به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ سال ۱۳۰۰ یعنی سالهای آخر دولت قاجار؛ تهران درگیر چندپارگی قدرت بود. سقوط کابینهها یکی پس از دیگری، ناامنی در ولایات، بحران مالی شدید و بدهیهای خارجی، نفوذ بریتانیا در جنوب و نفوذ تاریخی روسیه در شمال. در چنین فضایی، امتیازها عملا ابزارِ دولت برای تأمین منابع مالی فوری بودند. در این زمان، ایران در برابر سه امپراتوری گرفتار بود: انگلیس میخواست شمال ایران را هم به انحصار نفت جنوب اضافه کند. روسیه تازه از هم پاشیده شده بود، اما میراث امتیازات تزاری هنوز ابزار فشار بود و آمریکا به دنبال شکستن انحصار نفتی جهان تحت سلطه بریتانیا ـ فرانسه. در این میان، نفت شمال ایران به ابزاری برای جنگ پنهان قدرتها بدل شد. در جریان این امتیاز، دولت قاجار برای اولین بار تلاش کرد امتیازات را احیا و بازتعریف کند. استدلال ایران برای «لغو امتیاز خوشتاریا» از نظر حقوق بینالملل جدید بود و یک تحول بزرگ: ارجاع به مشروعیت مجلس؛ استناد به اعلامیههای دولت شوروی و تلاش برای ایجاد تکیهگاه جدید با آمریکا. این دقیقاً همان سیاستی بود که بعدها در دهه ۱۳۲۰ دوباره تکرار شد.
همین زمان، آمریکا به بازی بزرگ وارد شد. استاندارد اویل نیوجرسی نماینده یک دولت رسمی نبود، اما در عمل بازوی اقتصادی سیاست خارجی آمریکا محسوب میشد. اوایل قرن بیستم، آمریکا تازه داشت منافع خود را از نیمکره غربی بیرون میبرد و ایران یکی از نقاط استراتژیک بود. در اسناد وزارت خارجه ایران و گزارشهای سفارت آمریکا کاملا آشکار است که آمریکاییها نفت شمال را فرصتی میدیدند برای نفوذ در منطقه قفقاز ـ خزر؛ مناسبات پس از جنگ جهانی اول به آنها اجازه داده بود با ضعف روسیه بلشویکی و فرسودگی بریتانیا، وارد خلأ قدرت شوند؛ زیر پوست این تلگرافها یک جنگ واقعی قدرت در جریان بود. اسناد پیشِ رو زمینهساز «نخستین تلاش ایران برای همکاری نفتی با آمریکا» است. معاملهای که نهایتا در ۱۳۰۲-۱۳۰۱ شکست خورد، اما: پایه ذهنی آمریکاییها برای حضور در ایران شکل گرفت.
ریشههای رقابت نفتی ایران، انگلیس، آمریکا در همین دوره گذاشته شد و نشان داد که «نفت شمال» از ابتدا موضوعی فراتر از یک امتیاز اقتصادی بود. این پرونده مقدمه تاریخی شکلگیری نگاه آمریکا به ایران به عنوان یک منبع راهبردی انرژی است.
ماجرا، درظاهر یک «امتیاز نفتی» ساده است، اما در عمل یکی از پیچیدهترین تقاطعهای سیاست جهانی، رقابت قدرتهای بزرگ و بازیهای درباری ایران اوایل قرن بیستم است. سند تصویب این قانون، اگر درست خوانده شود، دو لایه اساسی دارد: یکی، تلاش ایران برای لغو امتیاز خوشتاریا و دیگری، هجوم قدرتهای جهانی برای گرفتن جای خالی روسیه در شمال ایران بعد از انقلاب بلشویکی. ۳۰ آبان ۱۳۰۰ مصادف است با تصویب قانون اعطای امتیاز نفت شمال به شرکت آمریکایی استاندارد اویل، به همین مناسبت مروری داشتهایم بر رقابت قدرتهای بزرگ بر سر این امتیاز و تلاش ایران برای حفظ منافع خویش.
سند شماره ۱ مبین خشم کرزن، مقاومت ایران، و سایه آمریکاست. در این سند، لرد کرزن میگوید که بریتانیا بطلان امتیاز خوشتاریا را نمیپذیرد و میخواهد امتیاز قدیمی و تحمیلی روسها همچنان معتبر بماند، چون لغو آن فرصت را برای ورود کمپانیهای آمریکایی یا حتی فرانسوی فراهم میکند. پیام پنهان او این است که «ما نمیگذاریم شمال ایران از انحصار ما خارج شود».
اما وزارت خارجه ایران، این امتیاز را «غیرمشروع» و «تحمیلی» میداند. زیرا در غیاب مجلس داده شده؛ روسها آن را با زور گرفتهاند و خود دولت جدید روسیه (بلشویکها) نیز اعلام کرده که امتیازات تزار باطل است. این بخش نشان میدهد ایران اولین بار بعد از دهها سال جرأت میکند به یک قدرت بزرگ بگوید: «لغوش کردیم!»
نکته مهم سند ورود آمریکا به عرصه رقابتهاست. در ادامه گزارش غفار، یک تحلیل ژئواستراتژیک بینظیر آمده: آمریکا نگران تمام شدن منابع نفت خود است. در اروپا و خاورمیانه تقسیم نفت بین انگلیس و فرانسه در جریان است، بخشهای وسیعی از جهان (بینالنهرین، آناطولی، رومانی و…) زیر نفوذ انگلیس و فرانسه رفتهاند و آمریکا میترسد «تمام منابع نفت دنیا» توسط اروپا بلعیده شود.
در سند شماره دو، واشنگتن درخواست صریح آمریکا برای امتیاز نفت شمال را مطرح میکند. براساس این سند، سرمایهداران آمریکایی آمادهاند امتیاز را بخرند و قیمت بالاتری برای آن پرداخت کنند. اعتراض انگلیس را خودشان رفع کنند و امتیاز آذربایجان را هم بگیرند. وزیر خارجه آمریکا رسما میپرسد: «مگر دولت ایران از ما توقع همراهی ندارد؟ هرگاه این امتیاز را بدهید خیلی ممنون میشویم.» یعنی برای اولین بار دولت آمریکا پشت استاندارد اویل میایستد و از ایران درخواست رسمی برای امتیاز نفت میکند.
در سند شماره ۳، تهران بار دیگر بر لغو امتیاز خوشتاریا تاکید میکند و در سند شماره چهار به واشنگتن پیام میدهد که صبر کنید تا مجلس باز شود.
شیر و خورشید
وزارت امور خارجه
مورخه ۲۴ ذیقعده ۱۳۳۸
از لندن
لورد کورزن به تاریخ سیم اوت کاغذی به بنده نوشته که مجملش به قرار ذیل است: حضرت والا نصرتالدوله بر وفق دستور دولت علیه در ۱۹ ژوئن کاغذی به من نوشت که امتیازات نفط شمال ایران را که خوشتاریا به کمپانی نفط واگذار کرده، دولت ایران باطل میداند. در جواب این مخابره من شما را رجوع میکنم به کاغذی که خطاب به شاهزاده در ۱۵ آوریل شده است و آن کاغذ حاوی نقطه نظر دولت اعلیحضرت پادشاهی در این موضوع است، لهذا من نمیتوانم قبول کنم حرف دولت را که این امتیاز باطل است و من برحسب مقتضیات در آتیه به این مسئله رجوع میکنم، منتهی. مختصرِ جواب بنده به قرار ذیل است: به شرف درک کاغذ جناب لورد راجع به اینکه وزیر خارجه سابق ایران اطلاع به دولت اعلیحضرت پادشاهی داده بود که امتیاز نفت شمال ایران را که خوشتاریا به کمپانی نفط واگذار کرده، دولت علیه باطل میداند، نایل شدم. دولت متبوعه خود را از نقطه نظر شما در این مسئله مخبر و دستور میخواهم. در این ضمن توجه جناب لورد را به این نکته جلب میکنم که امتیاز خوشتاریا در جزء امتیازی بود که روسها بهزور و وسایل نامشروع در غیبت مجلس گرفته بودند و دولت علیه اعلام نسخ آنها را با معاهدات و قراردادهای دیگر در ژوئیه ۱۹۱۸ نمود و دول متوالیه رژیم تزار هم این نسخ را قبول و تصدیق کردند و در چند مورد هم این مسئله اساسی مذاکرات دولت علیه بوده است، انتهی. به مناسبت این مخابره لازم میدانم خاطر مبارک را متوجه به این نکته نمایم مدتی است در آمریکا برای اینکه منبعهای نفط آمریکا برای صرف نفط بیش از بیست سال کافی نخواهد بود. نگرانی زیر موجود است. از یک طرف سوخت بهترین کشتیهای جنگی، نفط است و نفط مایه احتیاج بزرگ در جنگ شده. از طرف دیگر فرانسه [و]روس در آوریل گذشته راجع به معادن نفط رومانی، آناطولی، ایالات دولت قدیم روس، کالیسی، کلنی، فرانسه و انگلیس معاهده بسته و قرار مدار گذاشتهاند. در بینالنهرین قرارشان این است که صدی ۲۸ فرانسه ببرد و صدی ۶۲ انگلیس و باقی بهره دولت محلی باشد. راجع به نفط ایران هم قرار شد فرانسه با کمپانی نفط در کشیدن لوله نفط از خلیج تا دریای مدیترانه که در تحت مانداتر اوست، همراهی نماید و در عوض تا صدی ۲۵ حق داشته باشد از کمپانی نفط بخرد، کمیته اراضی سرحدی آمریکا هم دو سه روز قبل راپورتی از اداره تجارتی آمریکا در روزنامهها طبع نمود که خلاصه آن این است: معلوم میشود که انگلیسیها عقب نفط افتادهاند، در مدت جنگ دو ثلث سهمهای کمپانی نفط ایران و انگلیس را خرید و به این کمپانی امتیاز نفط تمام ایران را به استثنای پنج ایالت شمالی ایران دارد و در بینالنهرین و نقاط دیگر هم امتیاز مهم دارد. لهذا واجب است که دولت آمریکا همین روش را پیش بگیرد یا اینکه وسیله پیدا کندکه مانع شود دول خارجه منبعهای نفط دیگر عالم را به تحت تصرف بیاورند.
غفار
۸ اوت ۲۰
شیروخورشید
وزارت امور خارجه
مورخه ۲۱ ذیقعده ۱۳۳۸
نمره ۱۰۲۵
از واشنگتن
تکمیل تلگراف نهم ژوئیه عرض میشود سرمایهداران حاضر شدند امتیاز خوشتاریا را به شرایط بسیار خوب و مناسب زیادتر بگیرند. رفع اعتراض دیگران هم بر عهده خودشان باشد، چون مدتی معطل شدند برحسب اقدامات شاهزاده نصرتالدوله راضی شدند که بالفعل امتیاز معادن آذربایجان را که در نظر بود به محمدولی میرزا بدهند، قبول نمایند، هر دو بلانتیجه ماند. با وجود نسخ امتیازات از طرف ایران و روس کمپانی به شاهزاده نوشت که امتیاز خوشتاریا را ناامید شد. اگرچه جواب فرمودند و به وزارت خارجه انگلیس نیز نوشتند که معامله بیاساس است، ولی برای رفع اینطور محذورات اعطای امتیاز مزبور مفید و قوتالظهر دولت علیه میشود.
۲۹ ژوئیه وزیر خارجه آمریکا ضمن ملاقات اظهار داشت مگر دولت ایران از ما توقع همراهی ندارند؟ هرگاه این امتیاز را بدهید خیلی ممنون میشویم. از اینجا معلوم است که خود دولت نیز در پیشنهاد امتیاز مداخله دارد. حال هر طور مقتضی است دستورالعمل لازم در این باب مرحمت فرمایند.
از طهران در کمپانیهای انگلیس منتشر شده است که آمریکا به ایران قرض میدهد. اگر خبر ناشی از این دو تلگراف باشد که هنوز اساس صحیحی ندارد، مایه تأسف است.
۳ اگوست
عبدالعلی
شیروخورشید
وزارت امور خارجه
به سفارت لندن
جواب شما در باب امتیاز خوشتاریا صحیح است و آن امتیاز را دولت غیرمشروع دانسته و ملغی کرده است.
شیر و خورشید
وزارت امور خارجه
۲۵ ذیقعده ۳۸
به سفارت واشنگتون امر شود.
چون مجلس عنقریب افتتاح میشود، بعد از افتتاح هر پیشنهادی راجع به امتیازات باشد، آن وقت باید اقدام شود. اولیای دولت به دوستی دولت آمریک خیلی قدر و قیمت میگذارد و همهطور انتظار بروز احساسات دوستی آن دولت را دارد. مسئله قرض از آمریکا به کلی شهرت بیاصل است.
۲۵۹