به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، عروسکی به نام لبوبو، نه زیباو نه حتی با مزیت ویژه، در جهان و ایران دارای محبوبیت فوق العاده ای نزد کودکان شده، دلیل اش چه می تواند باشد؟ وحیده موسوی در سایت انجمن جامعه شناسی ایران به آن پرداخته است که در زیر می خوانید:
****
این روزها در هر مغازه، مرکز خرید یا حتی محافل ادبی کودکان، یک اسم تکراری به چشم میخورد: لبوبو. عروسکی که نه زیبایی خارقالعادهای دارد، نه حتی مزیت ویژهای نسبت به همتایانش، اما توانسته است کودکان را به شدت به خود جذب کند و والدین را وادار به پرداخت هزینههای بالا کند.
هژمونی فرهنگی و سلطه رسانهای
پدیده لبوبو، نمونهای ملموس از هژمونی فرهنگی است؛ یعنی توانایی یک شرکت یا برند برای شکلدهی به خواستهها و الگوهای مصرف جامعه—در اینجا، کودکان. رسانهها، تبلیغات آنلاین و حتی محافل فرهنگی و آموزشی، به طور ناخودآگاه این عروسک را به «ترند» و نمادی از مد روز تبدیل کردهاند. کودکان بدون اینکه به ماهیت واقعی محصول توجه کنند، تحت فشار همسالان و جریانهای فرهنگی قرار میگیرند.
سلطه اقتصادی و روانشناسی مصرف
شرکت سازنده، با تاکتیکهای هوشمندانه مثل عدم اطلاع از رنگ دقیق عروسک تا لحظه باز کردن بستهبندی، نه تنها کنجکاوی کودکان را تحریک میکند، بلکه انگیزه خرید مکرر ایجاد میکند. این همان شیوهای است که در بازیهای دیجیتال و کالاهای مصرفی محبوب کودکان نیز مشاهده میشود: تولید «نیاز مصنوعی» برای افزایش سود اقتصادی.
آسیبهای اجتماعی و روانی
گرایش کودکان به خرید لبوبو، فراتر از یک بازی ساده است. گاهی باعث اضطراب، نارضایتی و حتی احساس محرومیت در کودکانی میشود که توان مالی خانوادهشان محدود است. همچنین وقتی عروسک تبدیل به یک عنصر ضروری برای «پذیرش در جمع همسالان» یا آویز کیف مدرسه میشود، فشار اجتماعی و مقایسه بین کودکان شدت مییابد.
پیامد فرهنگی
این روند نشان میدهد که فرهنگ مصرفگرایی در کودکی شکل میگیرد و برندها قادرند حتی در محیطهای آموزشی و فرهنگی نفوذ کنند. والدین و مربیان با توجه به علاقه طبیعی کودکان به اسباببازی، گاهی ناآگاهانه در تقویت این هژمونی اقتصادی-فرهنگی سهیم میشوند.
بنابراین لبوبو، عروسکی ساده، اما نمادی پیچیده از سلطه اقتصادی و فرهنگی بر کودکان است. این عروسک به ما یادآوری میکند که حتی در سنین پایین، کودکان در معرض جریانهای قدرت فرهنگی قرار دارند که خواستهها، احساسات و حتی هویت جمعی آنها را شکل میدهد. والدین، معلمان و رسانهها باید نسبت به چنین روندهایی آگاه باشند و به جای تسلیم شدن به ترندهای مصرفی، مهارتهای انتخاب آگاهانه و مقاومتی فرهنگی را به کودکان آموزش دهند.
منبع: سایت انجمن جامعه شناسی ایران
۲۱۶۲۱۶