به گزارش خبرآنلاین، حامد زارع در ایبنا نوشت: در دولت سیزدهم سکان روزنامه ایران به دست محمدحسن روزیطلب افتاد. او نیز از فرصت به دست آمده نهایت استفاده را کرد و با تجربهای که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی و دیگر نهادهای خاص داشت، برخی از آثار منتشرنشده و البته با اهمیت را ذیل سرفصل انقلاب و مقاومت اسلامی منتشر کرد. یکی از مهمترین کتابهای این مجموعه و شاید بتوان گفت مهمترین کتابی که در دوره مدیریت روزیطلب منتشر شد، «حرکت در جهنم به نیت بهشت» بود که در بهار ۱۴۰۲ به چاپ رسید. این کتاب دفتر دوم از مجلد «ناگفتههای سازمان مجاهدین خلق» است که مشتمل بر گفتوگوهای پژوهشی با اعضای فعال و نقشآفرین سازمان از زمان تاسیس تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ است.
«حرکت در جهنم به نیت بهشت» شامل گفتوگوهایی است که در سال ۱۳۷۸ در یک نهاد خاص که نامی از آن برده نمیشود، ضبط شده است. حاصل این گفتوگوها به صورت نوارهای صوتی در بایگانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی نگهداری میشده و دو سال پیش پس از سالها سکون و سکوت به همت محمدحسن روزیطلب در انتشارات روزنامه ایران منتشر شده است. مصاحبهکنندگان علیاصغر صباغپور، مرتضی مهدیزاده و اکبر طاهری هستند که به نظر میرسد به سرپرستی و هدایت خسرو تهرانی که بیتردید برجستهترین کارشناس مطالعات مربوط به سازمان مجاهدین خلق است با بهزاد نبوی، عبدالله محسن، مصطفی ملایری، مسعود حقگو، مهدی مهروانی بهبهانی و عبدالله زرینکش مصاحبههای مفصلی انجام دادهاند. در پایان کتاب نیز فصل ضمیمه پایاننامه کارشناسی ارشد خسرو تهرانی با عنوان «تاریخچه سازمان مجاهدین خلق» که در سال ۱۳۷۲ در دانشگاه امام صادق دفاع شده آمده است. بدینترتیب است که نقش تهرانی در به ثمر نشستن کتاب «حرکت در جهنم به نیت بهشت» کمتر از نقش روزیطلب که نامش روی جلد کتاب آمده است، نیست.
زندگی چریکی چیزی مثل ساختن خانهای روی آب
کتاب نهتنها حاوی ناگفتههای فراوانی درباره سازمان مجاهدین خلق مخصوصا در دهه پنجاه است، بلکه صورت منقحی از انتقال اطلاعات در فرآیند تاریخ شفاهی است. ویراستاری کتاب نهتنها دقیق، بلکه تحسینبرانگیز است و این مهم از مقایسه با دیگر آثاری که شامل مصاحبه با افراد است بهراحتی قابل مشاهده است. روند مصاحبهها در اکثر اوقات گرم، پرکشش و حتی در فقراتی هیجانانگیز است. سوالات حساس در جای درست طرح شده و پاسخها نیز در بیشتر اوقات شامل دادهها و اطلاعات تاریخی فراوان بدون زوائد غیرضروری است. از دیگر نکات ممتاز کتاب پاورقیهایی است که اطلاعات تکمیلی ارائه داده و حتی در برخی موارد فقدان اطلاعات ضروری را جبران کردهاند.
خواندن این گفتوگوها فضای ملتهبی را که از رقابت ایدئولوژیهای مختلف مدعی مبارزه در دهه پنجاه خورشیدی برساخته شده بود بهخوبی منعکس میکند. فضایی که از زندان اوین تهران تا زندان ساری، از خیابانهای تهران تا تبریز، از شهر تا جنگل و بین نیروهای مسلمان و مارکسیست تداوم داشت. علاوه بر آن ریتم تند و حتی خشونتبار مستتر در کارهای چریکی، از عملیاتهای خرابکارانه علیه منافع و افراد رژیم پهلوی گرفته تا ترورهای درونسازمانی که جهت تصفیه عناصر ناهمخوان ترتیب داده شده بود، بهخوبی بین سطور کتاب احساس میشود. زندگی پارتیزانی که در روایت مصاحبهشوندگان روایت میشود، سرشار از مخفیکاری، تعهد سازمانی، جسارت و قساوت است. مطابق اظهارات مصاحبهشوندگان، به دست آوردن این ذهنیت متعصب ممکن نبود مگر با پذیرش ایمان راسخ به مبارزه به عنوان هدف و نه وسیله که از ورزشهای سنگین و آمادگی جسمانی بالا گرفته تا مطالعات پرشمار عقیدتی و مباحث ایدئولوژیک به دست میآمد. تجربه مصاحبهشوندگان از زندگی چریکی چیزی مثل ساختن خانهای روی آب و به عبارت بهتر ساختن خانهای در دهانه آتشفشان است که هر لحظه انتظار فوران و دگرگونی در آن وجود دارد.
حس دلهره دراماتیک و تراژیک در ترور فرزند اشرف
نکاتی که از زندگی زاهدانه اما سرسختانه محمد حنیفنژاد و احمد رضایی بیان میشود و یا مهارتهای فوقالعاده جسمی و روحی که از بهرام آرام و حتی تقی شهرام نقل میشود. فراز و فرودهایی که از وحید افراخته و لیلا زمردیان شاهد مثال آورده میشود و ویژگیهای شخصیتی که از مسعود رجوی و موسی خیابانی نقل به مضمون میشود، همگی نشاندهنده تعصب عجیب و تمرکز شدیدی است که اعضای سازمان مجاهدین خلق در پیشبرد اهداف خود پیش از انقلاب ۱۳۵۷ داشتند.
یکی از ویژگیهای درخشان کتاب نقل یک روایت از زوایای گوناگون است. شما وقتی داستان ترور پسر اشرف پهلوی در تقاطع خیابان طالقانی و قرنی کنونی و یا حذف فیزیکی مجید شریفواقفی در اطراف بازار تهران را از سه منبع میشنوید، درست مثل صحنهای از فیلمی سینمایی که زاویهای ۳۶۰ درجه برای تماشای آن مهیا شده باشد، به صورتی همهجانبه درگیر دلهره دراماتیک و تراژیک آن میشوید. اوج وجه دراماتیک کتاب حاضر بیش از هرجای دیگری در مصاحبه خسرو تهرانی با مهدی مهروانی بهبهانی خود را نشان میدهد. مهروانی که به خاطر سرنوشت تراژیک زندگی مشترک با همسرش منیژه اشرفزاده شناخته میشود، پس از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ برای همیشه از میدان قدرت و سیاست کناره گرفته و جز در گفتوگو با تهرانی هیچگاه لب به سخن نگشوده است. مصاحبه خسرو تهرانی با مهدی مهروانی بهبهانی فارغ از اینکه یک کلاس درس تاریخ شفاهی است، روایتی کمنظیر از همه آن عوامل و دلایلی است که افراد را جذب سازمان مجاهدین خلق میکرد و کشتن و کشته شدن در راه آرمانهای سازمان را سهل و آسان میکرد.
اسراری که همچنان مکتوم ماند
با خواندن این مصاحبه اگرچه به اسرار مکتوم سازمان پی نخواهیم برد، اما به این آگاهی میرسیم که با سازمانی پر از اسرار عجیب و گاه جذاب از منظر تاریخ سیاسی پیش از انقلاب ۱۳۵۷ مواجهیم. اکنون در شصت سالگی تاسیس سازمان مجاهدین خلق، خواندن کتاب «حرکت در جهنم به نیت بهشت» یکی از بهترین منابع و اگر نگوییم بهترین منبع برای شناخت درونگروهی ویژگیهای رهبر، کادر و سمپاتهای سازمانی که از سال ۱۳۶۰ به این سو رو به مردم ایران اسلحه گشوده و در آغوش سرسختترین دشمنان سرزمین ایران جای گرفته است.
«حرکت در جهنم به نیت بهشت» دفتر دوم از مجلد «ناگفتههای سازمان مجاهدین خلق» تالیف محمدحسن روزیطلب است که مشتمل بر گفتگوهای پژوهشی با اعضای فعال و نقشآفرین سازمان از زمان تاسیس تا پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ است در انتشارات روزنامه ایران در ۴۸۳ صفحه منتشر شده است.
۲۵۹