روی زمین، انسان‌های گوناگون، به زبان‌های متفاوتی صحبت می‌کنند:‌ حدود 7000 زبان! اما بسیاری از آن‌ها بازمانده‌های انگشت‌شماری دارند که با مرگ آن‌ها، ‌آن زبان هم برای همیشه محو خواهد شد، هر 14 روز،‌ یک زبان می‌میرد!

بهنوش خرم‌روز: فکر می‌کنید مردم ساکن زمین به چند زبان صحبت می‌کنند؟ باور می‌کنید که همین حالا، 7000 زبان زنده روی زمین وجود دارد که البته،‌ بسیاری از آن‌ها برای تنها عده معدودی آشنا باقی مانده و با مرگ این افراد، ‌برای همیشه از روی زمین محو خواهند شد؟
به گزارش نشنا‌ل‌جئوگرافیک  به طور متوسط در هر 14 روز،‌ یکی از زبان‌های زنده زمین می‌میرد و تخمین زده می‌شود که تا قرن بعدی، ‌از 7000 زبانی که امروزه بدان‌ها صحبت می‌شود، ‌نیمی کاملا و برای همیشه از بین رفته باشند. یکی از دلائل اصلی محو زبان‌ها،‌ گرایش ملت‌های مختلف به استفاده از زبان انگلیسی، ماندرین یا اسپانیایی و کنار گذاشتن زبان‌های بومی است. اما وقتی یک زبان خاموش می‌شود،‌ چه چیزهای دیگری همراه با آن برای همیشه محو خواهند شد؟
 

زبان CHEMEHUEVI: جانی هیل، آریزونا: «من به این زبان در قلبم صحبت می‌کنم.» جانی هیل،‌ اهل پارکر آریزونا، یکی از آخرین بازماندگانی که به این زبان صحبت می‌کنند، ‌یکی از زبان‌های بومی آمریکا که در معرض انقراض است. وی می‌گوید: «مثل پرنده‌ای است که پرهایش را از دست می‌دهد. شما می‌بینید که کلمه به کلمه محو می‌شود.»
 

زبان EUCHEE: ماکسین ویلدکت بارنت (سمت چپ) و جوزفین وایلدکت بیگلر:‌ «ما هنوز هستیم!» ماکسین ویلدکت بارنت و جوزفین وایلدکت بیگلر از اوکلاهما می‌گویند که مادربزرگشان همیشه از آن‌ها می‌خواسته مادامی که در خانه او زندگی می‌کنند، به زبان بومی‌شان صحبت کنند. در این عکس این دو خواهر را می‌بینید که بر سر آرامگاه مادربزرگشان، در حیاط پشتی کلیسای پیکت چاپل در سلپولپای اوکلاهما ایستاده‌اند.
 

زبان EUCHEE: کاسا هنری واشبرن از اوکلاهما: «من نمی‌خواهم شاهد مرگ این زبان باشم.» کاسا هنری واشبرن 86 ساله، یکی از تنها 4 نفر باقیمانده‌ای است که این زبان را روان صحبت می‌کنند. وی هر روز کیلومترها از خانه‌اش دور می‌شود تا به مدرسه‌ای برود که در آن به کودکان، زبان بومیشان آموخته می‌شود. ریچارد گراوند، ‌مدیر مدرسه زبان EUCHEE،‌ او را یک فرهنگ لغت زنده می‌نامد.
 

زبان HUPA: ملودی جورج مور از کالیفرنیا: «قبل از من،‌ مادر مادرم اینجا بود.» ملودی جورج مور در دوران رشدش از صحبت به زبان قبیله‌ای‌اش بازداشته می‌شد. به او می‌گفتند: ‌چرا به این زبان حرف می‌زنی؟ همه کسانی که این زبان را بلد بودند، حالا مرده‌‌اند. اما او باور داشته که سرنوشتش یاد گرفتن این زبان است و آن را بسیار خوب آموخته و نیز در کار درمان و دارو هم پیشرفت کرده است. او باور دارد که حل مشکلات قبیله‌اش در رجوع به داستان‌های باستانی قبیله نهفته است.
 

زبان KARUK: چارلی رد هاوک تام از کالیفرنیا: «زبان سفیدپوستان به اندازه کافی عمیق نیست.» چارلی رد هاوک تام،‌ یک طبیب و رهبر مراسم مذهبی است. وی معتقد است که زبان انگلیسی از یک گوش وارد می‌شود و از گوش دیگر خارج! به باور او،‌ زبان انگلیسی هرگز قلب را لمس نمی‌کند. برعکس، زبان بومی او، از قلب آغاز می‌شود و به ذهن می‌رسد. وی می‌گوید: «در زبان کاروک،‌ وقتی به چیزی یا کسی عشق می‌ورزی، می‌گویی: ای- شیپ- یییی- میهنی. این جمله خیلی جدی است. اگر به زنی چنین جمله‌ای بگویی، بهتر است برای ازدواج با او آماده شوی.»
 

زبان WINTU: کالین سیسک از کالیفرنیا: «این کوه‌ها قلب من را در خود دارند.» کالین سیسک، رهبر معنوی و رییس قبیله وینه‌مم وینتو و البته آخرین کسی است که به زبانی صحبت می‌کند که نماینده هویت مردمش است. صدها سال است که قبیله او با دولت آمریکا بر سر قلمروی اطراف رود مک‌کلود می‌جنگند، جایی که زادگاه آن‌ها به شمار می‌آید. به گفته سیسک، ‌از دست دادن زمین‌ها و از دست دادن زبان، ‌با هم مرتبطند. وی می‌گوید: «این زمین، ‌در واقع کلیسای ماست.»
 

زبان WASHOE: رومانا دیک از کالیفرنیا: «خیلی خوب بود اگر می‌توانستیم همگی دور هم بنشینیم و به زبان خودمان صحبت کنیم.» رومانا دیک هنوز به این زبان صحبت می‌کند،‌ چون در زمان دانش‌آموزیش به مدرسه استوارت ایندیان در نزدیکی شهر کارسون فرستاده نشد،‌ که در آن‌جا همه دانش‌آموزان فقط اجازه داشتند به زبان انگلیسی صحبت کنند.
 

زبان WASHOE: هرمان هولبروک از کالیفرنیا. وی البته دیگر زنده نیست،‌ اما هرمان هلبروک تا پایان عمرش در تابستان سال گذشته، برای حفظ زبانش تلاش کرد. وی در حال قدم زدن در کوه‌های پاین نات، جایی که اجدادش هزاران سال قدم زده بودند،‌ آن را این‌طور توصیف می‌کرد: «دیک، مااش دی مااش، ‌یعنی سرزمین دانه کاج من، چهره من.»
 

زبان TUVAN: در روسیه. تعداد کسانی که به این زبان صحبت می‌کنند: 235 هزار نفر. سونگ‌گار: رفتن به عقب/ آینده. بورون‌گار: رفتن به جلو/ گذشته. باور آن‌ها این است که گذشته پیش روی ما قرار دارد و آینده، ‌پشت سر ما است. کودکانی که سوار این بانجی-کورد در بیرون موزه ملی تووا می‌شوند، نگاهشان به آینده است، در حالی که آینده پشت سر آن‌ها است و آن‌ها هنوز آن را ندیده‌‌اند.
 

زبان TUVAN: ازنگ‌گیلیر: رکاب/ خواندن با ریتم اسبی که در حال حرکت است. کلماتی که برای توصیف حالت حنجره هنگام خواندن که در بین تووان‌ها خیلی هم رایج است به کار می‌روند، به خوبی صداهای مشخصی را نمایش می‌دهند. برای مثال، ازنگ‌گیلیر، پالس ریتم‌هایی را بیرون می‌کشد که موقعی که اسب چهارنعل می‌رود، شنیده می‌شوند.
 

زبان TUVAN: خی-ات: هوای اسب/ یک مکان معنوی در میان. آی-کسان اورزهاک می‌خواند و ایگیل یا کمانچه سر اسب را می‌نوازد، با تکنیک‌هایی شبیه به آن‌چه اسب را به حرکت وا می‌دارد. خواننده‌ها از عبارت هوای اسب برای توصیف عمق معنوی تولید صداهای هماهنگ استفاده می‌کنند.
 

زبان TUVAN: خوج اوزیری: ذبح آیینی گوسفند. ذبح آیینی گوسفند در بین تووانی‌ها متفاوت است. آن‌ها، برشی در قفسه سینه گوسفند ایجاد می‌کنند. سپس یک نفر باید دستش را وارد قفسه سینه کرده و با فشار، ‌راه رگ اصلی قلب را ببندد. عبارت خوج اوزیری، هم به نگرش انسان به این عمل و هم به مهارت فرد در این که هیچ خونی ریخته نشود،‌ اشاره دارد.
 

زبان TUVAN: سیتار: بوسیدن/ بوییدن. اورلان سات پسرش سایان را می‌بوید، نشانه‌ای از محبت در بین تووانی‌ها که معادل بوسیدن است. او به تازگی شروع کرده به آموزش سایان، در مورد این که چه‌طور از گله خانواده مراقبت و نگهداری کند که 600 حیوان را در خود دارد. آن‌ها با هم به سوارکاری می‌روند.
 

زبان TUVAN: اک بیزا: گوساله سفید/ کم‌تر از یک سال. پرورش گوسفند، گاومیش و بز در نواحی استپ سیبری، آن‌قدر در زندگی مردم تووان محوریت دارد که لغت‌های فراوانی برای اطلاعات جزیی در مورد سن،‌ جنس، باروری و رنگ حیوانات دارند.


زبان TUVAN: آرتی‌استار: سوزاندن سرو کوهی/ پاکسازی. کاهن تووانی، خانه یکی از اقوام مرحوم را با استفاده از دود ناشی از سوزاندن سرو کوهی پاکسازی می‌کند تا در واقع تاریکی را از آن دور نماید. خانه پر از بوی سوزاندن سرو کوهی می‌شود و خانواده از ارواح آتشدان و خانه می‌خواهند که از آن‌ها محافظت کنند.

زبان AKA: در هندوستان. تعداد کسانی که به این زبان صحبت می‌کنند: بین 1000 تا 2000 نفر. ترادزی: گردنبندی از دانه‌های سنگ زرد. زبان اکا بیش از 26 کلمه برای توصیف دانه‌ها دارد. دانه‌ها علاوه بر این که وسیله‌ای تزیینی هستند، نمادهایی از حالت و پول هم هستند. این کودک قرار است که این گردنبند را در زمان ازدواج خود هدیه بگیرد.

 

زبان AKA: چوفه گیدگو: نگاه کردن به جگر. در اکا یک ازدواج رسمیت پیدا نمی‌کند مگر این که یک میتهان (نوعی گاو) ذبح شود و جگر آن، به اصطلاح خوانده شود. اگر روی جگر نقطه‌ای باشد،‌ یعنی در زندگی آینده زوج اتفاق یا سانحه‌ای خواهد بود، در غیراین صورت،‌ زندگی شادی خواهند داشت.
 

زبان AKA: نیچلو- نوگو: مشاور دهکده/ خردمند،‌ دلسوز، صبور. کواردهان نیموسائو مرد ثروتمندی است که 8 همسر و 26 فرزند دارد. وی همچنین مالک یکی از معدود خانه‌های بتونی دهکده است همچنین اصطلاحی که برای توصیف او به کار می‌رود، نیچلو- نوگو است،‌ یعنی او در عین حال انسان‌دوست و خردمند است.
 

زبان AKA: موپ آی: مادر زهر. البته شکار، امروزه بسیار محدودتر شده و بسیاری از رسم و آیین‌های آن کنار گذاشته شده‌اند. با این حال هنوز سلاحی که شکارچیان اکا در پالیزی از آن استفاده می‌کرده‌اند، دارای نوعی جذبه و شهرت است. موپ آی در حقیقت به نام گیاهی اشاره دارد که برای زهرآلود کردن سرنیزه‌ها از آن استفاده می‌شده است.
 

زیان AKA: ایای: مامان. چولای: مرغ مادر یا مرغ. گیامون یامه، ‌مادری است که همراه با پسر دو ساله خود در درگاه خانه‌شان که حدود یک ساعت با پالیزی فاصله دارد، ایستاده است. درست کنار او روی دیوار هم یک سبد به عنوان لانه مرغ نصب شده است.
 

زبان SERI: در مکزیک. تعداد افرادی که به این زبان صحبت می‌کنند: 650 تا 1000 نفر. در بین سری‌ها، سلام و احوال‌پرسی مرسوم نیست و آن‌ها هیچ رفتاری ندارند که معادل دست دادن با هم یا برای هم دست تکان دادن باشد. خوزه روبلس بارنت، حالت بدنی را نشان می‌دهد که در این فرهنگ،‌ هنگام ورود به عنوان غریبه به مکانی ناآشنا،‌ به دیگران می‌فهماند که من برای آسیب زدن اینجا نیامده‌‌ام!
 

زبان SERI: ایکوییساکس هیچی هاکس کاپ: روحی که تنها وجود دارد. سری‌ها قبلا بر این باور بودند که هر جا در بیابان، گردبادی به وجود می‌آید، در واقع روح یک فرد مرده است. بعدها بسیاری از آن‌ها به مسیحیت ایمان آوردند و حالا دیگر کسی به حضور ارواح در میان انسان‌ها اعتقاد ندارد. در این تصویر، مارسلا دیاز فلیکس از روسری خود به عنوان یک سایبان بر سر مزار پدرش استفاده کرده است.
 

زبان SERI: میکسونی کویی زو هنت آنو تیج؟ جفت تو در کجا دفن شده است؟ این در واقع روش سری‌ها برای پرسیدن این سوال است که تو از کجا آمده‌ای؟ کسانی که قبل از دوران زایمان در بیمارستان، متولد شده‌اند،‌ دقیقا می‌دانند که بعد از تولد، ‌اولین نقطه زمین که روی آن قرار گرفته‌اند کجا بوده است و آن را با شن و خاکستر می‌پوشانند و رویش سنگ می‌گذارند.
 

زبان SERI: هانت ایها کوهاکومکسوج: افرادی که اسرار باستانی به آن‌ها گفته شده است. او نابینا و تقریبا ناشنوا است. با این حال، ایزابل چاولا تورس هنوز هم منتقل‌کننده دانش است. نام‌های سری برای گونه‌های ساکن صحرای سونوران و خلیج کالیفرنیا، ویژگی‌هایی از رفتار آن‌ها را بیان می‌کند که دانشمندان تازه موفق به کشف آن‌ها شده‌اند.
 

زبان SERI: اتکز: دختر خواهر و برادر جوان‌تر والدین. ازاک: دختر خواهر و برادر بزرگ‌تر والدین. سری‌ها بیش از 50 اصطلاح برای روابط خویشاوندی دارند، ‌مثل رابطه این دو دختر. اغلب این کلمات،‌ جنسیت و ترتیب تولد خوشاوندان را نشان می‌دهد. اسمی که یک زن برای خطاب مادرش به کار می‌برد، با یک مرد متفاوت است.

زبان SERI: اکسیسکل: اسطوخودوس صحرایی. دانش مردم سری از گیاهان صحرای سونوران، در سری، که مکان گیاه‌ها نامیده می‌شود،‌ عاملی حیاتی در بقای آن‌‌ها بوده است.
 

زبان SERI: هینو سمام: زنی از مکان گیاه‌ها. گیاه‌شناسانی چون ژوانیتا هررا به دلیل دانشی که در مورد تاثیر دارویی گیاهان و آیین‌های باستانی دارند، بسیار در بین سری‌‌ها محترمند. هررا خودش در صحرا به دنبال گیاهانی چون اسطوخودوس، داروش و مانند آن‌ها می‌گردد و آن‌ها را با خود به خانه می‌آورد.
 

زبان SERI: ساهیت: تشویق ماهی به خورده شدن. وقتی ماهیگیران سری،‌ مانند جوآن بارنت دیاز، در خلیج کالیفرنیا موفق به صید ماهی می‌شوند، می‌گویند توانسته‌اند ماهی را به خورده شدن تشویق کنند. آن‌‌ها با این کار در واقع با روشی محترمانه و ماهی‌مدارانه، به وابستگی خود به دریا و موجودات دریایی اشاره دارند.
 

زبان SERI: کاسیپل: کسی که علامت می‌گذارد. سایر سری‌ها نمی‌فهمند چرا لورنزو هررا کازانوا تصمیم گرفته یک نویسنده بشود، ‌یا مردی که علامت می‌گذارد،‌ چون او از این راه هیچ پولی به دست نمی‌آورد. اما از وقتی زبان‌شناسان به کمک سری‌ها آمده‌اند تا فرهنگ لغتی برای آن‌ها بنویسند، وی روی یادداشت برداشتن از هر آن‌چه از پدربزرگش به عنوان یک سری آموخته، حساس شده است.

زبان SERI: هیهیپون: صدای من. دبورا آنابل هررا مورنو،‌ نوجوانی است که رگه‌هایی از سرکشی نشان می‌دهد. او با آموختن نوشتن به زبان سری، می‌خواهد صدای خودش را پیدا کند. با این که از مدرسه اخراج شده است، خودش، شروع به آموختن خواندن و نوشتن کرده است، به این امید که روزی یک آموزگار بشود. 
 53272

منبع: نشنال جئوگرافیک