به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، روز شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۸ به مناسبت یکصدمین زادروز دکتر محمد مصدق، روزنامه بامداد به سراغ سعید فاطمی خواهرزاده حسین فاطمی (وزیر خارجه دولت مصدق) رفت. سعید فاطمی سمت منشی مخصوص دکتر مصدق را در دادگاه لاهه به عهده داشت و ازجمله افرادی بود که در روز کودتای ۲۸ مرداد همراه با دکتر فاطمی در منزل مصدق حضور داشت. در ادامه گفتههای او را به نق از روزنامه یادشده مورخ ۲۹ اردیبهشت ۵۸ میخوانیم:
من از دوران دانشجویی نسبت به این مرد بزرگ احترام و ارادت خاصی داشتم و در تمام مبارزات آن رهبر بزرگ در روزنامه «باختر امروز» که سردبیری آن به عهدهام بود، حضور عینی و فعال خود را حس میکردم. خاطره فراموشنشدنی من مربوط به سفر شادروان دکتر محمد مصدق به لاهه است... او در محضر دادگاه بینالمللی لاهه بیداد کرد، پیشوا در دادگاه بپاخاست و به زبان فصیح فرانسه سخنان دفاعیه خود را چنین آغاز کرد: «من از کشوری دور، از سرزمینی فقیر و از میان ملتی زجردیده و اسیر زنجیرهای استعماری اینجا آمدهام. به این دادگاه جهانی آمدهام تا از حقوق ملتی آزاده که سالیان دراز در میان غل و زنجیر استبداد و استعمار و ظلم اسیر بوده است دفاع کنم...»
در اینجا بغض گلوی پیشوا را گرفت و آهنگ صدای او که ندای ملت بود به صورت فریاد دادگاه لاهه را لرزاند و خطاب به آنان گفت: «ای قضات شرافتمند! من از شما به نام این ملت زجرکشیده میخواهم که در صدور حکم خودتان عدالت را رعایت کنید و به آزادی ملت من احترام بگذارید تا ما از قید و بند استعمار رهایی یابیم.»
فریاد مصدق قهرمان در دادگاه لاهه چنین طنین داشت که دنیا سخنان آن روز پیشوا را به نام فریاد ملت ایران منعکس کرد و پس از ۴۳ روز دادگاه لاهه به نفع ملت ایران رای داد... صدور رای دادگاه لاهه درست مصادف با حوادث سیام تیرماه بود که شاه مخلوع آخرین تیر ترکش استعمار را رها کرد و قوامالسلطنه را به جای مصدق نشاند ولی ملت ایران با قیام دلیرانه خود در روز سیام تیر دسیسه و توطئه «انگلستان و شاه» را درهم کوبید و مصدق بار دیگر به میان ملت بازگشت.
مطلبی که برای بامداد بازگو میکنم برای اولین بار است که در تاریخ ۲۶ ساله اخیر منتشر میشود و آن این است که غروب ۲۸ مرداد که اوباش و درباریان به خانه دکتر محمد مصدق هجوم میآورند، دکتر صدیقی به اصرار پیشوا را از اتاق خانهاش راهنمایی میکند که از محل خانه ملت که طعمه حریق شده بود بگریزند و هنگامی که دکتر صدیقی و چند نفر دیگر به وسیله نردبان از خانه «۱۰۹» مقر نخستوزیری خارج شدند و از پشتبام به چند خانه دورتر رفتند، در غروب خونآلود آن روز ننگین، در لحظاتی که شعلههای آتش از خانه مصدق سر بر آسمان کشیده شده بود، دکتر صدیقی خطاب به پیشوا میگوید: «خیلی متاسفم که خانه آزادهای را جمعی اوباش و به آتش کشیدند. دکتر مصدق در حالی دست بر شانه دکتر صدیقی وزیر کشور خود نهاده بود بهآرامی پاسخ میدهد: آنها خانه مرا آتش نزدند، آنها ایران را آتش زدند به آتش زدن خانه من هرگز فکر نکنید به آتش زدن ایران بیندیشید و تنها غصهام این است که نمیدانم همسر پیرم امشب در کجا غنوده است و آیا سجادهای برای نماز گذاردن دارد یا نه؟»
مصدق با ادای این جملهها خاموش شد و ساعتها در همان پشتبام ایستاد و در پنهای روز خونین و ننگین ۲۸ مرداد به شعلههای سر به فلک کشیده آتش آنقدر نظاره کرد تا خاموش شد.
روز تولد دکتر مصدق روز روشنایی و پاکی است، مصدق بزرگ همه عمر خود را به مبارزه برای آزادی گذرانید و آنقدر تلاش کرد تا ملت را از قید و بند اسارت نجات داد. او در طول ۷۰ سال ۳۶ سال در تبعید و زندان بود و کمتر چهره مبارزی را میتوان سراغ کرد که نیمی از عمر خود را اینچنین گذرانیده باشد، مصدق الهامبخش همه نهضتهای بزرگ شرق نظیر مصر و الجزایر بود او به حق معلم بزرگی برای عبدالناصر و بن بلا بود. یادش به خیر باد و ما اعضای گروه سیاسی «ایران امروز» در راه تحقق خواستههای او سالها جان بر کف گرفتهایم و آماده ایثار جان هستیم. تولد مصدق در شرق به یاد میآورد که خورشید تمدن همیشه از مشرق زمین طلوع میکند. بدان سان که موسی، عیسی، کنفسیوس و برتر از همه «محمد» راهنمای بزرگ انسانها از شرق طلوع کردهاند. مشرقزمین گاهواره تمدن بشری است زیراکه مصدق، گاندی، نهرو، عبدالناصر، بن بلا و بالاخره در زمان ما طلوع امام خمینی را مشرقزمین به جهان هدیه کرده است.
۲۵۹