به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، علی نیکویی (دکتری پژوهشهنر، کارشناس ارشد تاریخ ایران باستان، ایرانشناس و روزنامهنگار): پزشکی در ایران باستان تنها یک حرفه نبود؛ بلکه بخشی از سامان دینی، اجتماعی و سیاسی کشور به شمار میآمد. پزشک در جایگاهی میان دانش، دین و خدمت اجتماعی ایستاده بود و مزد او بر پایه طبقه اجتماعی بیمار، موفقیت در درمان و منزلت خود پزشک تعیین میشد. در این یادداشت با استناد به اوستا و متون پهلوی، همچنین گزارشهای مورخان یونانی و یافتههای پژوهشگران معاصر به بررسی دستمزد پزشکان در ایران باستان پرداخته میشود. نتیجه نشان میدهد که مزد پزشک در ایران باستان نهتنها معیشتی، بلکه نمادین و متأثر از جهانبینی ایرانیان در باب عدالت و ارزش جان آدمی بود.
ایران باستان سرزمینی بود که در آن علم و دین درهمتنیده بودند. پزشکی نیز از این قاعده مستثنا نبود؛ چراکه در آیین مزدیسنا، نگاه به تندرستی، نگاه به اهوراییترین ودیعه انسان بود[۱] بدینسان پزشک تنها درمانگر تن به شمار نمیرفت، بلکه نگهبان روان و بخشی از دستگاه عدالت ایزدی محسوب میشد، در چنین بافتی موضوع مزد پزشک نه یک قرارداد مالی ساده بلکه مسئلهای چندلایه مرتبط با منزلت اجتماعی باورهای دینی و جایگاه سیاسی بود. از آنجا که منابع اوستایی و پهلوی تصویری دقیق از نظام درمان و دستمزد پزشک به دست میدهند و همزمان مورخان یونانی از جایگاه پزشکان دربار هخامنشی یاد کردهاند، میتوان ترکیبی از دادههای دینی و تاریخی را کنار هم نهاد و سیمای نسبتا روشنی از این پدیده ترسیم کرد. در اوستا بهویژه در وندیداد سه گونه پزشک معرفی شده است:
۱- پزشک دارویی که با گیاهان و داروها درمان میکند.
۲- پزشک جراحی که با کارد و ابزار تن را میشکافد.
۳- پزشک دعایی که با کلام و اوستا درمان میکند[۲]
در میان این سه، اوستا پزشک دارویی را برترین میشمارد، زیرا درمان او «پایدار و استوار» است. بدین ترتیب، مزد پزشک نیز بسته به نوع درمان متفاوت بود. پزشک دارویی مزد بیشتری میستاند، زیرا کار او «نزدیکتر به آموزههای اهورایی» دانسته میشد.[۳] متون پهلوی، ازجمله «دینکرد» و «ماتیکان یوشت فریانون»، این جایگاه را تبیین کردهاند. در این آثار، پزشک یکی از پایههای نگاهبانی کشور معرفی شده است، در کنار ارتش، موبدان و دبیران. پزشک با دانش خویش بخشی از نظم اهورایی را پاسداری میکرد.[۴]
یکی از جالبترین نکات در وندیداد و متون حقوقی ساسانی، تفاوت دستمزد پزشک براساس جایگاه اجتماعی بیمار است.
- اشراف و بزرگان: اگر بیماری از طبقه اشراف بود، پزشک میتوانست دستمزدی چشمگیر طلب کند. در وندیداد آمده است که مزد پزشک در درمان یک نجیبزاده، «یک جفت گاو یا اسب» است.[۵] این مزد نمادین بود؛ چراکه گاو در اقتصاد کشاورزی ایران جایگاه بنیادین داشت.
- کشاورزان و شبانان: در درمان یک روستایی یا شبان، مزد پزشک یک گوسفند یا بز تعیین میشد.[۶] این نشان میدهد که مزد پزشک متناسب با توان مالی طبقات مختلف در نظر گرفته میشد و عدالت نسبی رعایت میگردید.[۷]
- بردگان و فرودستان: درصورتیکه برده بیمار میشد، مزد پزشک را ارباب برده میپرداخت. این قاعده در متون حقوقی ساسانی نیز آمده است،[۸] چنین ساختاری هم مسئولیت ارباب را برجسته میکرد و هم شأن پزشک را حفظ مینمود.
این نظام مزد، افزون بر آنکه کارکرد اقتصادی داشت، بازتابی از نظم طبقاتی ایران باستان بود؛ نظمی که در آن هر طبقه هم حق داشت و هم وظیفه. یکی از ویژگیهای ممتاز نظام پزشکی ایران باستان، پیوند مزد با نتیجه درمان بود. اگر پزشک در درمان توفیق مییافت، مزد کامل دریافت میکرد؛ اما اگر ناکام میماند، گاه نهتنها از مزد محروم میشد؛ بلکه باید جریمه نیز میپرداخت.[۹] برای نمونه، در وندیداد آمده است که اگر پزشکی سه بار در درمان یک اشرافزاده ناکام بماند، دیگر اجازه ندارد او را درمان کند.[۱۰] این قانون برای حمایت از جان بیماران و حفظ حرمت حرفه پزشکی وضع شده بود. در متون ساسانی نیز همین اصل دیده میشود ماتیکان یوشت فریانون تصریح میکند که پزشک اگر با بیدقتی آسیبی بر بیمار وارد کند مسئول است و ممکن است از سوی دادگاه جریمه گردد.[۱۱]
در کنار پزشکان عامه، گروهی از پزشکان در خدمت دربار شاهی بودند. پیرامون ایشان گزارشهای تاریخی ارزشمندی در دست است. در دربار داریوش اول، شاهنشاه هخامنشی پزشکی یونانی به نام «دموکدس» حضور داشت. هرودوت روایت میکند که او پس از درمان زخم شاه، از جایگاهی ممتاز و دستمزدی هنگفت برخوردار شد.[۱۲] کتزیاس، پزشک یونانی دیگری، سالها در دربار اردشیر دوم هخامنشی خدمت کرد و نهتنها دستمزدی ثابت داشت، بلکه به عنوان تاریخنگار نیز فعالیت میکرد.[۱۳] در دوره ساسانی، پزشکان ایرانی در دربار جایگاهی رسمی داشتند. «بُرزویه طبیب» نمونهای برجسته است که هم دانش پزشکی داشت و هم مترجم و فرهیخته بود[۱۴] این پزشکان درباری نهتنها دستمزدی ثابت و بالاتر از مردم عادی داشتند، بلکه گاه به مقام مشاورت شاه نیز میرسیدند.
در آیین مزدیسنا، درمان نیازمندان وظیفهای اخلاقی و دینی بود. وندیداد تأکید میکند که پزشک باید گاه بیمزد درمان کند تا «روانش در جهان دیگر رستگار شود»[۱۵] این اصل در متون پهلوی نیز بازتاب یافته است. در دینکرد آمده است که «درمان تهیدستان، دَهشی است که نزد اورمزد از هزار قربانی ارزشمندتر است.»[۱۶] بدینسان، مزد پزشک صرفا مادی نبود، بلکه او مزد معنوی را نیز جستوجو میکرد. همین نگاه بود که سبب میشد پزشک نقشی دوگانه بیابد: هم خدمتگزار تن و هم رهاننده روان.
بررسی منابع ایران باستان نشان میدهد که دستمزد پزشک در آن دوران مفهومی چندلایه داشت. این مزد بسته به طبقه اجتماعی بیمار، نوع درمان، و نتیجه کار تعیین میشد. در کنار آن، پزشکان درباری از دستمزدی ثابت و جایگاهی ممتاز برخوردار بودند. با این حال، در آموزههای دینی، پزشک موظف بود نیازمندان را بیمزد درمان کند و چنین کاری بالاترین پاداش معنوی شمرده میشد. درنتیجه، میتوان گفت که مزد پزشک در ایران باستان بازتابی از پیوند سهگانه دین، اجتماع و سیاست بود. این نظام نهتنها ارزش جان انسان را پاس میداشت، بلکه مسئولیت اخلاقی پزشک را برجسته میکرد و جایگاه او را در جامعه ایرانی تثبیت مینمود.
پینوشت
۱- دوستخواه، ۱۳۸۵: ۴۴۲
۲- وندیداد، فرگرد هفتم: بند ۴۴
۳- بویس، ۱۹۷۹: ۱۷۲
۴- دریایی، ۲۰۰۹: ۸۹
۵- وندیداد، فرگرد هفتم: بند ۴۵
۶- وندیداد، فرگرد هفتم: بند ۴۵
۷- یارشاطر، ۱۹۸۳: ۲۴۷
۸- ماتیکان یوشت فریانون: بند ۳۲
۹- دوستخواه، ۱۳۸۵: ۴۴۵
۱۰- وندیداد، فرگرد هفتم: بند ۴۶
۱۱- نرسی، ۱۳۶۷: ۲۲۴
۱۲- هرودوت، کتاب سوم: بند ۱۲۵
۱۳- کتزیاس، پرسیکا، بند ۷۲
۱۴- دریایی، ۲۰۰۹: ۹۱
۱۵- وندیداد، فرگرد هفتم: بند ۴۸
۱۶- دینکرد، کتاب سوم: بند ۱۲۹
منابع
بویس، مری. ۱۳۶۹. زرتشتیان. ترجمه ژاله آموزگار. تهران: انتشارات توس.
دریایی، تورج. ۱۳۸۸. ساسانیان: ظهور و سقوط یک امپراتوری. ترجمه مرتضی ثاقبفر. تهران: ققنوس.
دوستخواه، جلیل. ۱۳۸۵. اوستا: کهنترین سرودها و متنهای ایرانی. تهران: مروارید.
دینکرد. ۱۳۷۱. ترجمه مهدی نوریانی. تهران: پژوهشگاه علوم انسانی.
کتزیاس. ۱۹۸۲. پرسیکا. ترجمه لاینفاکس.
ماتیکان یوشت فریانون.۱۳۶۷. ترجمه م. نرسی. تهران: انجمن ایرانشناسی.
هرودوت. ۱۳۷۸. تاریخ. ترجمه هاشم رضی. تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
یارشاطر، احسان. Persian Medicine in the Ancient World." Iranian Studies ۱۶ (۱۹۸۳): ۲۴۳–۲۵۸
۲۵۹