدودیت‌ها به نوعی علاج واقعه قبل از وقوع است. هر جور که فکر می‌کنم نمی‌توانم به کسانی که این موانع را بر سر راه کاربران اینترنتی ایجاد کرده‌اند حق بدهم مگر آن‌که حقیقتاً ماجرایی در کار باشد که من از آن بی‌خبر باشم. اگر فی‌المثل ایجاد چنین مانعی قرار است امنیت ما را تأمین کند خب چرا این همه پرده‌پوشی؟! کدام ایرانی از امنیت گریزان است؟ اگر قرار است با فیلترینگ امنیت من و هم‌وطنانم تأمین شود مگر مرض دارم غر بزنم و به باعث و بانی این وضعيت لعن و نفرين بفرستم؟ حقيقت ماجرا را بگوييد تا به جاي لعن و نفرين درود و مرحمت نثار امواث آن عزيزان كنيم. اصلاً گور پدر ايميل و جيميل، اينترنت اگر بخواهد امن و آرامش مردم كشور را به هم بزند بهتر است از بيخ و بن نابود شود. به خدا مزاح نمي‌كنم اما از اين همه سكوت و بلاتكليفي به ستوه آمده‌ام. چرا بايد همواره در بهت و حيرت روزگار بگذرانيم. اين همه پرسش بي‌پاسخ آدميزاد را ديوانه مي‌كند. بازار ارز و دلار و سكه به هم مي‌ريزد اصلاً نمي‌فهميم چه شد، اختلاس سه هزار ميلياردي رخ مي‌دهد اصلاً نمي‌فهميم كه بود، اينترنت را فيلتر مي‌كنند اصلاً نمي‌فهميم چرا، آخر مگر چه گناهي كرده‌ايم كه روز و شب‌مان را بايد مثل آدم‌هاي منگ و گيج سپري كنيم و مدام حدس بزنيم كه پشت‌پرده اين همه جريان و اتفاق چه چيزي در حال رخ دادن است. شايعه، شايعه، شايعه، شايعه،... بام تا شام ديوار شايعه بر سرمان آوار مي‌شود. در پي يافتن پاسخ يا بايد به همين شايعات بسنده كنيم يا آن‌چه را رسانه‌هاي به قول معروف بيگانه طرح مي‌كنند بپذيريم. آيا چنين اوضاعي مطلوب كارگزاران نظام جمهوري اسلامي است؟! مردم خود را غريبه فرض كردن يا به بهانه اينكه آنها لزومي ندارد از همه چيز مطلع شوند، حقيقت را كتمان كردن آخر و عاقبت خوشي ندارد. اين را من نمي‌گويم. تاريخ مي‌گويد.

 

 

منبع: خبرآنلاین