به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از سرویس دین و اندیشه ایبنا، دکتر علی نیکویی ایرانشناس نوشت: بازخوانی میراثهای فکری گذشته، جوهره اصلی فلسفه است و در این میان، افلاطون با رویکرد جامع خود به جهان، اخلاق، سیاست و هنر، تأثیری بیبدیل بر متفکران در طول تاریخ گذاشته است. رد پای اندیشههای او در آثار بزرگانی چون فارابی، ابن سینا و ملاصدرا در جهان اسلام و ایران بهوضوح دیده میشود. دکتر فاطمه خونساری، با روایتی دقیق و معاصر از دانشنامه فلسفی استنفورد، مطالب باارزشی از تفکر افلاطون را با مخاطب فارسیزبان به اشتراک میگذارد. خواننده محترم میتواند کتابهای دیگری از این نویسنده برجسته درباره افلاطون در انتشارات مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، بیابد و در فرصتی دیگر درباره این کتابها نیز خواهم نوشت.
«مدخل افلاطون، دانشنامه استنفورد (جلد دوم)» به قلم دکتر فاطمه خونساری، مترجم و استاد بازنشسته فلسفه یونان، حاصل پژوهشی عمیق در میراث فکری یکی از درخشانترین چهرههای تاریخ فلسفه است. این اثر نهتنها باهدف جبران کمبود منابع تخصصی و روزآمد در مورد افلاطون به زبان فارسی تدوین شده، بلکه با نگاهی تحلیلی و انتقادی، به منبعی ارزشمند برای محققان و علاقهمندان تبدیل گشته است. دکتر خونساری که خود در سال ۱۳۵۶ دکترای فلسفه خود را از انستیتوی فلسفه و علوم اجتماعی گرنوبل فرانسه اخذ کرده و عمر خود را صرف تحقیق و پژوهش در آثار افلاطون و شارحان او نموده است، با تسلطی مثالزدنی، توانسته است پیچیدگیهای متن اصلی را به فارسی منتقل کند. این اثر که دربرگیرنده هشت مقاله دوم از شانزده مقاله ترجمهشده از دانشنامه معتبر استنفورد است، به بررسی عمیق و تخصصی ابعاد مختلف اندیشه افلاطون میپردازد.آنچه در این کتاب به چشم میآید، رویکرد جامع و تحلیلی آن است که افلاطون را نه صرفاً بهعنوان یک ایدهپرداز، بلکه بهمثابه متفکری چندبعدی و پویا معرفی میکند. هر مقاله به یکی از وجوه اندیشه افلاطون میپردازد و آن را از منظری تخصصی و با ارجاع به محاورات بررسی میکند. این ساختار، خواننده را با تکامل اندیشه افلاطون از دورههای آغازین تا آثار متأخر او آشنا میسازد و از ارائه یک تصویر ثابت و کلیشهای پرهیز میکند.
بررسی مفصل مقالات جلد دوم
مقالۀ نهم: مابعدالطبیعه و معرفتشناسی دوره میانی افلاطون (نوشته آلن سیلورمن)
این مقاله به بررسی مفاهیم بنیادین افلاطون در دوره میانی میپردازد، جایی که نظریه مُثُل یا صور برای اولینبار بهصورت منسجم معرفی میشود. نویسنده باتکیهبر آثار کلیدی چون فایدون و جمهوری، تمایز میان جهان محسوس و متغیر و جهان معقول و ازلی مُثُل را تشریح میکند. او نشان میدهد که چگونه مُثُلها کامل، بسیط و نامتغیر هستند، درحالیکه اشیای مادی ناقص و پیچیدهاند. مباحثی چون حمل ذاتی [i] و بهرهمندی [ii] در این مقاله بهدقت تحلیل میشوند. همچنین، مقاله به بررسی نظریه تذکر [iii] میپردازد که چگونه نفس پیش از تولد به مُثُلها معرفت داشته و در جهان مادی آن را به یاد میآورد. سیلورمن در ادامه، با تحلیل تمثیلهای خورشید، خط و غار از کتاب جمهوری، سلسلهمراتب معرفت از باورهای حسی تا معرفت عقلانی را به تصویر میکشد.
مقالۀ دهم: اسطورههای افلاطون (نوشته کاتالین پارتنی)
این مقاله به نقش اساسی اسطوره در فلسفه افلاطون میپردازد و نشان میدهد که او چگونه از اسطورهها برای مقاصد تربیتی و فلسفی استفاده میکرد. پارتنی توضیح میدهد که افلاطون، برخلاف دیگر فلاسفه یونان که اسطوره را در مقابل عقل [iv] قرار میدادند، از آن بهعنوان ابزاری برای ترغیب و تعلیم استفاده میکرد. اسطورههای افلاطونی، مانند اسطورۀ غار، اسطورۀ ار و اسطورۀ نفس بالدار، داستانهایی ابطالناپذیرند که به موضوعاتی فراتر از تجربه حسی انسان، مانند زندگی پس از مرگ و جهان خدایان، میپردازند. نویسنده در مقاله به این نکته اشاره میکند که افلاطون با استفاده از اسطوره، مفاهیم انتزاعی فلسفی را برای خوانندگان غیرمتخصص و عموم مردم قابلفهم میساخت. مقاله با بررسی تفسیرهای نوین از اسطورههای افلاطون، به تحلیل رابطه میان اسطوره و فلسفه در آثار او میپردازد.
مقالۀ یازدهم: در باب معرفت در تهئهتتوس (نوشته تیموتی چپل)
این مقاله به یکی از مهمترین محاورات معرفتشناختی افلاطون، یعنی تهئهتتوس، اختصاص دارد. چپل در این مقاله، سه تعریف اصلی معرفت را که در این محاوره مطرح و رد میشوند، تحلیل میکند: ۱= معرفت ادراک است، ۲= معرفت داوری حقیقی است، و ۳= معرفت داوری حقیقی همراه با شرح و توضیح است. مقاله با شرح دقیق استدلالهای سقراط علیه هر یک از این تعاریف، نشان میدهد که چرا معرفتشناسی مبتنی بر تجربه حسی و بدون تکیه بر مُثُلها به بنبست میرسد. چپل به این نکته اشاره میکند که رد و ابطال این تعاریف، در واقع، تلاشی از سوی افلاطون برای نشاندادن ضرورت نظریه مُثُل برای تبیین امکان معرفت است.
مقالۀ دوازدهم: افلاطون در باب مدینه فاضله (نوشته کریستوفر بوبونیش)
این مقاله به تحلیل کتاب قوانین، یکی از آخرین و طولانیترین آثار افلاطون، میپردازد. بوبونیش در این مقاله، رابطه این کتاب را با کتاب. جمهوری بررسی کرده و نشان میدهد که افلاطون در قوانین، بهجای طرح یک مدینه آرمانی غیرقابلدستیابی، به دنبال طراحی یک مدینه مرتبه دوم [v] است که با محدودیتهای طبیعت بشری سازگارتر باشد. مقاله به بررسی نهادهای سیاسی و اجتماعی این مدینه، مانند شورای شبانه، میپردازد و نقش آن را در حفظ ثبات و تربیت اخلاقی شهروندان تحلیل میکند. نویسنده به این نکته اشاره میکند که در قوانین، افلاطون بر اهمیت مقدمهها یا مقدمات قانونی [vi] برای ترغیب و آموزش شهروندان به اطاعت از قوانین تأکید میکند.
مقالۀ سیزدهم: پارمنیدس افلاطون (نوشته ساموئل سی. ریکلس)
این مقاله به بررسی یکی از دشوارترین و اسرارآمیزترین محاورات افلاطون، یعنی پارمنیدس، میپردازد. ریکلس با تحلیل انتقادات ویرانگر پارمنیدس از نظریه صور، نشان میدهد که چگونه افلاطون به چالشهای منطقی بنیادین این نظریه، مانند استدلال مرد سوم، آگاه بوده است. نویسنده در این مقاله، به ساختار پیچیده و دوبخشی این محاوره، شامل استنتاجها، اشاره میکند که هدف آنها تمرینی برای دفاع از نظریه مُثُل در برابر این انتقادات است. ریکلس استدلال میکند که افلاطون با طرح این انتقادات، به دنبال اصلاح و پالایش نظریه مُثُل و نه انکار آن بوده است.
مقالۀ چهاردهم: افلاطون در باب خطابه و شعر (نوشته چارلز ال. گریسولد)
این مقاله به بررسی گسترده انتقادات افلاطون از شعر و خطابه در محاورات کلیدی ایون، جمهوری، گرگیاس و فایدروس میپردازد. گریسولد نشان میدهد که افلاطون این دو را به دلیل تأثیرات روانشناختی و اخلاقی مخرب آنها بر مخاطبان، بهعنوان دشمنان فلسفه میشناخته است. مقاله با تحلیل مفاهیمی چون
تقلید [vii] و الهام الهی، نشان میدهد که چرا افلاطون شعر را از حقیقت سه مرتبه فاصله دارد میداند و خطابه را نه یک فن [viii] بلکه یک مهارت برای تملق و عوامفریبی میخواند. نویسنده در نهایت، به این نکته میپردازد که خود محاورات افلاطون، با بهکارگیری عناصر شاعرانه و خطابی، نمونهای از خطابۀ حقیقی هستند که هدف آن هدایت نفس بهسوی حقیقت است.
مقالۀ پانزدهم: آثار اخلاقی کوتاهتر افلاطون (نوشته پل وودراف)
این مقاله به بررسی آثار اخلاقی اولیه افلاطون، مانند آپولوژی، کریتون، اوتیفرون و لاخس میپردازد. وودراف در این مقاله، بر روش سقراطی النخوس به عنوان ابزار اصلی سقراط برای آزمودن مدعیان حکمت تأکید میکند. مقاله به بررسی موضوعات مشترکی چون وحدت فضائل و اولویت تعریف میپردازد و نشان میدهد که چگونه سقراط به دنبال تعاریف جامعومانع از فضائل اخلاقی بوده است. نویسنده به این نکته اشاره میکند که سقراط فضیلت را بهمثابه یک معرفت تخصصی [ix] برای خوب زیستن در نظر میگرفته است.
مقالۀ شانزدهم: تیمائوس افلاطون (نوشته دونالد زیل)
این مقاله به یکی از مهمترین و تأثیرگذارترین آثار افلاطون در زمینه فلسفه طبیعی، یعنی تیمائوس، میپردازد. زیل در این مقاله، روایت کیهانشناختی افلاطون از شکلگیری عالم را تحلیل میکند و نشان میدهد که چگونه صانع الهی [x] با تقلید از یک الگوی ازلی و نامتغیر، نظم را بر بینظمی اولیه تحمیل کرده و عالم را به وجود میآورد. مقاله به بررسی مفاهیم بنیادینی چون ظرف [xi] به عنوان نوع سوم بهموازات صور و اشیای محسوس میپردازد و نقش آن را به عنوان بستر مادی و مکانی عالم توضیح میدهد. نویسنده بر غایتشناسی [xii] به عنوان اصل تبیینی حاکم بر این روایت تأکید میکند و هدف نهایی آن را هدایت انسان بهسوی هماهنگ ساختن نفس خود بانظم کیهانی معرفی مینماید.
نتیجهگیری
کتاب مدخل افلاطون، دانشنامه استنفورد (جلد دوم) اثری است فراتر از یک ترجمه. این مجموعه، با نگاهی تحلیلی و انتقادی، خوانشی نو و جامع از افلاطون را به مخاطب فارسیزبان ارائه میدهد. مقالات این کتاب بهصورت تخصصی و با ارجاع به محاورات، به خواننده اجازه میدهند تا افلاطون را نه به عنوان یک متفکر ایدئولوژیک، بلکه به عنوان یک پژوهشگر پرسشگر بشناسد که به دنبال یافتن پاسخهای بنیادین برای سؤالات بشری بوده است.
این کتاب با ارائه یک الگوی روششناختی برای مواجهه انتقادی با متون کلاسیک، به غنای ادبیات فلسفی فارسی کمک شایانی میکند. ترجمه دقیق و شیوا دکتر فاطمه خونساری نسل جدیدی از پژوهشگران را قادر میسازد تا با ابزارهای تحلیلی نوین، به بررسی میراث فکری افلاطون بپردازند. این مجموعه نهتنها نیاز به منابع تخصصی و بهروز را برطرف میکند، بلکه اندیشههای یونان باستان را بهصورت پویا در گفتمان فکری معاصر زنده نگه میدارد.
[i] Self-predication
[ii] Partaking
[iii] Anamnesis
[iv] (logos)
[v] second best
[vi] proems
[vii] mimesis
[viii] technē
[ix] technē
[x] Demiurge
[xi] receptacle
[xii] teleology
۲۱۶۲۱۶