به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، مظفرالدینشاه قاجار سفر نخست خود به فرنگ را در ماه آخر سال ۱۳۱۷ ه ق. آغاز کرد. او شرح همه روزهای این سفر را به صورت روزنوشت به نگارش درآورده است. در ادامه روزنوشت روز چهارشنبه شانزدهم جمادیالاول ۱۳۱۸ (بیستویکم شهریور ۱۲۷۹) او را میخوانیم، (این متن از سفرنامه نخست مظفرالدینشاه به فرنگ است):
صبح به عادت هر روزه رفتیم آب خورده راه زیادی رفتیم و آمدیم منزل ناهار صرف شد، جناب اشرف صدراعظم هم در سر ناهار بودند. بعد از ناهار پرنس مترنیخ و پسرش از برای تشکر اینکه به آنها نشان داده بودیم شرفیاب شدند. بعد مرخص شده رفتند. «پالیاکوف» [بانکدار معروف روسی و احتمالا سرکنسول ایران در سنپترزبورگ] که از برای معالجه به اینجا آمده بود و نیز امروز چون میرفت، آمد شرفیاب شد و مرخص گردید.
ساعت نه بعدازظهر سوار شده رفتیم به تیراندازی. در آنجا مویدالسلطنه یک توپ ماکسیم حاضر کرده بود، پیشکش کرد. چند تیر از آن انداختند. ده دوازده تیر که میانداخت گیر میکرد، علت آن را سوال کردیم بعد درست کردند و تمام تیر آن به یک نقطه میخورد. خیلی خوب توپی است، خیال داریم ده عراده از این قسم توپ ابتیاع نماییم که به ایران حمل کنند. بعد چند تیر تفنگ انداختیم، چای صرف شد. چهار قبضه تفنگ هم خریدیم؛ چون وقت داشتیم سوار کالسکه شده رفتیم تا نزدیک راهآهن، امیربهادر جنگ و ناصرالسلطنه و امینحضرت و ناصرخاقان در رکاب بودند. رئیسپلیس اینجا با چند شکارچی دیگر کبک زیادی زده بودند و در صحرا گردش میکردند ما هم به طمع شکار کبک از کالسکه پیاده شده از مصدقالملک جویا شدیم که «تفنگ ساچمهای سربی همراه داری؟» عرض کرد: «خیر.» در صورتی که وقت حرکت خودمان به او فرموده بودیم لازم نیست. چون موقع شکار بود بیاختیار خلقمان تنگ شد. بعد تفنگ رئیسپلیس را گرفته مقدار زیادی با شکارچیها پیاده رفتیم دو تا توله خوب هم همراه میگشت دو تا بچه آنها را خواستیم فرستادند اتفاقا هرچه گشتیم کبکی نپرید مگر یک خرگوشی از دور فرار کرد خیلی دور بود تیری انداختیم تقریبا امروز به شکل شکار خودمان در ایران گردش کردیم.
نزدیک غروب آمدیم منزل نوکرها همه حاضر بودند شام صرف شد بعد از شام تا نصفشب بیدار و به صحبت مشغول بودیم. بعد استراحت کردیم.
منبع: مظفرالدینشاه قاجار، «سفرنامه فرنگستان، سفر اول»، تهران: شرق، چاپ دوم، ۱۳۶۳، صص ۱۹۳ و ۱۹۴.
۲۵۹