به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از ایبنا، نشست «هویت ایرانی خلیجفارس» روز چهارشنبه ۲۵ تیرماه ۱۴۰۴ در معاونت پژوهش کتابخانه مجلس برگزار شد. سخنرانان این نشست، دکتر سیدسعید میرمحمدصادق، تاریخپژوه و نرگسخاتون میرحسینی، پژوهشگر مطالعات خلیجفارس بودند.
در ابتدای نشست، سیدسعید میرمحمدصادق، به بررسی هویت خلیجفارس و نقش کارگزاران انگلیسی در منطقه پرداخت و با اشاره به اینکه خلیجفارس یکی از مراکز مهم سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دنیا و یک نقطه مهم جغرافیایی است، بر هویت دیرینه آن تأکید کرد و گفت: حوادث و اسناد این منطقه به ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال پیش، یعنی دوره حکومت ایلامیها، بازمیگردد.
میرمحمدصادق، هویت خلیجفارس را چندوجهی و شامل تاریخ، جغرافیا، فرهنگ، تجارت و سیاست دانست و در مورد بعد تاریخی آن گفت: حکمرانی ایرانی در اکثر نواحی و جزایر خلیجفارس از طریق کتیبهها، آثار باستانی، متون تاریخی، سکهها، مدالها، نامهها، گذرنامهها و نقشهها قابل اثبات است. این منابع در طول تاریخ، تولید و بازتولید شدهاند، نه اینکه توسط کشورهای تازهتأسیس، هویتسازی شده باشند. قدیمیترین نقشهها، ازجمله نقشه بطلمیوس، نام خلیجفارس را ذکر کردهاند.
این تاریخپژوه در مورد منابع پیشینه خلیجفارس گفت: منابع فارسی، عربی، یونانی و رومی، ازجمله متون ادبی و لغوی، به نام خلیجفارس اشاره کردهاند. سعدی، شاعر نامدار، ابوبکر زنگی را «سلطان البحر» خوانده که اشاره به گستره نفوذ فارس در منطقه، ازجمله خلیجفارس، دارد.
وی در مورد بعد جغرافیایی خلیجفارس گفت: نام خلیجفارس از هزاران سال پیش، از سرزمین فارس گرفته شده و در منابع قدیمیِ یونانی و رومی نیز با عنوان «دریای پارس» ذکر شده است. اکثر جزایر و بنادر دارای هویت ایرانی هستند که از نام روستاها و موقعیت طبیعی آنها در خط سیری از گواتر تا آبادان مشهود است.
میرمحمدصادق در ادامه، به بررسی بعد فرهنگی خلیجفارس پرداخت و گفت: خلیجفارس محل تلاقی فرهنگها بوده است. دریانوردان و مبلغان دینی (مانند مانویان، ساسانیان و ایرانیان مسلمان) در گسترش زبان فارسی و اسلام در شرق نقش داشتهاند.
وی افزود: در بررسی منابعی که از خلیجفارس یاد شده، متون جغرافیایی و تاریخی جایگاه ویژهای دارند. کتاب «اعلاق النفیسه» ابن رسته (قدیمیترین متن جغرافیایی) به خارگ و آتشکده زرتشتی آن اشاره میکند. «حدودالعالم» به جزایر لافت (قشم امروزی)، بحرین و خارگ اشاره دارد. «مسالک و ممالک» استخری (قرن چهارم هجری) به جزایر دریای فارس با نگاهی تجاری میپردازد. «فارسنامه» ابن بلخی از جزایر لارک، کیش، هنگام، خارگ و هرمز سخن میگوید. حمدالله مستوفی در «نزهةالقلوب» صراحتا مینویسد: «جزایر بسیار است و از حساب ملک ایران است» که مرزهای سیاسی ایران را نشان میدهد. همچنین شیخ شهابالدین احمد بن ماجد السعدی بن کنگی، دریانورد ایرانی قرن ۱۶ و راهنمای واسکودا گاما، با کتابهایی مانند «الفوائد فی اصول علم البحر و القواعد» و «ارجوزة البربر و العجم فی خلیجفارس» منابع مهمی در جغرافیای دریایی تولید کرده است که نشاندهنده پیشرفت ایران در حوزه دریانوردی است. گزارشهای هلندیها و سفرنامههای افسران فرانسوی (مانند سمینوی) و انگلیسی (مانند سر جان ملکم و جان مکدونالد کینیر) نیز به تفصیل به جغرافیای منطقه پرداختهاند. این منابع، توصیفات دقیق از شهرها، روستاها، رودخانهها و کوههای ایران را در بر دارند.
میرمحمدصادق، در مورد بعد سیاسی منطقه خلیجفارس گفت: از ۳۰۰۰ سال پیش سلسلههای مختلفی بر خلیجفارس حاکمیت داشتهاند. تا حدود قرن ۱۱ هجری، هیچ خبری از حاکمیت غیرایرانی در جنوب خلیجفارس نبوده و حتی اخبار موجود نیز به حاکمیتهای ایرانی مربوط میشود. حضور قبایل عربی و امپراتوری عثمانی و سپس استعمار بریتانیا در قرنهای ۱۸ تا ۲۰ و استقلال کشورهای جدید پس از ۱۹۴۵، نشاندهنده تحولات سیاسی در منطقه است.
وی در پایان سخنان خود، بعد تجاری منطقه را نیز بررسی کرد و گفت: خلیجفارس برای دریانوردی بسیار مهم بوده است. کالاهای استراتژیک دوره صفوی مانند ابریشم، گندم، اسب و مروارید از این مسیر صادر میشدند. جنگها در غرب ایران، مسیرهای تجاری را به جنوب سوق داد، اما پرتغالیها برای ۱۰۰ سال کنترل آنجا را در اختیار داشتند. شاه عباس موفق به آزادسازی هرمز و قشم شد. ظرفیت تجاری عظیم خانقاههای کازرونی از بوشهر تا کانتون چین میتوانست منبع مهمی برای ایران باشد که متأسفانه مورد بهرهبرداری کامل قرار نگرفت. بریتانیا نیز با استفاده از کارگزاران بومی، بدون حضور فیزیکی خود، سیاستهایش را در منطقه پیش میبرد.
دومین سخنران نشست، نرگس خاتون میرحسینی، مترجم کتاب «مرزهای عربی هند بریتانیا (بازرگانان، حاکمان و بریتانیا در سده نوزدهم خلیجفارس)» بود. این کتاب نوشته جیمز اونلی است که با ترجمه خانم میرحسینی، توسط نشر سنگلج در سال ۱۴۰۳ منتشر شده است.
این کتاب درباره چگونگی اجرای سیاست تحت حمایت و سرپرستی کشورهای حوزه خلیجفارس توسط بریتانیا است و ماهیت امپراتوری غیررسمی بریتانیا را از زوایای دیگری نشان داده و نقش سیاسی مهمی را که کارگزاران بومی در پیروزی این امپراتوری ایفا کردهاند آشکار میکند. نقش کارگزاران بومی بسیار با اهمیت و ضروری است، زیرا پژوهشگران حوزه سیاسی اقتصادی خلیجفارس، با برداشتن تمرکز خود از امپراتوری رسمی و تمرکز بر امپراتوری غیررسمی بریتانیا در این منطقه، افزون بر شناخت زیرساختها، به نکتهای ضروری دست مییابند که چگونه بریتانیا امپراتوری غیررسمی خود را به دست نخبگان محلی ایالات و سرزمینهای پیرامونی خلیجفارس گسترش داد و زمینه چیرگی بریتانیا را در سده نوزدهم و بیستم فراهم کند.
میرحسینی، در ابتدا به معرفی این کتاب پرداخت و گفت: جیمز اونلی، استاد تاریخ و پژوهشگر برجسته خلیجفارس در دانشگاه آمریکایی شارجه ابوظبی است و این کتاب درواقع رساله دکترای اوست. حوزه تحقیقاتی اونلی شامل تاریخ سیاسی، فرهنگ مادی، معماری، خاندانهای حاکم و بازرگانان، جامعه عربی- ایرانی خلیجفارس و روابط هند بریتانیا با خلیجفارس است. این کتاب بر حضور بریتانیا و کمپانی هند شرقی در بحرین از نیمه دوم قرن ۱۸ تا اواخر قرن ۲۰ تمرکز دارد. اونلی سواحل شرقی و جنوبی خلیجفارس را مرز امپراتوری هند بریتانیا میداند.
میرحسینی ادامه داد: نکته اصلی که اونلی بر آن تأکید دارد، این است که بیشتر کارگزاران و نمایندگان سرویس سیاسی هند در خلیجفارس بریتانیایی نبودند؛ بلکه افراد بومی و محلی بودند که بریتانیا آنها را با عناوینی مانند بازرگانان و تجار مینامید، در حالی که اینها مأموران سیاسی بودند. این کتاب بر نقش مهم این تجار و بازرگانان به عنوان عاملان امپراتوری در گسترش نفوذ بریتانیا در خلیجفارس میپردازد. اونلی بین بحرین و بوشهر تمایزی قائل نیست، زیرا بسیاری از کارگزاران بومی فعال در بحرین، اصالتا بوشهری و ایرانی بودند. او بحرین را جدای از ایران تلقی نمیکند.
میرحسینی، اونلی را برای نگارش این کتاب، مدیون علیاکبر بوشهری، مورخ برجسته جامعه پارسیان بحرین معرفی کرده و گفت: بوشهری در دهههای ۱۹۷۰ تا ۱۹۹۰، اوراق و عکسهای شخصی و خانوادگی خود را در اختیار اونلی قرار داد و او را با خانوادههای ایرانی و عربی که اجدادشان به عنوان کارگزاران سیاسی بریتانیا کار میکردند، آشنا کرد. مجموعه اسناد بوشهری اکنون در کتابخانه و آرشیو دانشگاه نیویورک در ابوظبی نگهداری میشود.
مترجم این کتاب، ساختار و محتوای کتاب را چنین معرفی کرد: کتاب شامل دو بخش، هفت فصل و پنج پیوست است. بخش اول به توضیح «امپراتوری» و شکلگیری «امپراتوری غیررسمی بریتانیا» و انگیزههای سیاسی و اقتصادی آن میپردازد. بخش دوم به «کارگزاران امپراتوری» میپردازد و عملکرد آنها، شامل سازماندهی، امور مالی، جمعآوری اطلاعات، وظایف سیاسی و اجتماعی، و حتی تأسیس دادگاههای ویژه کارگزاری توسط بریتانیا را بررسی میکند.
۲۵۹