به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، خداوند در سوره طه با فرمانی کلیدی به پیامبر اسلام میفرماید: «وَقُل رَبِّ زِدْنِی عِلْمًا». این آیه پس از بیان داستان موسی و فرعون و اشاره به خطاهای بنیاسرائیل آمده تا روشن سازد که تنها راه نجات از گمراهی، دانش الهی است.
بنابر روایت فارس، پیامبران با سلاح علم، نه با شمشیر، در برابر جهل و وسوسههای دشمن ایستادند. در حقیقت، خداوند به پیامبر خود میآموزد که در برابر دشمنانی که با ترفند، شبهه و دروغ میدان را میگیرند، تنها «دانایی» است که انسان را از لغزش بازمیدارد؛ همان درسی که آدم نیز باید میآموخت، پیش از آنکه در دام شیطان گرفتار شود.
بهشت نخستین وسوسه دیرینه
در آیات ۱۱۵ تا ۱۲۱، داستانی بازگو میشود که نه یک قصه تاریخی، بلکه روایتی از همیشگیترین درگیری بشر است؛ نبرد میان یاد خدا و وسوسه شیطان. خداوند از آغاز با آدم عهد بست، اما او «فراموش کرد» و در برابر وسوسه شیطان لغزید. قرآن نمیگوید آدم گناه کبیره کرد، بلکه از واژه «نسی» استفاده میکند؛ یعنی لغزشی انسانی، حاصل غفلت و بیتوجهی.
شیطان با سخنانی فریبنده او را به خوردن از درخت ممنوعه کشاند و وعده جاودانگی داد؛ همان وعدهای که هنوز در گوش انسانها تکرار میکند: ماندگاری، قدرت، آزادی مطلق. دشمن همیشه از مسیر خواستههای درونی انسان وارد میشود، نه از بیرون. وسوسه دروغین «سیب»، در حقیقت نماد همه فریبهایی است که بشر را از یاد خدا به خودخواهی میکشاند.
سقوطی که سرآغاز رشد شد
با خوردن از درخت، پرده از چشمان آدم و حوا فرو میافتد و حقیقت را میبینند. این «سقوط»، در واقع آغاز شناخت و رشد است. اما دشمن از همین نقطه وارد میشود تا انسان را با احساس گناه و یأس از رحمت خدا از مسیر بازدارد.
شیطان از ابتدا دشمن انسان بود و هدفش این است که انسان از یاد ببرد هنوز میتواند بازگردد. در تفسیر آمده که توبه آدم، نقطه تفاوت او با شیطان است: هر دو خطا کردند، اما یکی پشیمان شد و دیگری مغرور ماند. دشمنشناسی در اینجا یعنی فهمیدن این تفاوت؛ شیطان نه با شمشیر، بلکه با ناامیدی انسان را از خدا جدا میکند.
زمین میدان امتحان و رشد آدم
در آیات بعد، خداوند آدم را به زمین میفرستد. این تبعید، مجازات نبود؛ مرحلهای از تربیت بود. زمین جایی است که انسان باید خود را بسازد، دشمن را بشناسد و با او مبارزه کند. در نگاه قرآنی، دشمن واقعی بیرون از انسان نیست، بلکه درون او نیز پنهان است؛ وسوسه، طمع، خودبینی و غفلت از یاد خدا همان سلاحهاییاند که شیطان از آنها بهره میگیرد.
خداوند به آدم وعده داد که راه هدایت را خواهد فرستاد و هرکس از آن پیروی کند، نه گمراه میشود و نه گرفتار بدبختی. این وعده، نقطه امیدی است که راه را بر یأس میبندد و نقشه دشمن را خنثی میکند.
یاد خدا تنها پادزهر وسوسههای شیطان
در آیه ۱۲۴ آمده است: «وَمَنْ أَعْرَضَ عَن ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا». این هشدار مستقیم است به انسان امروز که در غوغای فناوری، تبلیغ، لذت و مصرف، از یاد خدا غافل شده است. نتیجه این غفلت، همان «تنگی معیشت» است؛ نه فقط فقر مالی، بلکه فشردگی روحی، اضطراب و بیقراری.دشمن واقعی انسان، کسی نیست که در بیرون در کمین نشسته، بلکه همان غفلتی است که آرامآرام انسان را از یاد خدا دور میکند. این همان میدان نبردی است که از بهشت تا امروز ادامه دارد.
امنیت با بازگشت به یاد خدا
آیه ۱۲۵، سخن از سرنوشت کسانی دارد که در قیامت نابینا برانگیخته میشوند و با شگفتی میپرسند چرا ما نابیناییم؟ پاسخ میشنوند: چون آیات الهی را دیدید و نادیده گرفتید. در واقع، نابینایی قیامت نتیجه همان بیتوجهی به حقیقت در دنیاست.
دشمن تلاش میکند نگاه انسان را از حقایق کور کند؛ با ظواهر فریبنده، با شعار آزادی بیحد، با تردید در ایمان. راه مقابله با او همان است که در آغاز سوره گفته شد: «علم» و «یاد خدا». این دو، سپرهایی هستند که انسان را از لغزش حفظ میکنند.
از خوردن میوه ممنوعه تا وسوسههای امروز شیطان
ماجرای خوردن میوه، قصهای کودکانه نیست؛ هشدار عمیقی است درباره خطر غفلت، فریب و ناآگاهی. شیطان هنوز همان وعدههای دروغین را تکرار میکند: جاودانگی در شهرت، آزادی در گناه، پیشرفت در بیدینی. اما پیام این آیات روشن است؛ دشمن همیشه با ظاهر خیر وارد میشود و تنها کسانی از دام او میرهند که یاد خدا را محور زندگی خود قرار دهند.
داستان آدم و شیطان، در حقیقت آینهای است از همه انسانها. هر بار که در برابر وسوسهها میایستیم و به یاد خدا پناه میبریم، در واقع همان کاری را میکنیم که آدم پس از توبه انجام داد؛ بازگشت به رحمت و شکست دادن دشمنی که هنوز ناامید نشده است.
تلاوت این آیات را که در صفحه ۳۲۰ قرآن کریم واقع است، ببینید و بشنوید.