تاریخ انتشار: ۳۰ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۵

سروده ای تازه برای ثمینه باغچه‌بان

چون بادبادکی که هوا کردی
رفتی و کام خویش روا کردی

سوی پدر که جان و جهانت بود
پرواز با تمام قوا کردی

عمری سکوت ناشنوایان را
با عشق، غرق شور و نوا کردی

بی‌همزبانی آفت جان‌کاهی‌ست
آن را ولی به مهر دوا کردی

تنهاترین جوانه‌ی گلها را
از گوشه‌های باغ سوا کردی

لب‌های بسته را که خمش بودند
چون چشمه‌ها به زمزمه وا کردی

گلها نشان ز باغچه‌بان دارند
از بس که غنچه را شنوا کردی

منبع: خبرآنلاین