به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در هفتههای اخیر، همزمان با انتشار گزارش جهانی شادکامی، برخی روایتهای رسانهای تلاش کردند با استناد به بخشهایی از این گزارش، تصویری بهمراتب خوشبینانهتر از جایگاه ایران در شاخصهای اخلاق اجتماعی ترسیم کنند. ادعاهایی مانند قرار گرفتن ایران در صدر یا رتبههای بالای جهانی در شاخصهایی چون امانتداری یا بازگرداندن اموال گمشده، اگرچه در ظاهر دلگرمکنندهاند، اما با متن رسمی گزارش و روششناسی آن همخوانی ندارند و نیازمند بازخوانی دقیقتر هستند.
گزارش جهانی شادکامی اساساً یک رتبهبندی تکبعدی نیست. این گزارش با اتکا به دادههای نظرسنجیهای بینالمللی، شادی را بهمثابه تجربهای ذهنی و اجتماعی تحلیل میکند و آن را به مؤلفههایی مانند حمایت اجتماعی، آزادی انتخاب، ادراک از فساد، سخاوت و شرایط اقتصادی تفکیک میکند. در این چارچوب، ایران در گزارش ۲۰۲۵ در رتبهای حدود ۹۹ قرار گرفته است؛ جایگاهی که ادامه روند یک دهه گذشته و نشاندهنده قرار داشتن کشور در نیمه پایین جدول جهانی است.
با این حال، توقف در عدد رتبه، تصویر ناقصی از واقعیت اجتماعی ایران ارائه میدهد. یکی از نکات قابل توجه در دادههای ایران، وضعیت نسبتاً پایدار شاخص حمایت اجتماعی است. پاسخ به این پرسش که آیا فرد در زمان دشواری کسی را برای تکیه دارد یا نه، در ایران معمولاً بهتر از برخی شاخصهای اقتصادی عمل میکند. این یافته را نمیتوان بدون توجه به ساختار خانواده، پیوندهای خویشاوندی و شبکههای غیررسمی حمایت در فرهنگ ایرانی فهم کرد؛ عناصری که ریشههای فرهنگی و دینی پررنگی دارند و بخشی از سرمایه اجتماعی سنتی جامعه را شکل میدهند.
در مقابل، شاخصهایی که مستقیماً با رضایت از زندگی و احساس شادی پایدار مرتبطاند، بیش از هر چیز تحت تأثیر متغیرهای اقتصادی و نهادی قرار دارند. فشارهای معیشتی، نااطمینانی نسبت به آینده و کاهش احساس کنترل فردی بر مسیر زندگی، اثر خود را در دادههای ایران نشان دادهاند و اجازه ندادهاند سرمایههای فرهنگی و اخلاقی به ارتقای محسوس رتبه کلی منجر شوند.
بخشهایی از گزارش که به رفتارهای نوعدوستانه و اعتماد اجتماعی میپردازند، اغلب بهاشتباه بهصورت رتبهبندیهای صریح بازنمایی میشوند. برای نمونه، آزمایشهایی مانند بازگرداندن کیف پول گمشده در گزارش بهعنوان ابزار تحلیلی برای سنجش فاصله میان «انتظار مردم از دیگران» و «رفتار واقعی» استفاده شدهاند، نه برای استخراج جدول رتبهبندی رسمی کشورها. گزارش نشان میدهد که در بسیاری از جوامع، از جمله جوامعی با زمینههای فرهنگی و دینی قوی، رفتار واقعی مردم اخلاقیتر از تصور عمومی خود آنان است. این نتیجه، توصیفی و تحلیلی است، نه سندی برای ادعای برتری عددی یک کشور نسبت به دیگران.
از این منظر، نسبت دادن جایگاههای بسیار بالا به ایران در شاخصهایی مانند امانتداری، بیش از آنکه بر دادههای گزارش استوار باشد، بازتاب نوعی نیاز روانی و رسانهای برای یافتن خبرهای مثبت است. این رویکرد، اگرچه قابل فهم است، اما در نهایت به تضعیف اعتماد عمومی به آمار و گزارشهای بینالمللی میانجامد.
خوانش دقیق گزارش جهانی شادکامی نشان میدهد که جامعه ایران واجد سرمایههای فرهنگی و دینی مهمی است که در رفتارهای حمایتی، اخلاقی و یاریگرانه نمود پیدا میکنند، اما این سرمایهها در خلأ عمل نمیکنند. تا زمانی که ساختارهای اقتصادی، نهادی و حکمرانی نتوانند احساس امنیت، پیشبینیپذیری و کرامت فردی را تقویت کنند، اثر این سرمایهها در شاخصهای جهانی شادی محدود خواهد ماند.
در نهایت، گزارش جهانی شادکامی نه سندی برای خودتحقیر است و نه ابزاری برای خودستایی. این گزارش، اگر بهدرستی خوانده شود، میتواند آینهای باشد برای تشخیص شکاف میان توان اخلاقی و فرهنگی جامعه از یکسو، و شرایط عینی زندگی از سوی دیگر؛ شکافی که پر کردن آن، بیش از هر چیز به سیاستگذاری واقعبینانه و اعتمادسازی نهادی نیاز دارد.
در کنار این ملاحظات، بررسی روند زمانی رتبه ایران نشان میدهد که جایگاه کشور در گزارش جهانی شادکامی طی سالهای اخیر مسیر رو به بهبود ملایمی را طی کرده است. ایران که در اوایل دهه ۱۴۰۰ خورشیدی در رتبههایی حدود ۱۱۸ قرار داشت، در گزارشهای بعدی بهتدریج به رتبههای پایینتر عددی نزدیک شده و در گزارشهای ۲۰۲۴ و ۲۰۲۵ در محدوده حدود ۹۹ گزارش شده است. این تغییر، هرچند چشمگیر و جهشی نیست، اما از توقف روند نزولی پیشین و شکلگیری یک بهبود نسبی و تدریجی حکایت دارد.
با این حال، این رشد رتبه را نباید بهصورت سادهانگارانه تفسیر کرد. از آنجا که رتبهبندی گزارش جهانی شادکامی بر اساس میانگین دادههای چندساله انجام میشود، بهبود جایگاه ایران الزاماً به معنای تحول ساختاری در شاخصهای اقتصادی یا نهادی نیست.
بخشی از این تغییر میتواند حاصل نوسان عملکرد سایر کشورها، تعدیل انتظارات ذهنی پاسخدهندگان یا تغییرات تدریجی در برخی مؤلفههای اجتماعی مانند حمایت خانوادگی و شبکههای غیررسمی باشد. بنابراین، رشد اخیر رتبه ایران بیش از آنکه نشانه یک جهش کیفی باشد، بیانگر بهبود محدود اما قابل رصد در موقعیت نسبی کشور در مقایسه جهانی است.