بنابراین در درجه اول مذاکره کنندگان باید مذاکرات کنونی در بغداد را به یک صحنه برابر برای تعامل و همکاری بین همه شرکت کنندگان تبدیل کرده که با اهدافی روشن و شفاف قصد حل مشکلات فی مابین را دارند. در اینصورت لازمه قدم اول آنست که اسم آن به مذاکرات هفت خاورمیانه تغییر یابد. زیرا شکل مذاکرات کنونی ایران را در مقابل یک مجموعه ائی قرار میدهد که اولا یکدست نیستند و در پاره ائی از موارد همچون ترکتازی آمریکائیها در صحنه روابط بین الملل نظراتشان با ایران چندان اختلافی ندارد و ثانیا چنین وانمود میشود که شش طرف دیگر در پی مهار ایران هستند و این دو امر از صحنه برابر تعامل سازنده بدور هستند.
این منطقه پتانسیل آنرا دارد که مشکلاتش جهان را به کام جنگ دیگری بکشاند و موفقیتها و رشد و توسعه اقتصادی کشورهایش باعث گشایش اقتصاد جهانی بشود. لذا اگر شش کشور طرف مذاکره ایران واقعا هدف واقعی اشان حتی فقط نگاه به شکوفائی اقتصادی و زندگی راحت و رفاه حداقلی برای مردم خودشان است باید دست همکاری دراز شده از سوی ایران را صادقانه بفشارند. بنابراین حداقل انتظار مردم ایران و سایر ملل منطقه از این مذاکرات انست که سایه تهدید و تحریم از این مذاکرات رخت بر بندد و پیشنهاد های سازنده و همکاری به منظور جلب اعتماد در یک روند طولانی و قدم به قدم جایگزین روند مذاکرات قبلی شود.
البته من به روند تحولات بین الملل خوشبین هستم زیرا آمریکائیها متوجه شده اند که امکان یکه تازی بیش از آنچه تا کنون تاخته اند دیگر وجود ندارد. اگر اتفاق خاصی در صحنه داخلی روسیه رخ ندهد روسها یکدهه اینده سهم مهمتری از تحولات بین المللی را طلب خواهند کرد. چینیها در اینده دردسر بیشتری برای آمریکائیها خواهند شد. اروپا خود مشکلات اقتصادی و ساختاری خاص خود را دارد. لذا شش طرف مذاکره کنند با ایران هم یکدست نیستند و هم ایران میتواند با بازیهای بهتری با آنها تعامل کند. اما من همچنان نسبت به اهداف کشورهای غربی در تعامل سازنده با ایران مظنون هستم و لذا ایران باید یکی دو تصمیم راهبری بگیرد که از حوصله این مقاله خارج است. احتمالا" روند کنونی تحریمها همچنان ادامه پیدا میکند و اگر زیادتر نشود بعید میدانم کمتر شود. ولی بیان این نظر به معنای پذیرش تداوم این فشار بر اقتصاد و جامعه ایرانی نیست و مذاکره کنندگان ایرانی میدانند که اگر آمریکائیها الان نیاز به نتیجه بخشی این مذاکرات دارند معنای آن اینست که باید قبول کنند که حل مشکلات فی مابین باید به کانال معمولی خود هدایت شود و اشتباهات آنان بیش از این از جیب مردم ایران پرداخت نشود.
سناریوئی که غربیها ظرف یکسال اخیر راه انداخته و بر طبل جنگ و حمله نظامی میکوفتند دو کارکرد برای آنها داشت. اول به مرگ گرفتند تا ایران به تب راضی شود و دوم باعث ایجاد شکاف داخلی در میان مردم و نخبگان جامعه شود. ولی هدف واقعی آنها ادامه تحریمها برای تضعیف اقصاد ایران است و دور از ذهن است که دست از این سیاست بردارند. به عبارتی روش غرب در برابر ایران بیشتر مدل عراقی است تا مدل لیبی. غرب به رهبری آمریکا دوازده سال حلقه تحریم را بر گردن عراق تنگتر و تنگتر کرد تا اینکه در سال 2003 توانست با حمله نظامی و حداقل خسارت به نیروهایش رژیم عراق را ساقط نماید. در حالیکه ژنرال شوارتسکف فرمانده نیروهای آمریکائی در جنگ اول خلیج فارس در سال 1991 و در زمان ریاست جمهوری بوش پدر بعد از بیرون کردن نیروهای عراقی از کویت قصد کرده بود که به سمت بغداد برود!
در روند جدید مذاکرات اگرچه به نظر میرسد که ایران خود را برای تفاهم بیشتر با غرب آماده کرده است ولی نباید فراموش کرد که مشکلات غرب با ایران فقط مسئله انرژی هسته ائی نیست. کما اینکه خود روند مذاکرات ایران با این شش کشور نیز بیانگر این مسئله است. و چنانچه فقط مشکل هسته ائی بود باید در قالب آژانس بین المللی انرژی اتمی تا بحال حل میشد. البته این سخن به معنی عدم حل مشکلات و مسائل فیمابین نیست بلکه توجه و نیاز به واقع بینی از سوی همه اطراف هفتگانه این مذاکرات است. غرب باید به توانمندیهای و ظرفیتهای ایران اذعان کند و فرصت ایفای نقش سازنده به ایران بدهد زیرا کشوری مناسبتر از ایران برای همکاری پیدا نخواهد کرد. و ایران هم بپذیرد که بازی در صحنه جهانی نیازمند تدوین روشهای مخصوص به خود است. این تفاهم اولیه زمینه را برای اعتماد سازی و روان نمودن تعاملات اتی آماده میکند.
غربیها خود باید بیش از سایرین به این نکته اعتقاد داشته باشند که روند تحولات اجتماعی به طور عام و توسعه فن آوری بطور خاص روند رو به پیشرفت است و توقف و یا عقب گرد و واپسگرائی در آنها مفهومی ندارد. اگر چه ایران هم باید با شفافیت کامل همه گونه اطمینانی بدهد که فعالیتهای هسته ائی اش در چهارچوب صلح آمیزی قرار داشته و اهداف نظامی در این تحقیقات ندارد ولی این دستاوردها که با تلاش مدیریتی و کارشناسی بهترین فرزندان این مرز بوم در طی سالیان دراز صورت گرفته است هزینه سنگینی برای مملکت داشته و هر گونه عقب نشینی مشکلات سیاسی فراوانی را بدنبال خواهد داشت. بنا براین بعید به نظر میرسد هیچیک از مسئولین ایرانی توانائی و یا قصد اخذ چنین تصمیمی داشته باشند که بخواهند جلوی روند روبه توسعه جامعه ایرانی در ابعاد مختلف که فن اوری هسته ائی جزء کوچکی از این روند است را بگیرند.
اتفاقا موضوع انرژی هسته ائی از نظر داخلی و مردم ایران نسبت به سایر موضوعات از اجماع نظر بیشتری در افکار عمومی مردم ایران و حتی مسلمانان برخوردار است فقط ممکن است در ارائه روشها اختلاف وجود داشته باشد. این امر از طرفی برگ برنده برای طرف ایرانی بوده و از طرف دیگر وظیفه مجموعه مذاکره کنندگان دور میز را سنگینتر نموده و باید به دو نکته توجه کنند. نکته اول برگرداندن پرونده هسته ائی به آژانس بین المللی انرژی اتمی است تا این موضوع در یک چهارچوب حقوقی و فنی و تخصصی و بدور از جو هیجانات سیاسی تبلیغی حل و فصل شود. دوم آنکه این روند باید قدم به قدم انتظارات همه اطراف را پاسخگو باشد و نباید از ایران انتظار داشت که در قدم اول تا به طرفهای مذاکره کننده اطمینان پیدا نکرده به پروتکل الحاقی بپیوندد.
البته اگر ایران از طرف مقابل خود حسن نیت ببیند و روند امور به مجرای طبیعی خود برگردد و ایران احساس کند که طرف مقابل به چشم یک شریک در حل مسائل منطقه و جهانی به او نگاه میکند و بطور مثال پرونده هسته ائی از شورای امنیت به آژانس بین المللی انرژی اتمی برگشت، روند ادامه تحریمهای بیشتر کند و متوقف شد و نهایتا تحریمهای قبلی حذف و اطمینان لازم به عدم مداخله مستقیم و غیر مستقیم در امور ایران داده شد آنگاه ایران هم برای اثبات حسن نیت بیشتر زمانی بتواند در زمینه امضا پروتکل الحاقی و تبعات حقوقی آن در چهارچوبه منطقه بدون سلاحهای هسته ائی با آمادگی بیشتری به بحث و بررسی بپردازد.
لذا آنچه که در تداوم این مذاکرات هفتگانه دنبال خواهد شد بحث خاورمیانه عاری از سلاحهای هسته ائی و از بین بردن زراد خانه هسته ائی رژیم صهیونیستی است. تداوم مسابقه تسلیحاتی هسته ائی در خاورمیانه که قسمت عمده انرژی جهان را تامین میکند فاجعه ائی برای ایندگان است. به سر منزل مقصود رساندن این نکته زمینه را برای پذیرش تعهدات بیشتر از سوی ایران را فراهم خواهد کرد. این مذاکرات اغاز راه است و نباید بیش از اندازه از آن انتظار غیر واقعی داشت. راهی طولانی و پر پیچ و خم و بعضا صعب العبور. صبر می خواهد و ممارست و اشنائی به تحولات محیطی از سوی همه اطراف مذاکره کننده که پای خود را جای سفت بگذارند!
تاریخ انتشار: ۳ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۶:۲۸
تا زمانیکه ما خودمان باورمان نشود که باید با توجه به توانائیها و امکاناتی که در اختیار داریم بتوانیم بعنوان یک عضو موثر و مسئولیت پذیر در صحنه جهانی عمل کنیم قاعدتا" نمیتوانیم روند مذاکرات با گروه 5+1 را به همکاری بین المللی تبدیل کنیم و لذا از طرف مقابل نباید انتظار داشته باشیم که به عنوان یک شریک فعال و اثر گذار در مسائل منطقه ای و جهانی به ما نگاه کند.
منبع: همشهری