به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدینشاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز شنبه پنجم جمادیالاول ۱۳۱۸ (دهم شهریور ۱۲۷۹) او را میخوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدینشاه به فرنگ است):
صبح به سلامت از خواب برخاسته اول روز قدری کاغذ و دستخط به طهران و تبریز نوشتیم. بعد در بالکن تا وقت ناهار گردش میکردیم. جمعیت زیادی از زن و مرد در جلوی هتل برای دیدن ما جمع شده بودند. ما هم آنها را که اشخاص مختلف و به وضعهای مختلف بودند تماشا مینمودیم.
ناهار صرف شد. ظهیرالدوله بعضی اسباب عاج به حضور آورده بود، خریدیم. بعضی اسباب قشنگ هم از خرازی ابتیاع شد؛ یکی دو حلقه انگشتری الماس هم خریدیم و به نوکرها هر یک، یک یادگاری از «ماریمباد» [به احتمال بسیار ماریِنباد Marienbad است که امروزه در جمهوری چک و با نام Mariánské Lázně شناخته میشود.] خریده دادیم.
بعد از ناهار قدری استراحت کردیم. چهار ساعت بعدازظهر کالسکه خبر کردیم، سوار شده رفتیم به جنگل اینجا گردش کردیم. جنگل خیلی معتبر باصفای خوبی است. ما و جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار در یک کالسکه بودیم، سایر نوکرها در کالسکههای دیگر ملتزم رکاب بودند. اشجار جنگل به تفاوت است؛ پارهای را تازه کاشتهاند، پارهای درخت پنجساله و دهساله و بعضی سیساله و پنجاهساله است، مخصوصا از آن درختی که شبیه به مرجان است و در بروکسل و هلاند [هلند] دیدیم در اینجا هم فراوان است. خیلی درخت خوبی است میوهای مثل مرجان که از مرجانهایی که در طهران دیده میشود بزرگت است. این جنگل مال پرنس «مترنیخ» از اولاد پرنس «مترنیخ» اول است که او واقف بر اولاد ارشد کرده است. این جنگل را دستی عمل آوردهاند و بسیار جنگل معتبری است.
رفتیم به طرف بالای جنگل، جای مسطحی بود. از کالسکه پیاده شده قدری پیاده گردش کردیم و با جناب اشرف صدراعظم صحبت داشتیم. بعد سوار کالسکه شده از همان راهی که رفته بودیم مراجعت نمودیم. دو ساعت به غروب مانده وارد منزل شده چای صرف کردیم و قدری در بالکن گردش نمودیم. جمعیت زیادی جلوی عمارت ایستاده بودند. چراغان خیلی خوبی هم کرده بودند. امشب اینجا عروسی بود و مهمانی مفصلی در همین هتل منزل ما [برپا] کرده بودند. ازدحام غریبی بود و ما تماشای صنع خدا را میکردیم.
ساعت نه شام صرف شد. بعد از شام هم تا سه ساعت بیدار بودیم و با امیربهادر جنگ و بعضی دیگر از پیشخدمتها صحبت میداشتیم. بعد استراحت نمودیم.
منبع: مظفرالدینشاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۱۸۴ و ۱۸۵.
۲۵۹