برپایی گفت‌وگوی ملی میان دولت، نخبگان، جامعه مدنی و نسل‌های جوان؛ بازتوزیع عادلانه منابع و مبارزه با رانت و فساد به‌منظور ترمیم اعتماد عمومی؛ تقویت رسانه‌های مستقل و متکثر که امکان بازتاب تجربه‌های زیسته مردم را فراهم کنند؛ سرمایه‌گذاری بر هنر، ادبیات و حافظه‌ی تاریخی به‌عنوان بسترهای فرهنگی روایت ملی؛ و نهایتاً توانمندسازی نهادهای مدنی و داوطلبانه که سرمایه اجتماعی را بازآفرینی می‌کنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، دکتر محمود عارفی قوچانی با نگارش یادداشتی در جماران، تاکید کرد که «حتی در شرایط بحرانی، روایت ملی ممکن است؛ به شرط آن‌که از پایین بجوشد، نه از بالا تحمیل شود. روایت ملی در عصر بحران، نه یک شعار سیاسی، بلکه پروژه‌ای اجتماعی‌ست. در جامعه‌ای با سرمایه اجتماعی پایین، روایت ملی نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری است. اما نه با ابزار تبلیغاتی، بلکه با صداقت، مشارکت و بازتاب تجربه‌های زیسته.» این یادداشت در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

در جهانی که روایت‌ها از طریق رسانه، قدرت و اقتصاد بازتولید می‌شوند، پرسش از «روایت ملی» نه دغدغه‌ای روشنفکرانه، بلکه ضرورتی اجتماعی، تاریخی و اخلاقی است. آیا در جامعه‌ای با بحران اقتصادی، سرمایه اجتماعی پایین و ساختارهای سرمایه‌داری، امکان شکل‌گیری روایت ملی وجود دارد؟ این یادداشت تلاش می‌کند با نگاهی تحلیلی و تطبیقی، به این پرسش پاسخ دهد.

ملت: تصور یا تجربه؟

بندیکت اندرسن در کتاب جماعت‌های تصوری (Imagined Communities) ملت را «جماعتی تصوری» می‌داند که از طریق زبان، رسانه و سرمایه‌داری چاپی شکل می‌گیرد. در این نگاه، روایت ملی محصول مدرنیته است؛ نه ازلی، بلکه ساخته‌شده. اما این تصور، اگر از دل تجربه‌ی زیسته مردم نجوشد، به ابزاری تبلیغاتی بدل می‌شود.

در مقابل، روایت ملی در نگاه انسانی و اجتماعی، حاصل گفت‌وگو، هم‌نشینی و بازسازی معناست. نه تحمیل از بالا، بلکه جوشش از پایین. این همان رویکردی‌ست که در یادداشت «روایت ملی» مورد تأکید قرار گرفته: ملت به‌مثابه مجموعه‌ای از تجربه‌های زیسته، نه صرفاً یک تصور رسانه‌ای.

روایت ملی در بستر سرمایه‌داری: امکان یا تناقض؟

سرمایه‌داری می‌تواند بستر شکل‌گیری روایت ملی باشد، اگر رسانه‌ها آزاد باشند، عدالت اقتصادی رعایت شود و مشارکت عمومی معنا داشته باشد. اما در سرمایه‌داری رفاقتی یا نئولیبرالیسم افسارگسیخته، روایت ملی به‌شدت آسیب می‌بیند؛ شکاف طبقاتی عمیق می‌شود، منابع ملی به نفع اقلیت مصادره می‌شود، اعتماد عمومی فرو می‌ریزد و ملت به مجموعه‌ای از افراد منزوی بدل می‌شود. در چنین شرایطی، روایت ملی نه‌تنها دشوار، بلکه نیازمند بازسازی ریشه‌ای‌ست؛ از ساختار اقتصادی تا زبان رسانه.

تجربه‌ی ایران در دوران دفاع مقدس: روایت ملی در دل بحران

در دوران هشت‌ساله‌ی دفاع مقدس، ایران با یکی از سخت‌ترین بحران‌های اقتصادی تاریخ خود مواجه بود: کاهش شدید درآمدهای نفتی، تخریب زیرساخت‌ها، تحریم‌های بین‌المللی و جنگ روانی. اما در دل همین بحران، چیزی فراتر از سیاست‌های اقتصادی عمل کرد: روایت ملیِ مقاومت، ایستادگی و همبستگی.

مردم با وجود کمبودها، در صف‌های طولانی کالا، کوپن‌های محدود و شرایط دشوار، احساس تعلق و مسئولیت جمعی داشتند. رسانه‌ها، هنر دفاع مقدس، ادبیات جنگ و حتی طراحی شهری، همگی در خدمت بازنمایی این روایت بودند. روایت ملی، نه‌تنها ابزار مشروعیت سیاسی، بلکه منبع معنابخش برای تحمل رنج‌ها و عبور از بحران شد.

فرشاد مؤمنی این دوره را «استثنایی» می‌داند که سیاست‌های حمایتی از تولید داخلی، سهمیه‌بندی عادلانه و مشارکت مردمی، از دل همین روایت ملی شکل گرفتند.

تجربه‌ی آفریقای جنوبی: روایت ملی در دل شکاف و بی‌اعتمادی

آفریقای جنوبی پس از آپارتاید، با سرمایه اجتماعی شکننده، فقر، فساد و بی‌اعتمادی روبه‌رو بود. اما با راه‌اندازی «کمیسیون حقیقت و آشتی» و گفت‌وگوی ملی، توانست روایتی جدید از ملت بسازد بر پایه‌ی درد مشترک، آشتی و مشارکت عمومی. حتی امروز، با وجود بحران‌های اقتصادی، دولت این کشور بنا به درخواست جامعه مدنی، روند گفت‌وگوی ملی جدیدی را آغاز کرده است تا با مشارکت احزاب، نهادهای مدنی و مردم، راه‌حل‌هایی برای مشکلاتی چون بیکاری، فقر و کمبود آب بیابد.

این تجربه نشان می‌دهد که حتی در شرایط بحرانی، روایت ملی ممکن است؛ به شرط آن‌که از پایین بجوشد، نه از بالا تحمیل شود. روایت ملی در عصر بحران، نه یک شعار سیاسی، بلکه پروژه‌ای اجتماعی‌ست. در جامعه‌ای با سرمایه اجتماعی پایین، روایت ملی نه‌تنها ممکن، بلکه ضروری است. اما نه با ابزار تبلیغاتی، بلکه با صداقت، مشارکت و بازتاب تجربه‌های زیسته. در ایران امروز، بازسازی روایت ملی می‌تواند بستری برای بازسازی اعتماد، تقویت انسجام اجتماعی و عبور از شکاف‌های تاریخی باشد. این مسیر، نیازمند گفت‌وگویی واقعی، چندصدایی و انسانی‌ست و نه تکرار روایت‌های سطحی و رسمی.

در این چارچوب، راهکار عملی نه در نسخه‌های از پیش‌نوشته‌شده، بلکه در ترکیب چند اصل بنیادین است: برپایی گفت‌وگوی ملی میان دولت، نخبگان، جامعه مدنی و نسل‌های جوان؛ بازتوزیع عادلانه منابع و مبارزه با رانت و فساد به‌منظور ترمیم اعتماد عمومی؛ تقویت رسانه‌های مستقل و متکثر که امکان بازتاب تجربه‌های زیسته مردم را فراهم کنند؛ سرمایه‌گذاری بر هنر، ادبیات و حافظه‌ی تاریخی به‌عنوان بسترهای فرهنگی روایت ملی؛ و نهایتاً توانمندسازی نهادهای مدنی و داوطلبانه که سرمایه اجتماعی را بازآفرینی می‌کنند. تنها در پیوند این عناصر است که روایت ملی می‌تواند از سطح شعار فراتر رود و به تجربه‌ای زیسته، الهام‌بخش و پایدار بدل شود.

منبع: جماران