به مناسبت روز جهانی فلسفه، «خانه حکمت ایرانیان در اتریش» به همت رایزنی فرهنگی ایران در وین و با همکاری دانشگاه تبریز، نشستی بین‌المللی با عنوان «آینده جهان و مسائل نوین فلسفی» و با حضور برجسته‌ترین فلاسفه معاصر جهان برگزار کرد. در این همایش مجازی، اندیشمندانی از اروپا، آمریکا و آسیا درباره «آینده فلسفه و چالش‌های انسان در عصر هوش مصنوعی» سخن گفتند. آنان تأکید کردند که جهان در میانه موج‌های بی‌سابقه فناوری، رسانه‌ای و سیاسی قرار گرفته است و تنها با «احیای تفکر فلسفی» است که می‌توان مانع تبدیل انسان به ابزاری در خدمت قدرت و فناوری شد.

گروه اندیشه: یوسف مقدم نویسنده مطلب حاضر در روزنامه ایران، گزارش خود را  مجموعه دیدگاه‌های فیلسوفان و اندیشمندان مختلف در گردهمایی وین می داند که همگی بر نقش حیاتی و اضطراری فلسفه در مواجهه با تحولات پرشتاب و بحران‌های معاصر (به‌ویژه سلطه فناوری، رسانه و اقتدارگرایی) تأکید دارند. شاید بتوان چکیده مطلب زیر را در ضرورت بازگشت به فلسفه برای رهایی از انقیاد نامحسوس و هدایت بشر در عصر دیجیتال خلاصه کرد. 

از موضوعات مطرح در گزارش زیر توجه به هدف اصلی فلسفه از دیدگاه ژیژک است. رهایی انسان از نظم مسلط و کنترل نامحسوس سازوکارهای قدرت، در این نگاه از اهمیت بالایی برخوردار است. ژیژک معتقد است بزرگترین خطر این است که انسان در ظاهر احساس آزادی کند اما در اصل تحت سلطه پنهان قدرت باشد. بحران مفاهیم اخلاقی چون رنگ باختن آزادی و عدالت و تبدیل آن ها به کلیشه هایی بدون مصداق، از محورهای دیگر گزارش است. این موضوع به ویژه با توجه به کشتار اسراییل و حکومت آمریکا در غزه، از برجستگی ویژه ای برخوردار است. به همین دلیل است که فلسفه برای حفظ انسانیت ضروری است.  از این رو نیاز به آزادی بیان برای فیلسوفان از نظر غلامی و توانایی اندیشیدن در زبان علیه زبان، در نگاه ژیژک برای عبور از محدودیت های واژگانی تثبیت شده، از اهمیت حیاتی در زندگی آدمی برخوردار می شود. 

در بخش ارائه راه حل، مطرح شد که فیلسوفان باید امید را در جامعه زنده نگه دارند (همینگتون)، بر دموکراسی مراقبت‌محور تأکید کنند، و به تدوین "حقوق دیجیتال" برای حفاظت از کرامت و داده‌های انسانی در برابر سوءاستفاده‌های فناوری بپردازند (گیلیز و هانا).  جهان در آستانه "تغییر پارادایمی" است که در آن رسانه دیجیتال صرفاً یک ابزار نیست، بلکه شیوه‌ بودن ما و فهم ما از زمان، هویت و حقیقت را بازسازی می‌کند (باور). این گزارش در زیر از نظرتان می گذرد: 

****

فلسفه؛ سپر دفاعی ما برای حفظ انسانیت است

اسلاوی ژیژک، فیلسوف اسلوونیایی، معتقد است انسان برای عبور از تحولات پرشتاب محیط زیستی، رسانه‌ای و فناورانه نیازمند بازگشت به «پرسش سقراطی» است: «انسان امروز برای بقا بشدت به فلسفه نیاز دارد.» او با ارجاع به نظریه آلن بدیو گفت: «رسالت فلسفه، رهایی انسان از نظم مسلط است؛ فلسفه می‌تواند برایمان نمایان کند که چطور سازوکارهایی در ظاهر به ما آزادی می‌دهند اما در اصل ما را در کنترل نامحسوس محصور کرده‌اند. فلسفه می‌تواند از چنین انقیادهایی پرده بردارد. چون مخرب‌ترین سرنوشت برای انسان این است که در ظاهر احساس کند آزادی دارد اما در اصل تحت سلطه نامحسوس سازوکارهای قدرت باشد.»

او با انتقاد از تبدیل شدن مفاهیم اخلاقی به ابزار قدرت افزود: «بسیاری از مفاهیم همچون آزادی، عدالت، حقوق بشر که امروزه کارکرد اصلی‌شان را از دست داده‌اند و به کلیشه‌هایی بدون مصداق بدل شده‌اند.» ژیژک نمونه‌ای روشن از این وضعیت را در بحران غزه دانست: «حامیان اسرائیل، چشم خود را بر شواهد آشکار جنایت و رنج انسانی در غزه بسته‌اند. این رویکرد، نمونه‌ای نگران‌کننده از تبدیل عدالت به منافع قدرتمند است. اما پرورش تفکر فلسفی می‌تواند انسان‌ها را متوجه دستکاری حقیقت توسط قدرت کند. ما برای حفظ انسانیت به فلسفه نیاز داریم. بدون آن عدالت به سودجویی قدرت‌ها تقلیل می‌یابد و چیزی از انسانیت باقی نمی‌ماند.»
ژیژک همچنین نقش زبان را در اسارت اندیشه نقد کرد و گفت: «فلسفه اصیل باید در زبان علیه زبان بیندیشد؛ به این معنا که بتواند خود را از قواعد تثبیت‌شده واژگان بالا بکشد و اجازه ندهد زبان، اندیشه فلسفی را زندانی کند. تفکر ناب گاه نیازمند ساختن واژگان نو و عبور از محدودیت‌های زبان عادی است.»

فلسفه گرفتار انزوای آکادمیک شده است

رضا غلامی، رایزن فرهنگی ایران در اتریش و عضو هیأت علمی پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات فرهنگی، با انتقاد از وضعیت فعلی فلسفه گفت: «فلسفه در انزوای آکادمیک گرفتار مانده و با غرق‌شدن در صنعت مقاله‌نویسی، از جامعه و مسائل واقعی انسان فاصله گرفته است. فلسفه نباید تماشاگر باشد بلکه باید در جامعه حضور داشته باشد و برای هدایت انسان در بحران‌های آینده نقش ایفا کند. در غیر این صورت، به حرفه‌ای بی‌اثر بدل می‌شود.» 

او آزادی بیان را شرط نقش‌آفرینی فلسفه دانست: «برای ورود دوباره فلسفه به عرصه عمومی، فیلسوفان به آزادی بیان نیاز دارند؛ آزادی‌ که در بسیاری از نقاط جهان تحت فشار دولت‌ها و ساختارهای قدرت قرار دارد. وقتی فیلسوف از آزادی محروم شود، فلسفه در خدمت قدرت‌ها قرار می‌گیرد و کارکردش را برای زندگی روزمره مردم از دست می‌دهد.»

غلامی با اشاره به تأثیر هوش مصنوعی بر قدرت تحلیل و خلاقیت انسان گفت: «امروز هوش مصنوعی متغیری تعیین‌کننده در سرنوشت بشر شده است و اگر با همین شیوه از آن استفاده شود، می‌تواند قدرت تفکر و خلاقیت انسان را تحلیل برد. بنابراین حذف گسترده انسان از عرصه اشتغال تنها یک مشکل اقتصادی بزرگ نیست، بلکه این اتفاق، می‌تواند معنای زندگی انسان را تحت‌الشعاع قرار دهد. با هوش مصنوعی، الگوریتم‌ها بر فرهنگ سیطره پیدا می‌کنند و فرهنگ خلاق به محاق می‌رود و جای آن را تجاری‌سازی و تولید انبوه الگوریتمی می‌گیرد. درحالی که با تفکر فلسفی می‌توان جلوی این آسیب‌ها را گرفت.»

وظیفه فیلسوفان، زنده نگه داشتن امید در جامعه است

موریس همینگتون، فیلسوف آمریکایی، با اشاره به تازه‌ترین داده‌های پژوهشی گفت: «۷۲ درصد مردم جهان در رژیم‌های اقتدارگرا زندگی می‌کنند و حتی ایالات متحده، که زمانی الگوی دموکراسی بود، در آستانه تبدیل شدن به شبه‌خودکامگی است.» او معتقد است تنها راه‌حل این وضعیت، دموکراسی مراقبت‌محور است؛ نظامی که در آن مراقبت نه یک سیاست رفاهی حاشیه‌ای، بلکه اصل اول و غیرقابل مذاکره پیمان اجتماعی باشد. مسئولیت فیلسوفان در این شرایط ارائه راه‌حل‌های امیدبخش و زنده نگاه داشتن امید در جامعه است. به زعم همینگتون این نوع دموکراسی می‌تواند بنیان یک «پوپولیسم خیرخواه» باشد؛ چنانکه حتی مخالفان سیاسی هم نتوانند آن را نادیده بگیرند.

برای فهم جهان، به گفت‌وگوی میان حکمت شرق و فلسفه غرب نیاز داریم

محمد اصغری، استاد فلسفه دانشگاه تبریز، با تأکید بر ضرورت تلفیق حکمت شرقی و فلسفه غرب گفت: «برای درک تحولات بی‌سابقه جهان امروز به گفت‌وگوی میان فلسفه‌های شرق و غرب نیاز داریم. فلسفه شرق با تکیه بر شهود، معنویت و تجربه‌های عرفانی و فلسفه غرب با تمرکز بر علم، عقلانیت و روش‌های تجربی، هر یک ابزارهایی ارزشمند در تحلیل جهان ارائه می‌دهند.» او معتقد است هیچ‌کس نمی‌تواند نسخه کامل حقیقت را ارائه دهد و تنها از طریق گفت‌وگوی فلسفی میان اندیشمندان می‌توان به آینده‌ای انسانی و معنادار دست یافت.

فلسفه، به ما شجاعت زندگی می‌دهد

فرانک رودا، فیلسوف اسکاتلندی، فلسفه را راهی برای حفظ معنا در جهان پیچیده امروز معرفی کرد: «فلسفه باعث می‌شود انسان مواجهه‌ای عمیق و جسورانه با پیچیدگی‌های جهان معاصر داشته باشد. امروزه نیازمند شجاعتی هستیم که بتواند انسان را از اضطراب بنیادین زندگی محافظت کند و فلسفه را از حاشیه به متن زندگی بازگرداند. این شجاعت فکری را می‌توان با فلسفه کسب کرد.»

فلسفه، عقلانیت انتقادی را تقویت می‌کند

جرمی شیرمور، فیلسوف استرالیایی، با اشاره به دیدگاه کارل پوپر گفت: «انسان با مسائلی مواجه است که ناشی از تضاد میان انتظارها و واقعیت‌های عینی جهان است. رسیدن به حقیقت همیشه برای انسان آمیخته با خطا بوده است اما تفکر فلسفی به ما کمک می‌کند که خطاهای این راه کمتر شود.» به زعم او تفکر انتقادی نتیجه پرورش فلسفی است. بنابراین نباید فلسفه را به جست‌وجوی واحدهای تحلیلی بی‌طرف فروکاست. فلسفه با پرورش عقلانیت انتقادی و گفت‌وگوی چندصدایی می‌تواند به هدایت علم و فهم جهان کمک کند.

حفاظت از کرامت انسانی با تدوین «حقوق دیجیتال» میسر می‌شود

دونالد گیلیز، فیلسوف علم انگلیسی، به پیامدهای اجتماعی و اخلاقی هوش‌مصنوعی در دنیای امروز اشاره کرد: «از جمله مهم‌ترین آسیب‌ها، جمع‌آوری و استفاده تجاری از داده‌های شخصی افراد در محیط دیجیتال است. بنابراین بشر امروز به حقوق دیجیتال و تدوین استانداردهای اخلاقی نیاز دارد تا از گسترش شگفت‌آور تکنولوژی و هوش مصنوعی کمتر آسیب ببیند.»

فلسفه، مانع تبدیل انسان به ابزار می‌شود

رابرت هانا، فیلسوف کانادایی، با اشاره به نابرابری بنیادین میان تفکر انسانی و سامانه‌های دیجیتال گفت: «هیچ سامانه دیجیتالی و هیچ فناوری قادر به برابری با تعقل انسان نیست. بنابراین فلسفه باید از کرامت انسانی در عصر فناوری در مقابل سامانه‌های دیجیتال حفاظت کند و با اطلاع‌رسانی و هدایت جامعه، از توسعه فناوری‌هایی که انسان‌ها را به ابزار وابسته تبدیل می‌کنند، جلوگیری کند.»

در آستانه یک تغییر پارادایمی هستیم

توماس باور، فیلسوف فرهنگ اتریشی، درباره دیجیتال‌شدن انسان امروز گفت: «دیجیتال‌شدن فقط یک جهش فنی نیست، بلکه بازسازی فرهنگی کامل واقعیت است؛ فرآیندی که در آن جامعه نه فقط ابزارهایش را عوض می‌کند، بلکه شیوه فهم خود از زمان، هویت، اعتماد و حقیقت را از نو می‌سازد.»

او با اشاره به دیدگاه دیرک بائوکر، جامعه‌شناس اتریشی، افزود: «ما امروز در آستانه یک تغییر پارادایمی قرار داریم. رسانه دیگر فقط کانالی برای انتقال پیام نیست؛ رسانه زبان جامعه شده است. همان‌طور که زبان صرفاً ابزار سخن گفتن نیست و خودِ فکر را شکل می‌دهد، رسانه دیجیتال نیز دیگر فقط وسیله نیست، بلکه شیوه بودن ما را در جهان تعیین می‌کند.»

۲۱۶۲۱۶

منبع: ایران