گروه اندیشه: دکتر محمود سریع القلم در سایت خود مطلبی نوشته راجع به این که « معجزه سنگاپور؛ نتیجهی حکمرانی شایستهسالار و تصمیمگیری کیفی» است. این مقاله به تحلیل موفقیت چشمگیر کشور سنگاپور میپردازد و استدلال میکند که جهش این کشور از یک جزیره فقیر فاقد منابع در دهه ۱۹۶۰ به یک هاب جهانی توسعهیافته، تصادفی نبوده و ریشه در دو عامل اصلی دارد: ماهیت شایستهسالار حکومت و کیفیت تصمیمسازیها. او بحث خود را در دو بخش دنبال می کند. ۱. تمرکز بر شایستهسالاری و نخبگان (Meritocracy) و ۲- کیفیت تصمیمگیری و اتصال به جهان. او در بخش نخست ابتدا پایگاه حکومت سنگاپور را بررسی می کند. از نظر او حکومت سنگاپور کاملاً بر اساس شایستهسالاری (Meritocracy) بنا شده و پایگاه اجتماعی خود را افراد توانمند، متخصص، با تحصیلات کیفی و ظرفیت رقابتی بالا قرار داده است. در حوزه مدیریت نخبگان، این کشور برای حفظ موقعیت خود، ۱.۶ میلیون نفر از بهترین و کارآمدترینهای جهان را جذب و با حقوق قابل توجه در بدنه تصمیمگیری و بازار کار به کار گرفته است. او تاکید می کند که سیستم حکمرانی سنگاپور افراد فاسد، رانتخوار و ناکارآمد را طرد میکند و اجازه نمیدهد افراد ناتوان در سمتهای مدیریتی باقی بمانند. خروجی و نتیجه (Result) برای حاکمان سنگاپور معیار اصلی است. از نظر سریع القلم سنگاپور برای تحقق این اهداف وفاداری به تخصص را نهادینه کرده است. در این ساختار، کارآمدی و تولید ثروت هدف است، نه وفاداری به افراد. این سیستم به طبقه متوسط که موجودیت خود را در خاک و ساختار میبیند، قدرت حکمرانی داده است. سریع القلم در بخش دوم یعنی کیفیت تصمیم گیری و اتصال به جهان، ابتدا بر روی تصمیم سازی کیفی تاکید می کند. از نظر او توسعهیافتگی مساوی با تصمیمسازیهای کیفی است که توسط افرادی با افق فکری بالا، تحصیلات برتر و تجربیات ارزشمند اتخاذ میشود. تصمیم سازی های کیفی از نظر سریع القلم دارای یک پیامد اساسی است: جذب سرمایه و تولید ثروت: سنگاپور در دهه ۱۹۷۰ تشخیص داد که باید زیرساختها و محیط امن را برای جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) فراهم کند تا هم سرمایهگذار سود کند و هم ثروت ملی افزایش یابد.حکومت، ارتقاء سطح مهارت و دانش مردم (از طریق برنامههایی مانند Skillsfuture) را مهمترین تصمیم خود میداند، زیرا مهارت، اثر جانبی مثبت (Positive Externality) برای کل جامعه و اقتصاد دارد. همچنین توانمندی و تسلط بر دانش و زبان انگلیسی، سنگاپوریها را قادر ساخته تا در کانونهای جهانی و کریدورهای بینالمللی رفت و آمد داشته و به اقتصاد و فناوری جهانی متصل باشند. در نهایت نتیجهی این رویکرد شایستهسالار و مبتنی بر تخصص، آمارهای خیرهکنندهای مانند: تورم ۱.۲ درصدی، درآمد سرانه ۶۶۰۰۰ دلاری (در مقابل ۳۲۰ دلار در دهه ۶۰)، جذب ۵۶ میلیارد دلار سرمایهگذاری مستقیم خارجی و پاسپورت رتبه اول جهانی است. این موفقیت نشان میدهد که همکاری افراد توانمند (در مقابل اتحاد افراد ناتوان) و حکمرانی مبتنی بر تخصص، منجر به رضایت مردم، امنیت مدنی و موقعیت ممتاز جهانی میشود. این مقاله در زیر از نظرتان می گذرد:
****
شاخصهای حیرتانگیز و ریشه تاریخی موفقیت
نرخ تورم کشور سنگاپور ۱.۲ درصد است. این نتیجه ساختاری است که بهترینها و توانمندترینهای بانکداری، صنعت، IT، سیاستگذاری عمومی، محیط زیست، سیاست خارجی، آموزش و مدیریت به وجود آوردهاند. در این ساختار، بهترینها و توانمندترینهای سنگاپور توانستهاند کشوری را بنا کنند که این ویژگیها را دارد: تولید ناخالص داخلی (GDP) برابر ۵۵۰ میلیارد دلار با مساحت ۷۳۵ کیلومتر مربع و شش میلیون نفر جمعیت. بر اساس رتبهبندی سرمایه انسانی کشورها (Global Ranking on Human Capital Index) سنگاپور با کسب شاخص ۰.۸۸ از یک، بهترین رتبه جهانی را دارد.
۴۰ درصد تولید آن در تراشه متمرکز شده است. ۵ درصد بهترین فارغ التحصیلان دانشگاههای سنگاپور، مدیران این کشور میشوند. طبق رتبهبندی Transparency International، سنگاپور رتبه چهارم جهانی در شفافیت مدیریتی است. در سال ۲۰۰۲، بانک جهانی، سنگاپور را یک کشور «توسعه یافته» قلمداد کرد.
جذب نخبگان جهانی و اهمیت دانش و مهارت
سنگاپور به صورت کمّی و با وسواس قابل تأمّلی حدود ۱.۶ میلیون نفر از بهترینهای کشورهای در حال توسعه و توسعهیافته جهت مدیریت و بازار کار استخدام کرده است. به این افراد توانا، باهوش، متخصص، کارآمد و حرفهای، حقوق قابل توجه میدهد و در بدنه تصمیمگیری از آنها بهره میبرد. در دهه ۱۹۶۰، درآمد سرانه سنگاپور ۳۲۰ دلار بود (تاریخ تاسیس کشور: ۱۹۶۵). امروز درآمد سرانه این کشور ۶۶۰۰۰ دلار است. در دهه ۱۹۶۰، سنگاپور حتی به اندازه کافی، آب آشامیدنی نداشت. نه ساختار عمرانی داشت و نه منابع طبیعی دارد. در حال حاضر ۳۰۰۰ شرکت خارجی در سنگاپور تولید میکنند. امید به زندگی در این کشور ۸۷.۳ سال است که جزء بالاترینها در جهان میباشد. بندر سنگاپور، پر ترددترین بندر جهانی است. دولت سنگاپور، تمام اقشار جامعه را مکلف کرده تا مرتب «مهارتهای» خود را ارتقاء بخشند و از طریق برنامهای با عنوان Skillsfuture این تشخیص را داده که توانمندی، توسعه را به ارمغان میآورد. مهمترین موضوع برای حکمرانان سنگاپور جهت حفظ موقعیت ممتاز کشورشان و بهبود و ارتقاء تدریجی آن، تسهیل ورود بهترینها به آموزش عالی و دانشگاهها است. در سنگاپور، افرادی به سطوح عالی تدریس و تحقیق دست مییابند که طبق ضوابط سختی، توانمندی خود را به اثبات رساندهاند. رقابت در این کشور مبنای رشد است. حکومت معتقد است ارتقاء سطح مهارت و دانش مردم، مهمترین تصمیم اوست. رابرت لوکاس اقتصاددان معتقد است که دانش و مهارت، نوعی اثر جانبی مثبت (positive externality) است به این معنا که جامعه، بنگاهها و مجموعه حکومت بدون آنکه هزینه کند از مهارت و دانش آحاد مردم بهره میبرد.
جذب سرمایهگذاری خارجی و نتایج کلان اقتصادی
چون سنگاپور مهارت و توانایی را در مدیریت ارج مینهد و از جمله کشورهایی است که در سیاستهای اقتصادی و به خصوص بانکداری از شفافترینهای جهانی است، مورد وثوق بهترین بنگاههای تولیدی و فنآوری است به طوری که در سال ۲۰۲۵ حدود ۵۶ میلیارد دلار FDI (سرمایهگذاری مستقیم خارجی) جذب کرده است. ژاپن، چین، آمریکا و هلند از جمله سرمایهگذاران هستند. در سال ۱۹۶۵، سنگاپور ۹۹۰۰۰ نفر بازدیدکننده (توریست) داشت. این عدد در سال ۲۰۲۴، به ۱۶.۵ میلیون نفر افزایش یافته که درآمدی معادل ۲۲.۴ میلیارد دلار برای سنگاپور به وجود آورده است. پیشبینی میشود تولید ناخالص داخلی (GDP) سنگاپور در سال ۲۰۲۶ به ۵۷۳ میلیارد دلار برسد. اعتبار پاسپورت سنگاپور در سال ۲۰۲۵، رتبه اول جهانی است.
ریشههای تحول (دو متغیر کانونی حکمرانی)
آیا این موفقیت حکومت و مردم سنگاپور تصادفی است؟ سنگاپور چگونه در دوره زمانی به طول حدود نیم قرن، از یک جزیره عقبمانده به یک Hub جهانی در صنعت، فنآوری، تحقیقات علمی، شفافیت، محیط زیست سالم و حتی جامعهای سالم، راستگو، خوش قول و قابل اتکا تبدیل شده است؟ برای پاسخ به این پرسش نیازی به متوسل شدن به ۵۰ متغیر نیست. ریشه متحول شدن سنگاپور در دو متغیر است: اول، ماهیت و پایگاه اجتماعی حکومت و دوم، ماهیت تصمیمگیریهای حکومت.
ماهیت و پایگاه اجتماعی حکومت (شایستهسالاری)
پایگاه اجتماعی حکومت سنگاپور، افراد توانا، متخصص، با تحصیلات کیفی و با ظرفیت رقابتی است. هر کسی که توانمند است به مدیریت میرسد. وفاداری به تخصص و مهارت است و نه به افراد. حکومت میگوید من یک کشور ثروتمند میخواهم که همه به تناسب زحمتی که میکشند از آن بهرهمند شوند. حکومت سنگاپور آنقدر اعتماد به نفس دارد و سیستم ایجاد کرده است که افراد توانمند خارجی را نیز در چارچوب سیستم قاعدهمند خود به کار میگیرد. افراد برای کارآمدی، تولید ثروت، بهرهوری و رقابت سطح بالاتر کار میکنند، نه برای مدیران بالاتر. سنگاپور از فرد به جمع، از فرد به سیستم و از فرد به قاعده و از فرد به آییننامه تکامل پیدا کرده است.
داخلی و خارجی، یک سیستم را میبینند و نه افراد را. سیستمی که افراد فاسد، رانتخوار، خلافکار و ناکارآمد را نمیپذیرد و آنها را به سوی بلاروس، کرهشمالی و ونزوئلا راهنمایی میکند. حکومت سنگاپور اجازه نمیدهد و پولی خرج نمیکند که افراد ناتوان در سمتهای مدیریتی قرار گیرند، دههها سمت داشته باشند و فقط وضع موجود را حفظ کنند. حکومت سنگاپور هر فردی را که در مسئولیتی میگمارد، به صورت شفاف از او خروجی (Result) میخواهد. پول مردم باید برای بهبود وضع خود آن مردم صرف شود. حکومت سنگاپور بنیه و ریشه و ستون فقرات خود را بر توانمندی افراد (Meritocracy) بنا نهاده است.
این حکومت به ویژه در عرصه مدیریت اقتصادی و سیاست خارجی، توانمندترین افراد با تحصیلات از بهترین دانشگاههای جهان با تسلط به زبان انگلیسی و با یک هدف کانونی جهت افزایش ثروت ملی سنگاپور را به کار گمارده است. وقتی فردی توانا نیست، تخریب میکند، توجیه میکند، منابع را هدر میدهد، دوستان خود را همراه میکند و طولانی در سمت میماند. از این رو، حکومت سنگاپور، طبقه متوسط را به حکمرانان تبدیل کرده است و پایگاه حکومت را به آنان محول کرده است. طبقه متوسط به خاک تعلق دارد چون موجودیت و آینده خود را در آن خاک میبیند. وابستگی او به خاک نه از روی اخلاق بلکه به واسطه ساختاری است که به زندگی و کیفیت زندگی او معنا میبخشد. او در آن ساختار تولید میکند، به جامعه خدمت میکند، هزاران نفر را استخدام میکند و با مهارت و فکر مدیریت میکند.
ماهیت تصمیمگیری و تصمیمسازیهای سیستم
متغیر دوم حکمرانی سنگاپور که انبوهی از موفقیت را به همراه آورده است، ماهیت تصمیمگیری و تصمیمسازیهای این سیستم است. چه کسانی و با چه ظرفیتهایی و با چه تحصیلاتی و با چه تجربیاتی تصمیم میگیرند؟ توسعهیافتگی مساوی با تصمیمسازیهای کیفی است. چینیها برای آنکه دقیقتر و کارآمدتر تصمیم بگیرند با رقبای خود مشورت میکنند. ریشه تفکرات منتهی به تصمیمسازیهای سنگاپور کدامند؟ فردی که از تحصیلات بهتر و سطح بالاتری برخوردار است، افق بهتری را تشخیص میدهد. حکومت سنگاپور در دهه ۱۹۷۰ تشخیص داد که باید جذب سرمایهگذاری کند. از این رو، هم ساختار عمرانی کارآمدی را ایجاد کرد و هم بهترین مدیران را به کار گرفت تا سرمایهگذار خارجی بتواند هم احساس امنیت کند و هم سود کند و هم ثروت تولید کند. توجه به محیط زیست، سرمایهگذاری در آب، برق، انرژی، بنادر و از همه کلیدیتر آموزش و مهارت از کانونیترین تصمیمگیریهای حکومت سنگاپور است. سنگاپور در تصمیمسازیها، عصاره جهان را از طریق افراد توانمند گرفته است و در فرآیندها قرار میدهد. هر فردی بتواند سود کند و از سرمایه بهترین استفاده را کند، عقل معاش دارد و تعداد بیشتری از مردم را استخدام میکند و تولید ناخالص داخلی کشور را افزایش میدهد.
پیامدهای رد پوپولیسم و اتصال به جهان
حکومتهایی به مردمشان خدمت میکنند که ساختار بسازند و عموم مردم را در فرآیند تولید ثروت با ظرفیتهای مختلف به کار گیرند. همه جوامع و حکومتهای پوپولیستی، اقتصاد ناسالم، سیاستی ناسالم و جامعهای مأیوس و بیتفاوت دارند. حتی فرانکو در دهه آخر عمر خود متوجه شد پوپولیسم جز فساد و رانتخواری و تملق نیست و به حمایت از خصوصیسازی، تخصصگرایی و ارتباطات گسترده اقتصادی با اروپا متوسل شد. اصولاً در کشوری که افراد طولانی و به واسطه پوپولیسم در مصدر قدرت بمانند، منافع ملی معنایی ندارد و منافع حکمرانان مطرح است.
در سنگاپور، منافع کشور و حفظ سرمایه، تشویق تولید ثروت و بهبود زندگی شهروندان مبنای حکمرانی است. آیا تورم یک درصدی تصادفی است؟ یا نتیجه بهکارگیری فکر و مشورت و تخصص و برنامهریزی با بهرهگیری از بهترینهای داخل و خارج است؟ یکی از ویژگیهای بارز سنگاپور connectivity یا اتصال به جهان است. چه کسانی به جهان وصل میشوند، اثر میپذیرند و اثر میگذارند؟ آنهایی که توانمندند. آنهایی که درست درس نخواندهاند، زبانهای خارجی نمیدانند، آداب اندیشیدن را نمیدانند و در هالهای از پوپولیسم گرفتارند توان آن را ندارند در حد ده دقیقه، پیچیدهترین روندهای اقتصادی، سیاسی و ژئوپلتیک جهانی را برای مخاطبان متخصص خود تبیین کنند.
سنگاپوریها در کانونهای جهانی و در کریدورهای بینالمللی رفت و آمد دارند چون توان بحث کردن دارند، دانش دارند و به زبان انگلیسی مسلطاند. قدرت فکر، قدرت تبیین و قدرت تصمیم، تحصیلات درجه یک با بهترین اساتید را لازم دارد که سنگاپوریها با اتصال آنلاین به بهترین دانشگاههای دنیا و اساتید طراز اول آن را به دست میآورند. فردی که توانمند است نیازی به دروغ، حیلهگری، رانتخواری و توهم ندارد چون با توانمندی خود زندگی میکند و نه با اتصالات خود. چنین فردی در دنیای بههمتنیده مورد تقاضا است. تورم یک درصدی نتیجه مراقبت حاکمان سنگاپور از پروسههای تخصصی تصمیمسازی است.
نتیجهگیری: توانمندی به جای توهم برابری
سرنوشت یک خانواده، یک بنگاه، یک شرکت، یک موسسه و یک دولت به متغیرهای مختلفی بر میگردد اما متغیر کانونی، کلیدی و محوری (critical mass)، نزد پدر و مادر، مدیران و حاکمان است. آنها چه ویژگیهای فکری دارند؟ از کدام مهارتها برخوردارند؟ چقدر IQ و EQ آنها توانمند است؟ همه انسانها به لحاظ حقوقی مساوی هستند ولی در توانمندی و استعداد مساوی نیستند و جوامعی که به لحاظ پوپولیسم و توهمات تصور میکنند هوش انسانها مساوی است و عدالت را در ذهنیت و سخنرانی میدانند و نه در ساختارسازی برای بهرهبرداری به تناسب ظرفیت افراد، در نهایت به ونزوئلا تبدیل میشوند که آمریکا میتواند به راحتی حکومت آن را تهدید کند چون پایگاه اجتماعی ندارد و انبوهی از رانتخواران و متملقین و افراد فاسد، حکومت را احاطه کردهاند.
افراد توانا در سنگاپور نمیگذارند حکومت سنگاپور اشتباه کند چون به خاک آن کشور تعلق دارند. حکومت سنگاپور برای عامه مردم تصمیم میگیرد و نه برای عدهای خاص. چه ارتباطی میان نرخ تورم یک درصد و پاسپورت اول جهانی وجود دارد؟ چون مردم سنگاپور بر اساس نظریه تمدنساز آبراهام مزلو (Abraham Maslow) از زندگی خود راضی هستند، این کشور خود به خود امنیت مدنی و امنیت ملی دارد. با آنکه جزیره است و کشورهای قدرتمندی اطراف سنگاپور هستند، ولی همه جز احترام و تقدیر نگاه دیگری به آن ندارند.اگر در یک کشور افراد ناتوان با هم متحد شوند، آن کشور را نابود میکنند و اگر افراد توانمند با هم همکاری کنند و به اجماع برسند، آن کشور سنگاپور میشود. مبنای اجماع در جهان فعلی، تولید ثروت از طریق فنآوری، تولید و اتصال به اقتصاد جهانی از طریق کشورهای دارای فنآوری و سرمایه و دانشگاههای برتر است. وقتی مردم مراحل اول و دوم هرم مزلو را گذراندند، به تدریج به رشد فکری و مدنی میرسند و جامعهای توسعه یافته از حیث مشارکت را نیز رقم میزنند.
۲۱۶۲۱۶