آب‌گوشتی برای خودمان بار کردیم. امشب بعد از شام مردانه شد، عرفانچی و غیره آمدند، روزنامه خواند. موچول‌خان [و] دکتر از شهر آمده بودند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ناصرالدین‌شاه قاجار در خاطرات روز شنبه ۲۸ جمادی‌الثانی ۱۲۸۷ (۲ مهر ۱۲۴۹) نوشت: صبح سوار شده از زیر اندرمان، سواره راندیم برای قاسم‌آباد خالصه. راه کالسکه از توی کوچه‌های شاهزاده عبدالعظیم بود؛ خراب شده بود نرفتیم. رفتیم در سردر ده و باغ قلعه‌نو آقا موسی پسر حاجی علی مرحوم ناهار خوردیم. باغ تازه خوبی انداخته است. سرو زیادی کاشته است. پلاین (ده هما خانم) بالاتر است. معیر و غیره، میرزا علی‌خان، افشاربیک و غیره، یحیی‌خان بودند.

بعد از ناهار سوار کالسکه شده راندیم. راه کالسکه بسیار بسیار بد بود. زمین زراعت، نهر و غیره. سرایدارباشی هم بود، امشب هم قاسم‌آباد است. راندیم رسیدیم به دینارآباد حاجی اسماعیل کدخدای ارگ طهران. از دینارآباد، جعفرآباد فرهادمیرزا، از آن‌جا چشمه‌شاهی موچولو میرزا [۱]، از آن‌جا دینارم وقفی، بعد سمیون حشمت‌الدوله [۲] و ده زن محبعلی‌خان، بعد قاسم‌آباد – منزل. حسام‌السلطنه در قاسم‌آباد دیده شد، تازه آمده است. آقا وجیه آمده بود. آب‌گوشتی برای خودمان بار کردیم. امشب بعد از شام مردانه شد، عرفانچی و غیره آمدند، روزنامه خواند. موچول‌خان [و] دکتر از شهر آمده بودند. باشی رفت از اندرون روغن بینی بیاورد، دوید، تا رفت اندرون صدای گریه‌اش بلند شد. زمین خورده بود، زیر چشم راستش به میخ خورده، خدا رحم کرده بود، بد زمینی خورده بود. بعد خوابیدیم. نوش‌آفرین...

امشب و امروز قال‌مقال غریبی بود. الی صبح آدم، شتر، قاطر، خر، فریاد کردند. ببری‌خان [یکی از گربه‌های ناصرالدین‌شاه]، گربه‌ها خوب بازی می‌کردند.

منبع: روزنامه خاطرات ناصرالدین‌شاه قاجار از ربیع‌الاول ۱۲۸۷ تا شوال ۱۲۸۸ ق به انضمام سفرنامه کربلا و نجف، به کوشش مجید عبدامین، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ اول، زمستان ۱۳۹۸، صص ۷۳-۷۲.

پی‌نوشت

۱- سلطان احمدمیرزا معروف به موچولو میرزا و ملقب به عضدالدوله پسر فتحعلی‌شاه و پدر شمس‌الدوله زن ناصرالدین‌شاه بود.

۲- حشمت‌الدوله لقب حمزه میرزا پسر عباس میرزا نایب‌السلطنه و برادر اعیانی سلطان مراد میرزا حسام‌السلطنه بود.

۲۵۹

منبع: خبرآنلاین