به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،علامه طباطبایی در تفسیر المیزان برای طلب هدایت نمازگزاران توضیحاتی ارایه داده است.
در تفسیر سوره حمد امده است:
آیا طلب هدایت توسط نماز گزار تحصیل حاصل نیست ؟
صراط مستقیم از آنجائیکه امری است که در تمامی سبیل های مختلف محفوظ میباشد، لذا صحیح است که یک انسان هدایت شده ، باز هم بسوی آن هدایت شود، خدایتعالی او را از صراط بسوی صراط هدایت کند، باین معنا که سبیلی که قبلا بسوی آن هدایتش کرده بوده ، با هدایت بیشتری تکمیل نموده به سبیلی که ما فوق سبیل قبلی است هدایت فرماید، پس اگر می بینیم که در آیات مورد بحث که حکایت زبان حال بندگان هدایت شده خدا است ، از زبان ایشان حکایت می کند، که همه روزه میگویند: (ما را بسوی صراط مستقیم هدایت فرما)، نباید تعجب کنیم ، و یا اشکال کنیم که چنین افرادی هدایت شده اند، دیگر چه معنا دارد از خدا طلب هدایت کنند؟ و این در حقیقت تحصیل حاصل است ، و تحصیل حاصل محال است ، و چیزیکه محال است ، سئوال بدان تعلق نمیگیرد، و در خواست کردنی نیست .
زیرا جوابش از مطلب بالا معلوم شد، چون گفتیم صراط در ضمن همه سبیل ها هست و گفتیم سبیل ها بسیار، و دارای مراتبی بسیارند، چون چنین است بنده خدا از خدا میخواهد: که او را از صراطی (یعنی سبیلی ) بصراطی دیگر که ما فوق آنست هدایت کند، و نیز از آن بمافوق دیگر.
و نیز نباید اشکال کنیم باینکه اصلا درخواست هدایت بسوی صراط مستقیم ، از مسلمانی که دینش کامل ترین ادیان ، و صراطش مستقیم ترین صراطها است ، صحیح نیست ، و معنای بدی میدهد، چون می رساند که وی خود را در صراط مستقیم ندانسته ، و درخواست دینی کامل تر می کند.
چون هر چند که دین و شریعت اسلام کاملترین ادیان سابق است ، ولی کاملتر بودن شریعت مطلبی است ، و کاملتر بودن یک متشرع از متشرعی دیگر مطلبی است دیگر، درخواست یک مسلمان و دارنده کاملترین ادیان ، هدایت بسوی صراط مستقیم را، معنایش آن نیست که شما فهمیدید بلکه معنایش این است که خدایا مرا به مسلمان تر از خودم برسان ، و خلاصه ایمان و عمل باحکام اسلام را کامل تر از این ایمان که فعلا دارم بگردان ، و مرا بمرتبه بالاتری از ایمان و عمل صالح برسان .
یک مثال ساده برای روشن شدن مطلب
یک مثل ساده مطلب را روشن میسازد، و آن این است که هر چند که دین اسلام از دین نوح و موسی و عیسی (علیهماالسلام ) کاملتر است ، ولی آیا یک فرد مسلمان معمولی ، از نظر کمالات معنوی ، به پایه نوح موسی و عیسی (علیهماالسلام ) می رسد؟ قطعا میدانیم که نمیرسد، و این نیست ، مگر بخاطر اینکه حکم شرایع و عمل بآنها غیر حکم ولایتی است که از تمکن در آن شرایع و تخلق بآن اخلاق حاصل میشود، آری دارنده مقام توحید کامل و خالص ، هر چند از اهل شریعت های گذشته باشد، کامل تر و برتر است از کسیکه بآن مرتبه از توحید و اخلاص نرسیده ، و حیات معرفت در روح و جانش جایگزین نگشته ، و نور هدایت الهیه در قلبش راه نیافته است ، هر چند که او از اهل شریعت محمدیه صلی الله علیه و آله و سلم ، یعنی کامل ترین و وسیع ترین شریعت ها باشد، پس صحیح است چنین فردی از خدا در خواست هدایت بصراط مستقیم ، یعنی براهی که کملین از شرایع گذشته داشتند، بنماید، هر چند که شریعت خود او کاملتر از شریعت آنان است .