او به عمد در تاریخ‌نگاری برخی معایب و کوتاه‌انگاری طیف خود را نادیده می‌گیرد. به نوعی سعی می‌کند سقوط غزنویان را به ملایمت بیان کند. در مورد دیوانیان نیز تا حدی دست نگه می‌دارد و گزارشگری خود را کنترل می‌کند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین طاهره مهری در ایبنا نوشت: به مناسبت اول آبان ماه بزرگداشت ابوالفضل بیهقی، نشست «بزرگداشت ابوالفضل بیهقی» با عنوان «بیهقی و بنیان‌های تاریخ‌نگاری در ایران اسلامی» دوشنبه ۲۸ مهرماه ۱۴۰۴ در سالن همایش‌های مرکز نشر دانشگاهی با سخنرانی دکتر شهرام یوسفی‌فر، عضو هیات علمی دانشگاه تهران، دکتر محمدرضا حاجی آقابابایی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی و دکتر نرگس صالحی به عنوان دبیر برگزار شد.

در آغاز این نشست نرگس صالحی با اشاره به اول آبان ماه روز بزرگداشت ابوالفضل بیهقی و جایگاه او در سنت تاریخ‌نویسی ایرانی-اسلامی گفت: بزرگداشت ابوالفضل بیهقی روز اول آبان ماه سال ۱۴۰۰ از سوی شورای فرهنگی برای بزرگداشت یکی از نام‌آشناترین نویسندگان عرصه تاریخ و ادبیات اعلام شد. او از پایه‌گذاران نثر پژوهش‌گرانه و تاریخ‌نگاری انتقادی در ایران است و بازخوانی آثار بیهقی می‌تواند افق‌های تازه‌ای را در فهم تاریخ و ادبیات ایران بگشاید.

در ادامه دکتر شهرام یوسفی‌فر، عضو هیات علمی دانشگاه تهران به موضوع «پیدا و ناپیدای تاریخ‌نویسی ابوالفضل بیهقی» پرداخت و گفت: این نشست زمان خوبی است تا به ابوالفضل بیهقی ادای دین کنیم. بیهقی از جهات متعدد یک استثناست. از مناظری که من در مورد او پژوهش‌هایی انجام داده‌ام، می‌توانم بگویم که بیهقی از نوادر است. از همین میزان متنی که از او برجای مانده است، می‌توان درباره او پژوهش‌هایی انجام داد که بلندی مقام او را نشان بدهد.

وی با بیان این‌که برای ادا شدن حق مطلب باید در مورد بیهقی اندک‌اندک صحبت کرد و نمی‌شود یکجا در مورد او صحبت کرد، افزود: باید باب بیهقی‌شناسی در جامعه گشوده شود تا حق مطلب ادا شود. متن تاریخ بیهقی ویژگی‌هایی دارد، ابوالفضل بیهقی جزء معدود افرادی است که به دو حوزه حکمرانی اشراف دارد، مابقی در تشکیلات دیوانی صاحب اطلاع هستند؛ ابوالفضل بیهقی هم از دربار اطلاعات بسیار مهم و گسترده دارد و هم از دیوان. این در حالی است که چنین توانایی در نزد یک فرد محقق نمی‌شد.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران بیان کرد: اشراف و آگاهی ابوالفضل بیهقی به امور دربار تا حدی است که به نظر می‌رسد او روزگاری را در آن‌جا گذرانده است. در برخی از قسمت‌ها گزارش‌ها و اطلاعاتی می‌دهد که فهم ما را از دربار به عمق می‌کشاند. گزارش‌هایی که او از فعالیت‌های اقتصادی دربار ارائه می‌دهد بی‌نظیر است. حساب‌رسی مالی وجود دارد. سلطان مسعود شخصا ورود می‌کند و معاملات را توضیح می‌دهد. از متن تاریخ بیهقی متوجه می‌شویم که دربار حریم داشت، افراد بسیار معتمد در دربار متصدی بودند. این‌ها همه نشان می‌دهد که بیهقی در دربار تجربه زیسته‌ای دارد.

شهرام یوسفی‌فر در ادامه گفت: نکته دوم این‌که بیهقی تاکید و اصرار دارد که جزئیات گردش کار دیوان را توضیح بدهد. او ترتیب نشستن مقامات در دیوان را شرح داده است. ترتیب ورود ارباب رجوع، خواسته آن‌ها و میزان اطلاعاتی که از گزارش کار به دست می‌دهد، بی‌نظیر است. اولین بار در تاریخ بیهقی می‌خوانیم که وزیر هم به مظالم می‌نشیند. این‌ها نکاتی است که در تاریخ بیهقی به عمد و قصد به صورت فنی توضیح داده شده است. در بقیه کتاب‌ها آمده است که فقط سلطان و امیر به مظالم می‌نشینند.

وی با بیان این‌که نکته بعدی مورد تامل در تاریخ بیهقی، زمانه بیهقی است، افزود: بیهقی کسی است که افول سامانیان را حس کرده است. سامانیان شرایطی داشتند که شنیدنی است. او براندازی سامانیان، برآمدن و برکشیده شدن غزنویان و سلجوقیان را تجربه کرده است. او جابجایی سیاسی را تجربه کرده است. بسیاری از خاندان‌ها مانند سیمجوریان در این دوره محو می‌شوند. مهاجرت‌های عظیمی در این دوره شکل می‌گیرد. چه بسیار جنگ و صلح اتفاق می‌افتد. یکی از متراکم‌ترین تجربیات سیاسی و اجتماعی در این دوره رقم می‌خورد.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران بیان کرد: به قول مینورسکی دوره‌ای که بیهقی در آن زیست می‌کند، میان‌پرده‌ای است. این دوره، دوره خاصی است اما در این میان ابوالفضل بیهقی نیز شخصیت دوگانه‌ای دارد. او یک دیوانی دولتمرد و شاید هم دولتمرد دیوانی است. در طول تاریخ دولتمردانی بوده‌اند که اهل اندیشه نبودند و بالعکس. بیهقی کسی است که پیشه دبیری داشته و حامل آموزه‌های سیاسی است و در عین حال تمایلاتی به مقام نظر و مقام عمل دارد. خواجه نظام‌الملک هم چنین است، وزیر است ولی در حوزه اندیشه در حد بیهقی نیست. کاری که ابوالفضل بیهقی به عنوان دولتمرد به انجام می‌رساند، کار خاصی است.

شهرام یوسفی‌فر در ادامه گفت: البته توجه به این نکته مهم است که او چگونه این کار را انجام می‌دهد، به دلیل این‌که او در دیوان رسائل حضور دارد، رسائل به دبیرخانه دولت متصل است. او در دبیرخانه مستقر است. تجربه عملی از یک سو، فهم سیاسی و دسترسی به انبوهی از اطلاعات از سوی دیگر شرایطی را به وجود می‌آورد که بیهقی به یک شخصیت خاص تبدیل شود. بیهقی در روزگاری زندگی می‌کند که با یک تجربه سیاسی منحصر به فرد روبه‌رو است. این تجربه شکل خاصی دارد. بنیان‌گذاری حکومت غزنویان و موروثی شدن آن‌ که خواجه نظام‌الملک نیز بخشی از این رفتار را توضیح می‌دهد. تشکیل حکومت غلامان ترک ویژگی‌های خاصی دارد که پیش از آن در شرق ایران نظیر ندارد.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران افزود: بیهقی سعی می‌کند تاریخ حکومتی را بنویسد که مدل شکل‌گیری آن در ایران سابقه ندارد، از سوی دیگر خودش دبیر است. شیوه تامین مالی دیوان یکی از منازعات این دوره است. دولت به عنوان مسئول تامین هزینه‌های کشور آیا باید بودجه کشور را به صورت مستقیم تامین کند؟ یا متمرکز نباشد و بخشی از منابع به صاحبان مواجب واگذار شود که مالیات جمع‌آوری و به مصرف برسد؟ بین دیوان‌سالاری و نظامی این اختلاف رویه وجود دارد. وقتی غلامان قدرت می‌گیرند ولی شیوه دیوانی فرق دارد. در غزنویان باید این دو نگاه را حل کنند و بیهقی در نگارش تاریخ سیاسی باید به این دو نکته توجه کند که در نگارش تاریخ اصالت را به رویه‌هایی بدهد که نمی‌پسندد و یا به رویه‌هایی بپردازد که برای کشور سودمند است.

شهرام یوسفی‌فر بیان کرد: بیهقی چگونه تجارب حکمرانی را به روش سیاسی تبدیل کرد؟ این بیهقی است که تمامی این تجارب شکل‌گرفته را به یک نگاشت قواعد و ضوابط حکمرانی تبدیل می‌کند. او تاریخ را به صحنه آموزش سیاسی تبدیل می‌کند. در این‌جاست که توقع ما از بیهقی تقلیل پیدا می‌کند. مورخ این اختیار را دارد که وقایع مهم را ثبت کند. بیهقی برخی از رخدادها را کنار می‌گذارد اما آن میزان اطلاعات سری و غیرسری که بیهقی در اختیار داشت، مشخص است که در کتاب نیاورده و یا نخواست که بیاورد. با این همه او آن نگارش کتابت ایرانی را به منصه ظهور رسانده است. خود بیهقی می‌نویسد که «هدفم این است کتاب توسط حکمرانان یا ندیمان حکمرانان خوانده شود.» او روابط بین سلطان و وزیر را توضیح می‌دهد. این‌که چه تقسیم کاری در بین آن‌ها وجود دارد، به عمد هم این نکات را ذکر می‌کند، چون بعدها این قضیه به یکی از بزرگترین اختلافات بین دولت و دیوان تبدیل می‌شود. این نگاشت حقوقی از منظر مسئولیت فوق‌العاده است.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران در ادامه گفت: بیهقی به این نکته توجه می‌کند که سلطان یا وزیر در جزئیات دخالت می‌کنند. تصورات ما از حکمرانی ایرانی در این قسمت متجلی می‌شود. نگاشت بیهقی با تامل در جزئیات فوق‌العاده است. در جایی بیهقی اشاره می‌کند که در سال ۴۰۰ ه.ق گرفتاری سیاسی پیدا می‌کند. این اتفاق برای یک رجل سیاسی و آدمی با پایگاهی مثل بیهقی عجیب و غریب است. بدهی او پذیرفتنی نیست. در مورد زندگی ابوالفضل بیهقی ابهام زیادی وجود دارد. آن‌چه که در کتابش بیان کرده، مسجل است. باید اطلاعات زیادی در مورد او در دست داشته باشیم تا او را بهتر بشناسیم. این‌که چرا زندانی می‌شود؟ چرا اموالش مصادره می‌شود؟ خودش در مورد این‌که یادداشت‌هایش را از دست می‌دهد، می‌نویسد؛ «اطلاعات زیادی بود که از دست رفت.» افراد زیادی می‌دانستند که او دارد تاریخی را می‌نویسد که مربوط به دوره غزنویان است و در این نگارش احتمالا مطالبی را بیان می‌کند که عده‌ای نمی‌پسندیدند و در کار او کارشکنی کردند. در این‌جا این پرسش پیش می‌آید که بیهقی در نگارش تاریخ چه پروژه سیاسی را به پیش می‌برد که عده‌ای تاریخ‌نویسی او را نمی‌پسندند؟

شهرام یوسفی‌فر افزود: بیهقی در حال توصیف جریان‌های سیاسی بود و به قول خودش در نشان دادن نیک و بد آن‌ها نقش ایفا می‌کند. کسانی که به خانه بیهقی هجوم می‌آورند، کنش آن‌ها برای منع روایت بیهقی شکل می‌گیرد و دلیل سیاسی دارد.

وی بیان کرد: متن تاریخ بیهقی شاهکار است و ارزش‌های ادبی بسیار دارد. متن آن‌چنان درخشان، چشمگیر و چشم‌نواز است که عیب‌های کار به چشم نمی‌آید. به گونه‌ای که به‌راحتی عیب‌های کار را می‌بخشیم و رد می‌شویم. بیهقی در توضیح دیوان ترسل و انشاء سنگ تمام گذاشته است. او تجربه نظامی ندارد. از نحوه تشکیلات حقوقی نظامیان چیزی بیان نمی‌کند اما دیوانیان را به تفصیل بیان می‌کند. توصیف او از شهرری یا اشغال نیشابور توسط سلجوقیان بی‌نظیر است. درکل، بیهقی در بین نخبگان حضور دارد. به عمد برخی از مشاغل خود را می‌پوشاند. مشخص است که در برخی از قسمت‌ها سمت و ماموریتی به او محول می‌شد. برخی از مذاکرات پوشیده را گزارش می‌کند که نشان می‌دهد در آن جلسات حضور داشت.

عضو هیات علمی دانشگاه تهران گفت: او به عمد در تاریخ‌نگاری برخی معایب و کوتاه‌انگاری طیف خود را نادیده می‌گیرد. به نوعی سعی می‌کند سقوط غزنویان را به ملایمت بیان کند. در مورد دیوانیان نیز تا حدی دست نگه می‌دارد و گزارشگری خود را کنترل می‌کند. طیفی که بیهقی به آن‌ها تعلق دارد، از یک زمانی به طور ارادی از حکومت غزنویان روی گرداندند، چرا بیهقی این رویگردانی گروهی که خودش به آن‌ها تعلق دارد، توضیح نمی‌دهد. او قصد تطهیر یک جریان سیاسی را دارد که آن جریان سیاسی در زمان نوشتن تاریخ بیهقی همچنان یک جریان بالنده در دوره سلجوقیان است. به نظر می‌رسد این جریان به عمد پوشانده شده، روایت نشده و زمین گذاشته شده است.

تاریخ بیهقی نثری باشکوه

در ادامه این نشست دکتر محمدرضا حاجی آقابابایی، عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به موضوع «از متن تاریخی تا متن داستانی، نگاهی تازه به بیهقی» پرداخت و گفت: واقعیت این است که کل کتاب تاریخ بیهقی به شیوه سنت تاریخ‌نگاری ایرانی نوشته نشده است. حتی کتاب‌های همزمان با تاریخ بیهقی نیز به این شکل نگارش نشده است. سنت نگارش بیهقی همان است که خود او بیان می‌کند که «می‌خواهم که داد این تاریخ بتمامی بدهم و گرد زوایا و خبایا برگردم» او می‌گوید می‌خواهم یکسری از مسائل را بازگو کنم اما این بازگو کردن چقدر با تاریخ سازگاری دارد؟

وی افزود: از ابن فندق اطلاعاتی در مورد بیهقی به ما رسیده است. او در حدود سال ۳۸۵ ه‌.ق در حارث‌آباد متولد شد. در بیست‌وهفت سالگی به غزنویان پیوست. به عنوان شاگرد بونصر مشکان از او بسیار یاد می‌کند. از بونصر مشکان بسیار آموخته است. وقتی بونصر از دنیا می‌رود، بوسهل زوزنی به ریاست دیوان می‌رسد، بیهقی با او کار می‌کند. پستی و بلندی‌های زیادی در زندگی او وجود دارد. در دوره حکومت فرزندان مسعود خانه‌نشین اما مورد احترام است. در سال ۴۷۰ ه‌.ق از دنیا رفت و هیچ مزاری از او در دست نیست.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: ابوالفضل بیهقی یک بازه ده ساله از تاریخ را روایت می‌کند. حرف و حدیث در مورد کتاب تاریخ بیهقی بسیار زیاد است. خود بیهقی در چند جای کتاب اشاراتی دارد. «این مطالب را در مقامات محمودی ذکر کردم.»، «این سخن را پیشتر گفته‌ام.»، سه مرتبه نیز اشاره می‌کند که من تعلیقاتی داشتم که به قصد آن‌ها را ناچیز کرده‌ام. ابن فندق در تاریخ بیهق نیز سخنی در مورد ابوالفضل بیهقی ذکر می‌کند. درواقع این‌که این کتاب را با عنوان «تاریخ بیهقی» می‌شناسیم، این در حالی است که در هیچ کجا عنوان «تاریخ بیهقی» ذکر نشده است.

محمدرضا حاجی آقابابایی بیان کرد: از آغاز مجلد ششم خود بیهقی می‌گوید من از ایام سبگتگین چیزی ننوشتم و افاضلی نوشته‌اند که من آن را بیان کردم. ابن فندق می‌نویسد که بیهقی تاریخ را روز به روز بیان می‌کند. در حالی که می‌دانیم روز به روز نیست. ابن فندق می‌نویسد؛ سی مجلد مصنف، که این باعث شده است تا پژوهشگران بگویند این کتاب سی جلد بوده است که از بین رفت. عده‌ای بر این اعتقاد هستند که تاریخ بیهقی سانسور شده است. کتابی که به دست ما رسیده به تصریح ابوالفضل بیهقی سال ۴۴۸ نوشته شده است. او می‌نویسد: «حوادث ۴۲۱ به بعد را نوشتم» یعنی تقریبا ۲۷ سال پس از پایان ماجراها. مسعود غزنوی، بوسهل زوزنی، بونصر مشکان و… رفته‌اند. عده‌ای بر این اعتقادند که کتاب ۴۰۹ ه.ق آغاز شده است که ۳۹ سال بعد بیهقی دارد کتاب را می‌نویسد. استادان تاریخ به این پرسش پاسخ بدهند؛ کسی که حادثه ۲۷ سال پیش را می‌نویسد، چقدر باید دچار خودسانسوری شود که حجم عظیمی از کتاب را حذف کند و فقط همین پنج جلد به دست ما برسد؟ مگر او چه گفته است که به مذاق جانشینان خوش نبوده است؟ خودش گفته است من نمک‌خورده این خاندانم. چه می‌توانست بگوید که ۲۵ جلد از کتاب او سانسور شود؟

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه گفت: ابوالفضل بیهقی دقیق گفت که مسعود چگونه سردار سپاهیان را خرید، کودتا شکل گرفت، مسعود درنهایت با زدوبند به حکومت رسید. بیهقی همه این‌ها را گفته است. سومین دلیلی که ممکن است سبب سانسور متن شود، خلاف اخلاقی حاکمان است که این نکته را نیز بیهقی به‌صراحت بیان کرده است. متاسفانه برخی گزاره‌ها را به ما گفته‌اند و ما هم بر مبنای همان‌ها حرکت می‌کنیم. هرچه که هست ما فقط همین کتاب را در دست داریم.

محمدرضا حاجی آقابابایی افزود: تمام نسخه‌های خطی بیهقی آغاز و پایان مشترک دارند. اختلاف در پاره‌ای از واژه‌ها در میان متن است. این‌که مدعی هستند تاریخ بیهقی سی مجلد بوده است، آیا نباید نسخه‌ای پیدا شود که ده جلد باشد، یا پنج جلد و نیم باشد؟! او در ستایش استاد محمود وراق خیلی سخن گفته است. «چون خبر به فرزندان وی رسید مرا آواز دادند…» زمانی که بچه‌های محمود وراق فهمیدند من یک کتاب تاریخی می‌نویسم مرا آواز دادند که ما فرزندان وی راضی نیستیم که از سخنان پدر ما استفاده کنید. سوالی پیش می‌آید؛ محمود وراق تا ۴۰۹ ه.ق نوشت و ابوالفضل بیهقی از ۴۰۹ به بعد نوشت، پس فرزندان محمود چرا باید اعتراض کنند؟ به فرض این‌که بیهقی می‌پذیرد. گفت: «ناچار بایستادم.» اما نایستاد. مگر بتوان معنای دیگری از این متن استنباط کرد.

وی در ادامه بیان کرد: دکتر شهرام یوسفی‌فر گفت؛ تاریخ بیهقی در دوره عجیبی سیر می‌کند، چنین است. در این دوره نهاد غیرایرانی حکومتی را بنا گذاشتند، تناقضی در ذهن بیهقی ایجاد می‌شود. از یکسو می‌داند مدل حکومت در اسلام چگونه است. او را به سمت تقدیرگرایی می‌برد، «خداوند این غلام را برکشیده و حق چون و چرا برای کسی وجود ندارد.» او در مقدمه جلد ششم به این موضوع پرداخته است. هرجا که بیهقی می‌خواهد از واقعیت‌ها فرار کند، به تقدیرگرایی روی می‌آورد. انگار تقدیرگرایی سپری برای اوست. بیهقی سنت را می‌داند، کودتا را هم می‌داند اما می‌گوید تقدیر الهی بوده است. اما بلافاصله عذرخواهی می‌کند. این در حالی است که اگر تقدیرگرایی را با تمام وجود قبول دارد، نیازمند بخشش نیست.

محمدرضا حاجی آقابابایی در ادامه گفت: در شکوه نثر تاریخ بیهقی تردیدی نیست. تاریخ بیهقی یکی از پنج متن برجسته ادب فارسی در ردیف گلستان، اسرارالتوحید و کلیله و دمنه قرار دارد. شکوه نثر فارسی را در تاریخ بیهقی می‌بینیم. برخی چنان شیفته این نثر شدند که بر عیب‌های آن چشم پوشیدند. تاریخ بیهقی دارای نثری پخته و صداقت بیان است. در صداقت بیان ابوالفضل بیهقی تردیدی وجود ندارد.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی به روایت ابوالفضل بیهقی از خیشخانه اشاره کرد و افزود: خبر به این مهمی که به صورت محرمانه به دست محمود رسیده، چگونه به دست ابوالفضل بیهقی رسیده است؟ ممکن است که بیهقی در بیان پاره‌ای از وقایع خیال‌بافی کرده باشد، چون طبیعتا نمی‌توانست در تمام جلسات حضور داشته باشد.

در میانه نشست سخنرانان به پرسش‌های حاضران پاسخ گفتند.

۲۵۹

منبع: ایبنا