به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخ به سؤالِ یک پرسشگر از مرکز پاسخگوئی به سوالات دینی ارائه شده است:
پرسش:
ارزش و اهمیت جهاد در راه خدا ازنظر روایات چیست و چه فضیلتی دارد؟
پاسخ:
جهاد بهعنوان یکی از فروعات دین اسلام، به معنای مبارزه در راه خدا با جان و مال، در نبرد با مشرکان و باغیان و به هدف اعتلای اسلام و برپاداشتن شعائر آن است. در آیات قرآن و احادیث معصومان علیهمالسلام، در باب اهمیت جهاد، فضایل زیاد بیان شده و این تلاش فی سبیل الله یکی از فروعات دین اسلام به شمار میرود؛ نوشته پیش رو بهجایگاه و ارزش و اهمیت جهاد در روایات میپردازد.
اهمیت و ارزش جهاد در روایات
روایاتی بسیار در عظمت و اهمیت جهاد در راه خدا وارد شده است که بهعنوان نمونه برخی از آنها آورده میشود:
۱. خیر بودن جهاد
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل فرمودند:
«الْخَیْرُ کُلُّهُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ ظِلِّ السَّیْفِ وَ لَا یُقِیمُ النَّاسَ إِلَّا السَّیْفُ وَ السُّیُوفُ مَقَالِیدُ الْجَنَّهِ وَ النَّار؛ِ (۱) تمام خیر در شمشیر و زیر سایه شمشیر است و مردم جز با شمشیر راست نمیشوند و شمشیرها، کلیدهای بهشت و دوزخاند.»
فیض کاشانی در شرح این روایت مینویسد: همانا تمام خیر و خوبی در شمشیر و زیر سایه شمشیر است، زیرا با آن کافران اسلام میآورند، با آن بدکاران اصلاح میشوند، با آن امور مردم به دلیل شدت نبرد در آن سامان مییابد، با آن به شهدا پاداش داده میشود، با آن بر دشمنان پیروزی حاصل میشود، با آن مسلمانان غنیمت به دست میآورند و سرزمینها به آنها بازگردانده میشود، با آن ترسندگان ایمنی مییابند و با آن مؤمنان خدا را عبادت میکنند. (۲)
همچنین حلبی از امام صادق علیهالسلام نقل میکند:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بَعَثَ رَسُولَهُ بِالْإِسْلَامِ إِلَی النَّاسِ عَشْرَ سِنِینَ فَأَبَوْا أَنْ یَقْبَلُوا حَتَّی أَمَرَهُ بِالْقِتَالِ فَالْخَیْرُ فِی السَّیْفِ وَ تَحْتَ السَّیْفِ وَ الْأَمْرُ یَعُودُ کَمَا بَدَأَ؛ (۳) خداوند عزّ و جلّ، بهواسطه پیامبرش، اسلام را برای مردم فرستاد و تا دهسال از پذیرفتن آن سر باز زدند تا آنگاهکه خداوند به او دستور مبارزه و جنگ داد؛ بنابراین خیر و صلاح در شمشیر و در زیر (سایه) آن است و این کار (یعنی پذیرش اسلام) همانگونه که در ابتدا با شمشیر و جنگ به دست آمد دوباره نیز (در زمان امام قائم علیهالسلام) تکرار خواهد شد.
۲. اختصاص درب ویژه در بهشت به جهاد
امام صادق علیهالسلام به نقل از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«لِلْجَنَّهِ بَابٌ یُقَالُ لَهُ بَابُ الْمُجَاهِدِینَ یَمْضُونَ إِلَیْهِ فَإِذَا هُوَ مَفْتُوحٌ وَ هُمْ مُتَقَلِّدُونَ بِسُیُوفِهِمْ وَ الْجَمْعُ فِی الْمَوْقِفِ وَ الْمَلَائِکَهُ تُرَحِّبُ بِهِمْ ثُمَّ قَالَ فَمَنْ تَرَکَ الْجِهَادَ أَلْبَسَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ ذُلًّا وَ فَقْراً فِی مَعِیشَتِهِ وَ مَحْقاً فِی دِینِهِ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَغْنَی أُمَّتِی بِسَنَابِکِ خَیْلِهَا وَ مَرَاکِزِ رِمَاحِهَا؛ (۴)
بهشت دری به نام دَر مجاهدان دارد که جهادگران بهسوی آن میروند و آن در باز میشود. آنها درحالیکه شمشیرها را بر خود بستهاند به سمت آن در میآیند و مردم برای حسابرسی ایستادهاند و فرشتگان به آنان خوشآمد میگویند. آنگاه حضرتش فرمود: هرکس جهاد و مبارزه را رها کند، خداوند لباسی از خواری و فقر در زندگانی او و نابودی در دینش بر او میپوشاند. همانا خداوند عزّ و جلّ امّت مرا، با سُم اسبان و نوک نیزههایشان بینیاز کرد.»
همچنین امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند:
«أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ وَ سَوَّغَهُمْ کَرَامَهً مِنْهُ لَهُمْ وَ نِعْمَهٌ ذَخَرَهَا؛ (۵) امّا بعد؛ به درستی که جهاد و مبارزه، دَری از درهای بهشت است که خداوند برای دوستان خاص خود گشوده است و احترام و نعمتی برای آنان قرار داده و ذخیره کرده است.»
۳. مرکب در بهشت
امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل فرمودند:
«خُیُولُ الْغُزَاهِ فِی الدُّنْیَا خُیُولُهُمْ فِی الْجَنَّهِ وَ إِنَّ أَرْدِیَهَ الْغُزَاهِ لَسُیُوفُهُمْ وَ قَالَ النَّبِیُّ صلیاللهعلیهوآله أَخْبَرَنِی جَبْرَئِیلُ علیهالسلام بِأَمْرٍ قَرَّتْ بِهِ عَیْنِی وَ فَرِحَ بِهِ قَلْبِی قَالَ یَا مُحَمَّدُ مَنْ غَزَا مِنْ أُمَّتِکَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَأَصَابَهُ قَطْرَهٌ مِنَ السَّمَاءِ أَوْ صُدَاعٌ کَتَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُ شَهَادَهً؛ (۶)
اسبان جنگجویان در دنیا، در بهشت نیز از آنِ آنان خواهند بود و به راستی عبای جنگجویان، شمشیرهای آنان خواهد بود. پیامبر صلیاللهعلیهوآله فرمود: جبرئیل چیزی را برایم گزارش داد که چشمم روشن شد و دلم شاد گشت. او گفت: ای محمّد! هرکدام از امّت تو در راه خدا مبارزه کند و در این راه قطره بارانی از آسمان بر او فروریزد، یا در سرش دردی احساس کند، خداوند عزّ و جلّ برایش [ثواب] شهادت را مینویسد.»
۴. غنیمت بردن
امام صادق علیهالسلام فرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود:
«جَاهِدُوا تَغْنَمُوا؛ (۷) جهاد و مبارزه کنید، غنیمت به دست میآورید؛ بنابراین یکی از برکات جهاد با دشمنان اسلام، به دست آوردن غنائم برای اداره جامعه اسلامی و حتی زندگی مسلمانان است.»
۵. بهترین اعمال
ابن محبوب گوید:
«أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ علیهالسلام خَطَبَ یَوْمَ الْجَمَلِ ... أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ الْمَوْتَ لَا یَفُوتُهُ الْمُقِیمُ وَ لَا یُعْجِزُهُ الْهَارِبُ لَیْسَ عَنِ الْمَوْتِ مَحِیصٌ وَ مَنْ لَمْ یَمُتْ یُقْتَلْ وَ إِنَّ أَفْضَلَ الْمَوْتِ الْقَتْلُ وَ الَّذِی نَفْسِی بِیَدِهِ لَأَلْفُ ضَرْبَهٍ بِالسَّیْفِ أَهْوَنُ عَلَیَّ مِنْ مِیتَهٍ عَلَی فِرَاشٍ؛ (۸)
همانا امیر مؤمنان علی علیهالسلام در روز جنگ جمل خطبهای ایراد نمود و پس از حمد و ثنای الهی فرمود: ... ای مردم! واقعیّت آن است که هرکسی که بایستد از مرگ در امان است و نه کسی که از آن بگریزد مرگ را ناتوان میکند؛ چارهای از مردن نیست و هرکس نمیرد کشته خواهد شد و بافضیلتترین انواع مرگ، کشته شدن است. به آنکه جانم در دست اوست! بهطورقطع، هزار ضربه با شمشیر (که بر من وارد شود) برایم از مردن در بستر آسانتر است.»
ابو بصیر گوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم:
«أَیُ الْجِهَادِ أَفْضَلُ قَالَ مَنْ عُقِرَ جَوَادُهُ وَ أُهَرِیقَ دَمُهُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (۹)
چه جنگی بافضیلتتر از جهادهای دیگر است؟ فرمود: اینکه کسی درراه خدا اسبش کشته شود و خون خودش نیز ریخته شود.»
همچنین امام صادق علیهالسلام فرمود: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمود: «فَوْقَ کُلِّ ذِی بِرٍّ بَرٌّ حَتَّی یُقْتَلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَیْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ؛ (۱۰)
بالاتر از هر نیکوکاری نیکی دیگری نیز وجود دارد تا آنگاهکه انسان در راه خدا کشته شود که در این صورت، اگر در راه خدا کشته شود، بالاتر از آن دیگر نیکی وجود ندارد.»
منصور بن حازم گوید: به امام صادق علیهالسلام عرض کردم:
«أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ قَالَ الصَّلَاهُ لِوَقْتِهَا وَ بِرُّ الْوَالِدَیْنِ وَ الْجِهَادُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛ (۱۱)
چه اعمالی بهتر است؟ فرمود: نماز در وقت و نیکی با پدر و مادر و جهاد در راه خدای عز و جل.»
همچنین امام صادق علیهالسلام فرمود:
«الْجِهَادُ أَفْضَلُ الْأَشْیَاءِ بَعْدَ الْفَرَائِضِ؛ (۱۲)
جهاد و مبارزه پس از فرایض (نمازهای پنجگانه) با فضیلتترین کارهاست.»
۶. لباس تقوا و درع حصین بودن
ابو عبدالرحمان سلمی گوید: امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمودند:
«أَمَّا بَعْدُ ... وَ الْجِهَادُ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَی وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَهُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَهُ فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَهً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ فَارَقَ الرِّضَا وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَهِ وَ ضُرِبَ عَلَی قَلْبِهِ بِالْأَسْدَادِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ ...؛ (۱۳)
امّا بعد؛ ... جهاد؛ همان لباس تقوا، سپر محکم الهی و بهشت تضمین شده اوست. پس هرکه آن را ترک کند، خداوند به او لباس ذلّت و عبایی از بلا و مصیبت میپوشاند و پیوسته ناخشنود خواهد بود و کوچک و بیارزش میشود و راهها بر قلب او بسته میشود و نمیداند باید از کدام راه برود و چون جهاد را ضایع کرده است از دشمنش شکست میخورد و حکومت از او گرفته میشود و به ذلّت و خواری گرفتار شده و به عدالت با او رفتار نمیشود.
۷. صلاح و عزت دین و دنیا
از امیر مؤمنان علیهالسلام نقل شده است:
«إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الْجِهَادَ وَ عَظَّمَهُ وَ جَعَلَهُ نَصْرَهُ وَ نَاصِرَهُ وَ اللَّهِ مَا صَلَحَتْ دُنْیَا وَ لَا دِینٌ إِلَّا بِهِ؛ (۱۴)
درواقع، خداوند عزّ و جلّ، جهاد و مبارزه را فرض (واجب حتمی) قرار داد و آن را کاری عظیم بهحساب آورد و یاری و یاور خود قرار داد. به خدا سوگند! هیچ کار دنیایی، جز با مبارزه و جهاد اصلاح نمیشود.»
همچنین فرمودند:
«إِنَّ الْجِهَادَ أَشْرَفُ الْأَعْمَالِ بَعْدَ الْإِسْلَامِ وَ هُوَ قِوَامُ الدِّینِ وَ الْأَجْرُ فِیهِ عَظِیمٌ مَعَ الْعِزَّهِ وَ الْمَنَعَهِ وَ هُوَ الْکَرَّهُ فِیهِ الْحَسَنَاتُ وَ الْبُشْرَی بِالْجَنَّهِ بَعْدَ الشَّهَادَهِ وَ بِالرِّزْقِ غَداً عِنْدَ الرَّبِّ وَ الْکَرَامَهِ-یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- "وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ" (۱۵) الْآیَهَ؛ (۱۶)
جهاد، با شرافتترین کارها پس از اسلام آوردن به شمار میآید، قوام و پایداری دین است و پاداش این کار، بزرگ است. علاوه بر این، عزّت و حفاظت میآورد و حسنات و نیکیها در آن صد هزار برابر میشود و بشارت به بهشت پس از شهادت و روزی فردا نزد پروردگار و کرامت الهی است. خداوند عزّ و جلّ میفرماید:
بههیچوجه کسانی را که در راه خدا کشته شدند، مردگان حساب مکن، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزی خورانند.»
همچنین امام علی علیهالسلام فرمودند:
«ـ فی مُقاتلهِ صِفّینَ لمّا غَلَبَ أصحابُ معاویهَ علی الفراتِ ـ: قَدِ اسْتَطعَموکُمُ القِتالَ، فأقِرُّوا علی مَذَلَّهٍ و تأخِیرِ مَحَلَّهٍ، أو رَوُّوا السُّیوفَ مِن الدِّماءِ تَرْوَوا مِن الماءِ، فالمَوتُ فی حَیاتِکُم مَقْهورِینَ و الحَیاهُ فی مَوتِکُم قاهِرِینَ؛ (۱۷)
در جنگ صفین آنگاهکه سپاه معاویه آب فرات را در اختیار گرفت ـ فرمود: [با این کارشان] از شما خواستند تا دست به جنگ بگشایید؛ اینک شما یا به خواری تن دهید و منزلت شجاعت و شرافت را از دست نهید، یا شمشیرها را از خونها سیراب کنید تا از آب سیراب شوید؛ چه، اگر زنده بمانید، امّا شکست خورده باشید، در حقیقت مردهاید و اگر بمیرید، امّا پیروز شوید، در حقیقت زندهاید.»
۸. میراث مَجد و شرافت
مسعده بن صدقه گوید: امام صادق علیهالسلام از رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نقل فرمودند:
«اغْزُوا تُورِثُوا أَبْنَاءَکُمْ مَجْداً؛ (۱۸)
بجنگید تا برای فرزندان خود مجد و افتخار به ارث بگذارید؛»
بنابراین، فرزندان به خاطر جهاد و مبارزه و زیر بار ظلم نرفتن پدران و گذشتگان خود افتخار و احساس غرور دارند.
۹. سیاحت مؤمن
از عثمان بن مظعون روایت است که گفت:
«قُلْتُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله إِنَّ نَفْسِی تُحَدِّثُنِی بِالسِّیَاحَهِ وَ أَنْ أَلْحَقَ بِالْجِبَالِ قَالَ یَا عُثْمَانُ لَا تَفْعَلْ فَإِنَّ سِیَاحَهَ أُمَّتِی الْغَزْوُ وَ الْجِهَادُ؛ (۱۹)
به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله گفتم: نفس من به من میگوید که سفر کنم و به کوهها بروم. فرمود: ای عثمان، این کار را نکن، زیرا سفر امت من فتح و جهاد است.»
۱۰. جهاد با مال و زبان
امام علی علیهالسلام فرمودند:
«اللَّهَ اللَّهَ فِی الْجِهَادِ بِأَمْوَالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ أَلْسِنَتِکُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (۲۰) خدا را، خدا را، در جهاد کردن با مال ها و جانها و زبانهایتان در راه خدا.»
جهاد با مال و زبان از اهمیت جهاد خبر میدهد.
۱۱. مسلط نشدن دشمن
امام علی علیهالسلام فرمودند:
« - فی استنفارِ النّاسِ الی أهْلِ الشّامِ - لبئسَ لَعَمْرُ اللّه ِ سُعْرُ نارِ الحَرْبِ أنْتُم! تُکادُونَ و لا تَکِیدُونَ و تُنْتَقَصُ أطْرافُکُم فَلا تَمْتَعِضونَ، لا یُنامُ عَنکُم و أنْتُم فی غَفْلَهٍ سَاهونَ ... و اللّه، إنَّ امْرَأً یُمکِّنُ عَدُوَّهُ مِن نفسِهِ یَعْرُقُ لَحْمَهُ و یَهْشِمُ عَظْمَهُ و یَفْری جِلْدَهُ لَعظیمٌ عَجْزُهُ، ضَعیفٌ ما ضُمَّتْ علَیهِ جَوانِحُ صَدْرِهِ. أنتَ فکُنْ ذاکَ إنْ شِئْتَ. فأمّا أنا فَو اللّه دونَ أنْ اُعطیَ ذلکَ ضَربٌ بالمَشْرَفیّهِ تَطیرُ مِنهُ فَراشُ الهامِ و تَطیحُ السَّواعِدُ و الأقْدامُ و یَفْعلُ اللّه ُ بعدَ ذلکَ ما یشاءُ؛ (۲۱)
- برای تشویق مردم به جنگ با اهل شام - فرمود: سوگند به خدا که شما بد شعلهای برای آتش جنگ هستید! [زیرا] به شما نیرنگ میزنند و شما نیرنگ نمیزنید، شهرهای شما را میگیرند و شما خشمگین نمیشوید، دشمن از شما غافل نیست و شما در غفلت و بیخبری به سر میبرید ... به خدا سوگند کسی که دشمنش را بر خود چنان مسلّط کند که گوشتش را تا استخوان بخورد و استخوانش را دَرهم شکند و پوستش را بکَنَد، بس ناتوان و زبون است و در سینهاش دلی ضعیف دارد. تو اگر خواهی چنین باشی، باش، اما من، به خدا سوگند، چنین نخواهم بود، بلکه با شمشیرهای مَشْرَفی چنان بر او خواهم نواخت که ریزه استخوانهای سر او بپرد و دستها و پاها به هر سو پراکنده شود. ازآنپس خدا هر چه خواهد میکند.»
۱۲. شهادت در راه خدا
از فضلیت های جهاد فی سبیل الله رسیدن به مقام شهادت است. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
«لِلشَّهِیدِ سَبْعُ خِصَالٍ مِنَ اللَّهِ أَوَّلُ قَطْرَهٍ مِنْ دَمِهِ مَغْفُورٌ لَهُ کُلُّ ذَنْبٍ وَ الثَّانِیَهُ یَقَعُ رَأْسُهُ فِی حَجْرِ زَوْجَتَیْهِ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ وَ تَمْسَحَانِ الْغُبَارَ عَنْ وَجْهِهِ تَقُولَانِ مَرْحَباً بِکَ وَ یَقُولُ هُوَ مِثْلَ ذَلِکَ لَهُمَا وَ الثَّالِثَهُ یُکْسَی مِنْ کِسْوَهِ الْجَنَّهِ وَ الرَّابِعَهُ یَبْتَدِرُهُ خَزَنَهُ الْجَنَّهِ بِکُلِّ رِیحٍ طَیِّبَهٍ أَیُّهُمْ یَأْخُذُهُ مَعَهُ وَ الْخَامِسَهُ أَنْ یُرَی مَنْزِلَتَهُ وَ السَّادِسَهُ یُقَالُ لِرُوحِهِ اسْرَحْ فِی الْجَنَّهِ حَیْثُ شِئْتَ وَ السَّابِعَهُ أَنْ یَنْظُرَ فِی وَجْهِ اللَّهِ وَ آنها لَرَاحَهٌ لِکُلِّ نَبِیٍّ وَ شَهِیدٍ؛ (۲۲)
برای شهید، از سوی خداوند متعال هفت خصلت است: نخست: با ریخته شدن نخستین قطره خونش، همه گناهانش آمرزیده میشود. دوم: از دامن دو همسر خود از حوریان بهشت سر برمیدارد و آن دو از چهرهاش غبار میزدایند و میگویند خوشآمدی، آفرین بر تو، او هم به آن دو، همانگونه میگوید. سوم: از جامههای بهشت بر او پوشیده میشود. چهارم: گنجوران بهشت بهترین عطر و بوهای خوش بهشتی را برای شهید میبرند و از آن بهرهمند میشود. پنجم: منزلت او را به او نشان میدهند و آن را میبیند. ششم: به روحش گفته میشود، بشتاب و هرکجای بهشت که میخواهی برو هفتم: به چهره خدا نظر میافکند و این نظر افکندن برای هر پیامبر و شهیدی شادمانی و آسایشی است.
از دیگر از مقامهای شهید نشناساندن گناهانش است. امام صادق علیهالسلام فرمودند:
«مَنْ قُتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ لَمْ یُعَرِّفْهُ اللَّهُ شَیْئاً مِنْ سَیِّئَاتِهِ؛ (۲۳) هر کس در راه خدا کشته شود، خداوند هیچیک از بدیها و گناهانش را به رخ او نمیکشد (و او را از آنها آگاه نمیکند).»
محبوبترین قطره نزد خداوند قطره خون شهید است. ابوحمزه گوید: از امام باقر علیهالسلام شنیدم:
«إِنَّ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ علیهالسلام کَانَ یَقُولُ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله مَا مِنْ قَطْرَهٍ أَحَبَّ إِلَی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ قَطْرَهِ دَمٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ؛ (۲۴) بهراستی امام سجّاد علیهالسلام همیشه میفرمود: رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند: هیچ قطرهای نزد خدای عزّ و جلّ دوست داشتنیتر از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود نیست.»
شهید در قبر مورد آزمایش و سؤال قرار نمیگیرد. امام صادق علیهالسلام فرمود: به رسول خدا صلّی اللّه علیه و اله عرض شد:
«مَا بَالُ الشَّهِیدِ لَا یُفْتَنُ فِی قَبْرِهِ فَقَالَ [النَّبِیُ] ص کَفَی بِالْبَارِقَهِ فَوْقَ رَأْسِهِ فِتْنَهً (۲۵) چرا شهید در قبرش آزمایش نمیشود؟ فرمود: شمشیرها و برق آنها بالای سرش (در زمان جنگ) برای آزمایش او کافی است.»
نتیجهگیری:
جهاد یکی از مفاهیم دین اسلام و از فروعات آن است. در آیات قرآن و احادیث، در باب اهمیت آن، فضایل زیاد بیان شده است. میتوان برای اهمیت و فضیلت جهاد در روایات به موارد زیر اشاره کرد: خیر بودن جهاد، دَر بهشت بودن، مرکب بهشتی، غنیمت بردن، کشته شدن در راه خدا، لباس تقوا و درع حصین بودن، برترین اعمال، صلاح دین و دنیا، مجد و شرافت، سیاحت بودن، قوام و عزت دین، مسلط نشدن دشمن.
پینوشتها:
۱. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۲. فیض کاشانی، محمد محسن بن شاه مرتضی، الوافی، ج۱۵، ص ۴۳، کتابخانه امام أمیر المؤمنین علی علیهالسلام، اصفهان، چاپ اول، ۱۴۰۶ ق.
۳. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۷، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۴. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۵. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۴ و ۵، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۶. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۳، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۷. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۸. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۵۳ و ۵۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۹. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۵۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۰. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۶، ص ۱۲۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۱. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۲، ص ۱۵۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۲. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۴ و ۵، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۵. سوره آلعمران، آیه ۱۶۹.
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۳۷ و ۳۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۷. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، خطبه ۵۱، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۸، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۱۹. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۶، ص ۱۲۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۲۰. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، نامه ۴۷، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
۲۱. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهجالبلاغه (للصبحی صالح)، خطبه ۳۴، هجرت، قم، چاپ اول، ۱۴۱۴ ق.
۲۲. طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام (تحقیق خرسان)، ج۶، ص ۱۲۱ و ۱۲۲، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۲۳. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۵۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۲۴. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۵۳، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.
۲۵. کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی، ج۵، ص ۵۴، دار الکتب الإسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.