حضرت آیت الله جوادی آملی در پیامی به هفتمین همایش بین‌المللی سیره نبوی(ص) در طب که در شیراز برگزار شد، با تأکید بر اینکه «سیره پیامبر اکرم(ص) همان قرآن مجسم است» بیان داشتند: برنامه تعلیم و تربیت پیامبر(ص)، قرآن کریم بود و هرگاه قرآن به صورت انسان درآید، پیامبر است و اگر پیامبر به صورت کتاب ظاهر شود، قرآن خواهد بود؛ ازاین‌رو اخلاق و سیره آن حضرت چیزی جز عینیت‌بخشی به قرآن نیست.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، قسمت مهم جریان طب، طبِ اخلاق است؛ اگر طبیب بتواند خود را درمان کند، جامعه را نیز درمان خواهد کرد. درمان روح مقدم بر درمان جسم است؛ انسان باید نه بیراهه برود و نه راه کسی را ببندد. انسان نباید عمر خود را صرف جاه‌طلبی، مقام‌خواهی یا بستن راه مردم کند.

متن پیام به شرح زیر است:

«أعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سیره نبوی را کسانی که با خود آن حضرت بودند گفتند: «کان خلقه القرآن». برنامه تعلیم و تربیت و خودسازی پیغمبر، کتاب آسمانی است به نام قرآن کریم و قرآن کریم اولین سفارشی که به حضرت کرده است مسئله توحید بود: «فاعلم انه لا اله الا الله». یک مبدأ در جهان کارساز است و جوامع انسانی و غیر انسانی به دست همان ذات پروریده شدند. برنامه‌ای برای پیغمبر غیر از قرآن نگذاشتند که «کان خلقه القرآن». اگر قرآن به صورت یک انسان در بیاید می‌شود پیغمبر و اگر پیغمبر به صورت یک کتاب در بیاید می‌شود قرآن، لذا ما بر تک‌تک حالات این حضرت عرض ادب می‌کنیم چه اینکه بر تک‌تک حالات آخرین فرزندش هم. ما تمام آیات را می‌بوسیم، حتی کلمه «کلب» در قرآن را بخواهیم بدون وضو ببوسیم مقدور نیست. چنین کتابی اگر بخواهد به صورت یک انسان در بیاید می‌شود پیغمبر و اگر پیغمبر بخواهد به صورت یک کتاب در بیاید می‌شود قرآن کریم.

انسان می‌تواند فرشته باشد مطابق همان شعری که آن بزرگوار گفت:

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک             برگ توت است که گشتست به تدریج اطلس

گران‌ترین پارچه و گران‌ترین فرشی که روی کره زمین هست همان اطلس است یعنی ابریشم و این ابریشم محصول کارهای یک کِرم است. همین برگ توتی که در این سطل‌ها می‌ریختند رفت در مکتب جناب کرم ابریشم و شده اطلس که الآن گران‌ترین پارچه روی زمین است و بالاتر از ابریشم نداریم. اگر آن بزرگوار گفت:

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک            برگ توت است که گشتست به تدریج اطلس

انسان این ظرفیت را دارد که فرشته‌ها به سلام او بیایند.

فرشته‌ها به خانه‌های عده‌ای می‌آیند سلام عرض می‌کنند، چه در هنگام رحلت آنها چه در زمان‌های دیگر. انسان اگر خودش را به کمتر از فرشته بفروشد مغبون شد و ضرر کرده است.

اگر ما بخواهیم پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و سیره آن حضرت را ببینیم و بشنویم و ببوییم، فرمودند سیره او قرآن است: «کان خلقه القرآن» و در قرآن هم ذات اقدس اله با پیامبر مسئله توحید را مطرح کرد: «فاعلم انه لا اله الا الله». از طرف دیگر کلمه روز، یوم، یومئذ، در قرآن زیاد ذکر شده و بیشتر اینها مربوط به قیامت است؛ روز یعنی قیامت چون همه چیز روشن می‌شود. الآن روزهای ما در کنار شب است، آنجا روز بدون شب است. یک مبدأ است هو الله، یک منتهاست که باز هم هو الله و سیره حضرت و سعی صفا و مروه پیغمبر، از این مبدأ تا این منتها بود.

ما را هم همان‌ طور پروراندند؛ فرمودند اگر به فکر چیزهای دیگر باشید، اینها مانده لای دندان نسل قبلی است؛ اگر کسی به فکر مقام و جاه و میز و صندلی و اینها باشد همین است. صریحاً وجود مبارک حضرت امیر فرمود شما مانده لای دندان نسل قبل را رها کنید. چیزی روی کره زمین نیست مگر اینکه نسل قبلی مصرف کرده است و اضافه مانده است و الآن به دست ماست. اگر زمین است اگر اتومبیل است اگر فرش است، این ‌طور نیست که تازه خلق شده باشد، فرمود نسل قبلی از اینها استفاده کرده است و اینها دست دوم است. تعبیر وجود مبارک حضرت امیر از این دست دوم این است که این مانده های لای دندان را بگذارید کنار؛ یعنی قبلی‌ها خوردند، لای دندانشان ماند، خلال کردند و انداختند بیرون، شده این!

بنابراین چیزی در دنیا نیست که نوبر باشد و مثلاً اولین بار ما بخواهیم استفاده کنیم و از این پست‌تر هم چیزی نیست که مثلاً کسی به فکر مقامی باشد و به فکر باشد که به جاهی برسد، چه رسد به اینکه _خدای ناکرده_ بخواهد بی راهه رود یا راه کسی را ببندد.

قسمت مهم جریان طب، طب اخلاق است. اگر طبیب بتواند درمان خودش را به عهده بگیرد، جامعه را هم می‌تواند درمان بکند. بیماری ما هم از خود ماست و درمان ما هم از خود ماست. حیات ظاهری‌مان بسیار به طب ظاهری وابسته است و این خیلی هم بابرکت است، سعی همه دانشمندانی که شب و روز تلاش و کوشش می‌کنند هم مشکور باشد؛ اما این حداقل است! اول درمان روح است که انسان نه بی راهه برود نه راه کسی را ببندد. انسان می‌تواند چراغی باشد که دیگران به وسیله او راه را پیدا کنند.

بسیاری از فرشته‌ها در خدمت انسان‌اند. در هنگام مرگ، ملائکه وارد می‌شوند و سلام می‌کنند: «الذین تتوفاهم الملائکة طیبین یقولون سلام علیکم»؛ وقتی که انسان می‌خواهد وارد عالم دیگر بشود، فرشته ها دسته دسته می‌آیند و سلام عرض می‌کنند. می‌خواهند وارد بهشت  بکنند این‌ طور است، از اینجا می‌خواهند تشییع بکنند این‌ طور است. بر خلاف اینها، عده‌ای که _معاذ الله_ بی راهه رفتند یا راه دیگران را بستند، فرمود ملائکه «یضربون وجوههم و ادبارهم». این بیچاره الآن دارد سیلی می‌خورد و فریاد می‌زند؛ این فریادِ آن سیلی است که فرشته می‌زند:  «یضربون وجوههم و ادبارهم». محکم به صورتش می‌زنند که چرا بی راهه رفتی چرا اختلاسی شدی چرا راه مردم را بستی؛ این خطر هست! پشتش را محکم می‌زنند صورتش را محکم می‌زنند که چرا رومیزی چرا زیرمیزی چرا گرانی چرا اختلاس چرا به فکر مردم نبودید. ای کاش هر شب قرآن به سر داشتیم! اگر کسی باور بکند چه اینکه باید باور بکند، هرگز نه بی راهه می‌رود نه راه کسی را می‌بندد.

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) وقتی که خودش را تعریف می‌کند می‌گوید او پیغمبر است، به چه دلیل؟ خب پیغمبر باید معجزه بیاورد، امیرالمومنین فرمود من معجزه او هستم. این خیلی حرف است!  فرمود او پیغمبر است برای اینکه من به او ایمان آوردم. پیغمبر مگر نباید معجزه بیاورد؟ من معجزه اویم؛ مثل مرا چه کسی می‌تواند تربیت کند؟ پیغمبر کاری می کند که دیگری نمی‌تواند بکند؛ پیغمبر مرا تربیت کرد. این علی است! می‌گوید مگر پیغمبر نباید معجزه بیاورد، حالا قرآن سر جایش محفوظ است اما می‌گوید من معجزه اویم من شاگرد اویم او مرا تربیت کرد. وجود مبارک حضرت کاری کرد که احدی نمی‌تواند مثل آن کار را انجام بدهد و آن پرورش علی است! او را پیغمبر تربیت کرد. فرمود من معجزه اویم؛ او پیغمبر است برای اینکه من به او ایمان آوردم. او چنین پیغمبری است؛ سیره او سنت او از علی بن ابی طالب شروع شده تا به سایر شاگردان رسید. ما در کنار چنین سفره‌ای هستیم.

مطلب دیگر این است که ما نمی‌خواهیم از خودمان تعریف بکنیم ولی ما مردان بزرگی هستیم ما اصالت داریم. هر گوشه ایران عزیز ما را بشکافید آثار باستانی داریم آثار هنری داریم آثار علمی داریم و ما را همین دین تربیت کرده است همین انبیا تربیت کرده‌اند.

وجود مبارک پیغمبر فرمود ما اهل تعهدیم؛ ما اگر با اینها تعهد سپردیم ولو مشرک‌اند کافرند اما «فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم»؛ تا اینها هستند ما زیر امضای مان نمی‌زنیم. یک سلسله دستورهای خانوادگی هست یک سلسله دستورات اجتماعی هست یک سلسله دستورات بین‌المللی هست؛ فرمود امضایی که کردید محترم است، این امضا یک وظیفه بین‌المللی است؛ شما با مشرکین تعهد بستید، «فما استقاموا لکم فاستقیموا لهم». این دیگر مثل ترامپ نیست که یک طرفه از برجام خارج بشود؛ تعهد یعنی این! این صریح قرآن است و اخلاق پیغمبر هم همان قرآن کریم است؛ فرمود شما با هر ملتی با هر نحله‌ای وقتی تعهد کردید، پای آن بایستید. مشرک و بت‌پرست بود، باشد، شما امضا کردید. این یک وظیفه بین‌المللی است؛ پیغمبر یعنی این! من یک طرفه از امضا خارج  شوم یعنی چه؟!

کاری که در غزه و امثال غزه رخ می دهد را هیچ انسانی انجام نمی‌دهد! چرا یک عده بدتر از حیوان‌اند؟ برای اینکه یک سلسله فطریات و خصوصیاتی است که خدا به حیوان هم داده است، این گرگ وقتی می‌بیند این گوسفند، مادر است آن را رها می‌کند؛ اما اینها در غزه این‌ طور عمل می کنند. ما با اینها رو به روییم! ما آن قدر باید متقن سخن بگوییم و عمل بکنیم تا بلکه _إن ‌شاء الله_ این حیوان‌ها کنار بروند. فرمود شما اگر یک مقدار استقامت داشته باشید و مشکلی در داخل نداشته نباشید، ما بساط اینها را جمع می‌کنیم و همه اینها را می‌گذاریم کنار. عمده این است که ما خودمان یک مقدار مشکل داریم، وگرنه

طبیب اگر دوا دهد در آن دوا شفا بود               حبیب اگر جفا کند در آن جفا وفا بود

او هم حبیب ماست هم طبیب ماست.

این «طبیب دوار بطبه»، وصفی است که وجود مبارک حضرت امیر درباره پیغمبر بیان کرد؛ فرمود او طبیبی است که طبّش را دور می‌دهد نه اینکه طبیبی است که از شهری به شهری می‌رود. طب را دور می‌دهد نه خودش را؛ یک جا رگ می‌زند یک جا مرهم می‌گذارد.

این بزرگانی که کار طبی انجام می‌دهند، این رگ زدن و مرهم‌ نهادن، مربوط به جنبه جسمانی است و آن مسائل اخلاقی و روابط پزشک و بیمار هم مربوط به جنبه روانی است. حضرت «طبیب دوار بطبه» که طبش را دور می‌دهد نه اینکه خودش سفر بکند، البته آن هم کار خوبی است. این تلفیق رگ زدن و مرهم نهادن، امر لازمی است، برای اینکه همه کارها با رگ زدن حل نمی‌شود و همه کارها هم با مرهم نهادن حل نمی‌شود. این بزرگان هر چه دارند از وجود مبارک پیغمبر دارند؛ او هم با همین «طبیب دوار بطبه» جامعه را اداره کرد.

غرض این است که سیره وجود مبارک حضرت، سیره قرآن کریم است که اگر حضرت بخواهد به صورت کتاب در بیاید می‌شود قرآن و اگر قرآن بخواهد به صورت انسان در بیاید می‌شود پیغمبر.

امیدواریم که سعی همه شما بزرگواران، برادران و خواهران، مشکور باشد، خدماتی که تا کنون ارائه فرمودید مقبول حق تعالی باشد و توفیق ارائه خدمات برتر و بهتر را هم برای شما خواهران و برادران از ذات اقدس اله مسئلت می‌کنیم!

امیدواریم به برکت این شهدا و به برکت این قیام، روح مطهر امام و وجود مقام معظم رهبری مشمول عنایت ذات اقدس اله باشند و این نظام تا ظهور صاحب اصیل و اصلی‌اش از هر گزندی محفوظ باشد و خدمات شما برادران و خواهران هم به احسن وجه مقبول باشد!

غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»