در حالی که مدیران ورزش خوزستان از گشایش پروژه‌های متعدد به عنوان نماد پویایی یاد می‌کنند، آمارهای رسمی وزارت ورزش و جوانان، تصویری متفاوت و نگران‌کننده از جایگاه واقعی این استان در زیرساخت‌های ورزشی ترسیم می‌کند. این داده‌ها، که خوزستان را در رتبه‌هایی پایین‌تر از حد انتظار قرار می‌دهد، این پرسش اساسی را مطرح می‌کند که آیا مهد پرورش قهرمانان ایران، در مسیر درستی برای حفظ و توسعه جایگاه خود حرکت می‌کند؟

در حالی که اداره کل ورزش و جوانان خوزستان با افتخار از افتتاح ۳۸ پروژه ورزشی در یک سال اخیر سخن می‌گوید، آمارهای رسمی منتشر شده توسط وزارت ورزش و جوانان، پرده از واقعیتی تلخ و تکان‌دهنده برمی‌دارد. این آمارها نه تنها ادعاهای مطرح شده را به چالش می‌کشند، بلکه تصویری از یک افول عمیق مدیریتی و بحران زیرساختی را به نمایش می‌گذارند که مهد قهرمانان ایران را در سراشیبی سقوطی نگران‌کننده قرار داده است. این گزارش، به بررسی ابعاد این ناکامی استراتژیک و نقش مدیریت فعلی در این بحران می‌پردازد.
ورزش خوزستان، که روزگاری نماد استعداد، قهرمانی و افتخارآفرینی در سطح ملی و بین‌المللی بود، امروز درگیر بحرانی عمیق و چندلایه است که ریشه‌های آن را باید در ضعف شدید مدیریتی و فقدان برنامه‌ریزی استراتژیک جستجو کرد. آمارهای رسمی که از سوی بالاترین مرجع ورزش کشور منتشر شده، زنگ خطر را برای آینده ورزش این استان به صدا درآورده و نشان می‌دهد که فاصله میان گزارش‌های پر زرق و برق محلی و واقعیت‌های میدانی، از زمین تا آسمان است.

انجمن های ورزشی کشور
انجمن های ورزشی خوزستان


پایه و اساس هرگونه توسعه پایدار در ورزش، وجود زیرساخت‌های استاندارد و در دسترس برای همگان است. در این شاخص حیاتی، خوزستان وضعیتی بحرانی را تجربه می‌کند. بر اساس داده‌های رسمی، تعداد اماکن ورزشی در این استان پهناور و پرجمعیت، به شکل قابل تأملی کمتر از استان‌هایی نظیر خراسان رضوی، اصفهان، فارس، آذربایجان غربی، مازندران و حتی سیستان و بلوچستان است. این مقایسه به تنهایی، یک شکست بزرگ در حوزه مدیریت ورزش استان را فریاد می‌زند. چگونه استانی با این پیشینه درخشان و استعدادهای بی‌شمار، در تأمین ابتدایی‌ترین نیاز ورزشی شهروندانش تا این حد عقب مانده است؟ این عقب‌ماندگی به معنای سرانه ورزشی بسیار پایین برای هر شهروند خوزستانی و از بین رفتن فرصت شکوفایی برای هزاران کودک و نوجوان مستعد است. افتتاح ۳۸ پروژه، که اغلب با پیشرفت فیزیکی ناچیز و سرعتی لاک‌پشتی در حال اجرا هستند، در برابر این اقیانوس نیاز، تنها قطره‌ای است که نمی‌تواند زخم عمیق کمبود امکانات را التیام بخشد.
در چنین شرایطی، عملکرد مدیریت فعلی ورزش استان به شدت زیر سوال می‌رود. این آمار نشان می دهد پس از گذشت مدتها از مسئولیت بنی تمیم، امروز ورزش استان خوزستان در بدترین و ضعیف ترین وضعیت موجود قرار دارد. این در حالیست که دلایل سکوت استاندار کاملا واضح و مشخص است و جای گفتن نیست، اما سوال اینجاست که چرا وزیر محترم ورزش از این اقدامات غفلت کرده و جامعه ورزش خوزستان را معطل یک مدیر با کارنامه بسیار ضعیف باقی گذاشته؟ آیا وقت تغییر و تحولی بزرگ برای ورزش و جوانان خوزستان نشده است؟ این سوالی است که جامعه ورزش استان، از قهرمانان و پیشکسوتان گرفته تا جوانان جویای نام، هر روز از خود می‌پرسند.
این افول مدیریتی تنها به زیرساخت‌ها محدود نمی‌شود و در ساختار باشگاه‌داری نیز فجایع بزرگی را رقم زده است. از سقوط آزاد در رشته‌های مدال‌آوری چون کشتی و وزنه‌برداری تا وضعیت اسفبار ورزش‌های رزمی، همه و همه گواه یک بیماری مدیریتی است که در حال نابود کردن ریشه‌های ورزش قهرمانی استان است. اسنادی چون "آمایش سرزمینی ورزش قهرمانی" که باید نقشه راه توسعه باشد، در برابر این آمارها بیشتر به یک سند بایگانی شده و نمایشی شباهت دارند تا یک برنامه عملیاتی. سخن گفتن از "تحقق عدالت ورزشی" و "توزیع بهینه امکانات" وقتی در عمل شاهد چنین نابرابری و بی‌برنامگی هستیم، چیزی جز یک شوخی تلخ نیست.
آمارها دروغ نمی‌گویند و اعداد ارائه شده، روایتگر داستان یک سراشیبی نگران‌کننده است. این وضعیت، محصول یک روز و یک ماه نیست، بلکه نتیجه سال‌ها ضعف در برنامه‌ریزی، ناتوانی در جذب و تخصیص بودجه، و مهم‌تر از همه، فقدان یک نگاه مدیریتی دلسوز، متخصص و پاسخگو است. توپ اکنون در زمین مدیران ارشد استانی و کشوری است. آیا زنگ خطر این آمارها شنیده خواهد شد و با یک خانه‌تکانی اساسی در ساختار مدیریتی، برای نجات آینده ورزش خوزستان اقدامی عاجل صورت خواهد گرفت، یا همچنان باید شاهد ارائه گزارش‌های بی‌حاصل و سرپوش گذاشتن بر این بحران عمیق باشیم؟

۲۳