به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از تابناک، ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ چند روز مانده به سلسله طوفان های عظیم سال شصت که با اعلام جنگ مسلحانه سازمان مجاهدین خلق (منافقین) و فرار بنی صدر رئیسجمهور وقت همزمان بود، اتفاقی نادر در عرصه فرهنگی کشور افتاد که فقط در خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی اثر آن دیده می شود.
رویدادی که جزو آخرین تاثیرگذاریها و نقشآفرینیهای آیتالله دکتر سیدمحمد بهشتی در عرصه سیاست و فرهنگ جمهوری اسلامی ایران است، کمتر از دو ماه بعد از این رویداد، آیتالله بهشتی در دفتر حزب جمهوری اسلامی با انفجار بمب به شهادت رسید.
هاشمی رفسنجانی خاطره ۲۳ اردیبهشت ۱۳۶۰ را چنین روایت کرده است: احمد آقا خمینی تلفن کرد که امروز بناست دستوری از امام، در اخبار ظهر پخش شود که هرگونه آهنگ موسیقی را گرچه همراه سرود، ممنوع میکند؛ از من میخواست به همراه آقای بهشتی به خدمت امام بروم و از امام تقاضا کنم که مانع پخش این دستور شوند.
من به دلیل لزوم حضور در کمیسیون و به دلیل شبهه شرعی در جلوگیری از اجرای نظری که امام و مرجع تقلید دادهاند (و شبهه شرعی از این جهت که اگر فتوا است، چرا اطاعت نکنیم) وبه دلیل عدم مساعدت استخاره و به خاطر احتمال ضعیف تاثیر ما در اراده امام، در صورت رأی قطعی امام، از رفتن خودداری کردم؛ ولی آقای بهشتی رفتند و نتیجه هم گرفتند و منتشر نشد.
نکته جالب دوم، مخالف بودن فرزند امام، سیداحمد خمینی با فتوای حرمت مطلق موسیقی و تلاش او برای منتشر نشدن این فتواست، اهمیت و تاثیر مرحوم سیداحمد خمینی را در این مقاطع پنهان از تاریخ انقلاب میتوان دریافت، سیداحمد خمینی دارای تحلیل سیاسی شخصی بود و در این مقطع میتوانست محافظهکارانه دست از دخالت و تغییر نظر پدر بردارد، اما این کار را نکرد و به صورت اضطراری وارد میدان شد.
این رویداد از چند جهت قابل تامل است: با وجود تاییدات اولیه امام خمینی درباره موسیقی و سرود (ازجمله سرودهای انقلابی در رثای شهید مطهری و...) چه اتفاقی افتاده بود که بنیانگذار جمهوری اسلامی تصمیم به حرمت مطلق موسیقی و سرود گرفته بودند؟
میتوان چنین حدس زد که در این دوره از انقلاب، فشار و تاثیر علمای سنتی و روحانیون حوزه قم بر حاکمیت جدید به اوج رسیده بود، نمونهاش تعطیلی درس تلویزیونی عرفانی امام خمینی که سال قبل از آن صورت گرفت، به نظر میرسد امام خمینی در این مقطع برای بیشتر همراه شدن این طیف سنتی با انقلاب و نظام و شکایات آنها از پخش موسیقی در تلویزیون و رادیو به چنین تصمیم قاطعی رسیده بودند و بیگمان اگر این تصمیم اجرا میشد، فضای فرهنگی و حتی سیاسی کشور به سمت و سویی دیگر میرفت.
نکته سوم این خاطره آن است که مرحوم سیداحمد خمینی بهدرستی میدانست «اگر قرار بر تغییر نظر امام خمینی باشد» دو نفری که میتوانند نظر ایشان را تغییر دهند، دکتر بهشتی و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی هستند و هردوی آنها را به کمک طلبید.
البته محافظهکاری و عدم ورود هاشمی رفسنجانی در این عرصه حساس بسیار عبرتآموز و جالب است، هرچند که چند ماه بعد، محمد هاشمی رفسنجانی، رئیس سازمان صداوسیما شد و با نظر مثبت و حمایت برادر توانست شالوده جدید رسانه ملی در دوران انقلاب را پایهریزی کند و حتی در مقابل جریانهای سنتی مذهبی و قائلان به حرمت مطلق موسیقی قد علم کند و حتی از امام خمینی برای این سیاست جدید، تایید و حمایت بگیرد.
نکته پایانی قدرت و تاثیر آیتالله دکتر بهشتی بر امام خمینی است که توانست بدون کمک و حضور شخص دیگری، بنیانگذار فقید جمهوری اسلامی را از فتوای حرمت مطلق موسیقی منصرف کند، شاید شبیهترین فرد از این جهت به دکتر بهشتی، در تاریخ انقلاب، آیتالله مطهری باشد.
مروری بر سیر نظریات فقهی امام خمینی درباره موسیقی
امام خمینی (ره) در آثار فقهی اولیه خود، مانند کتاب تحریرالوسیله (که پیش از انقلاب نگاشته شده)، غنا را به عنوان آوازی تعریف میکنند که نهتنها نیکو ادا شده، بلکه طرباناک است و با مجالس لهو (مجالس فساد و شادیهای نامناسب) و آلات لهو و لعب تناسب دارد. ایشان تأکید میکنند که فرقی نمیکند این غنا در کلام حقی مانند قرآن، دعا یا مرثیه به کار رود یا در شعر و نثر؛ بلکه اگر در چیزی که اطاعت خدا با آن میشود استفاده گردد، عقابش بیشتر است.
بر این اساس، نواختن، شنیدن و کسب درآمد از غنا حرام است. در کتاب مکاسب محرمه (بخشی از رسائل فقهی امام)، نظر ایشان مشابه نظر مشهور فقهای شیعه است: موسیقی مطرب (طربانگیز و مناسب مجالس گناه) حرام است. امام خمینی در این دوره، موسیقی را به دو قسم تقسیم میکنند: موسیقی مطرب و لهوی (مناسب مجالس گناه و خوشگذرانی)، که حرام است و آموزش، نواختن و شنیدن آن ممنوع و موسیقی غیرمطرب، که در آن زمان کمتر مورد بحث قرار میگیرد، اما عمدتا در چارچوب حرمت مطلق قرار میگیرد.
امام خمینی در سخنرانیهای پیش از انقلاب، موسیقی را «مخدر مغز جوانان» میدانند و آن را عاملی برای غفلت از مقدرات ملی و اسلامی معرفی میکنند. ایشان میفرمایند: «ازجمله چیزهایی که مغزهای باز جوانها را مخدر و تخدیر میکند، موسیقی است... تمام این وسایلی که در هر مملکتی رواج دارد، همه برای این است که ملت خود را از مقدرات خودشان غافل کنند.»
در این دوران، حرمت موسیقی عمدتا مطلق است و تمایزی بین انواع آن قائل نمیشوند، زیرا غلبه بر موسیقی حرام و لهوی است. تحول نظر پس از انقلاب: تمایز بین حرمت و حلیت پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷، با تشکیل نظام جمهوری اسلامی، امام خمینی (ره) به عنوان فقیه حاکم، با مسائل عملی جامعه روبهرو میشوند.
همانطور که گفته شد، ایشان در سالهای اولیه انقلاب، همچنان بر حذف موسیقی از رسانههای ملی تأکید میکنند. برای مثال، در تیر ۱۳۵۸، به کارکنان صداوسیما میفرمایند: «موسیقی را حذف کنید... اگر موسیقی حرام باشد، آن چیزهایی که راجع به جنگ هستند، اینها چیزی نیستند.»
این دستور، بخشی از تلاش برای پاکسازی جامعه از آثار رژیم پهلوی بود، جایی که موسیقی با فساد و استعمار فرهنگی همراه تلقی میشد. با این حال، سیر تحول از اوایل دهه ۱۳۶۰ آغاز میشود. امام خمینی، براساس پویایی فقه، به شرایط جدید توجه میکنند.
رهبر معظم انقلاب در توصیف این تحول میفرمایند: «حضرت امام نظرشان این است که زمان و مکان در استنباط اثر میگذارد... آنچه آن روز [در حکومت طاغوت] غنا بوده و حرام بوده، امروز غنا و حرام نیست.»
اوج تحول در فتوای ۱۹ شهریور ۱۳۶۷ است. در پاسخ به استفتایی درباره خرید و فروش آلات موسیقی، امام میفرمایند: «شنیدن و نواختن موسیقی مطرب، حرام است و صداهای مشکوک مانع ندارد و خرید و فروش آلات مختص به لهو جایز نیست و در آلات مشترکه اشکال ندارد.»
درنهایت نظر فقهی امام خمینی به اینجا رسید که هرآنچه که در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پخش میشود، محکوم به حلیت است که تحول بزرگ و بیسابقهای در فقه حکومتی محسوب می شود.
۲۵۹