ساده انگاری است اگر گمان کنیم همه چیز را درباره محمود احمدی نژاد فهمیده ایم و دست او برای ما رو شده است و او دیگر شانس زیادی در انتخابات ریاست جمهوری آینده ندارد.

به نظر من یادداشت محمد مهاجری سردبیر خبرآنلاین با عنوان [آیا رئیس جمهور بعدی را احمدی نژاد تعیین می کند؟] همین را تلقی می کند، که از نظر من قابل تامل است.
پیش از هرچیز معتقدم آقای احمدی نژاد سوای از اینکه خود رجل سیاسی هست یا نیست، نه در دور اول ریاست جمهوری خود و نه در دور دوم آن، اساسا به مقوله رجل سیاسی اعتقاد نداشت که بخواهد آن را دغدغه ای برای خود تلقی کند و یا اکنون آن را در بین مهره های نزدیک به خود یا کسانی که روی آنها برای ورود به عرصه انتخابات در دقایق آخر سرمایه گذاری کرده به عنوان فاکتوری مهم و اساسی به شمار بیاورد.
اتفاقا یکی از شگردهای احمدی نژاد که توسل به آن - دست کم و بدون تردید در اولین دور ریاست جمهوری اش – یک پیروزی شیرین و بدون دردسر را برایش فراهم آورد، همین دوری گزیدن او از رجال سیاسی، نادیده گرفتن آنها و حتی خوار و سبک شمردن آنها در برابر توده های مردم بود.
احمدی نژاد برعکس تصور برخی، به خوبی از بافت و ساختار سیاسی و اجتماعی جامعه ایران و دوستی و دشمنی آنها باخبر است. او براساس یک حس درست درونی یا تعلیم گرفته از مشاوران و افراد بیرونی به این درک رسیده بود که توده های مردم از رجال سیاسی خسته شده و همه گرفتاری ها و ناکارآمدی های خود را زیر سر آنها می دانند. او همین دیدگاه را در مناظره های تلویزیونی – به درست یا غلط؛ با بداخلاقی یا خوش اخلاقی – تقویت کرد و بازی را از رجال سیاسی برد.
احمدی نژاد هرگز درباره شگردها و تکنیک های خود لفاظی نمی کند و آنها را جار نمی زند اما در عرصه عمل همه انها را (فارغ از درستی یا نادرستی) به منصه ظهور می گذارد. از این منظر فارغ از نتایجی که به دست آورده ، او را می توان یک پراگماتیست واقعی به شمار آورد. او هیچگاه – در محافل رسمی و رسانه ای - اعلام نکرده که به رجال سیاسی اعتقاد و اعتماد ندارد یا آنها را به کار نخواهد گرفت. حتی شاید در مواقعی برعکس آن را نیز گفته باشد و بر آن ابرام و اصرار هم ورزیده باشد، اما در عمل رویه مستور در ضمیر خود را که دقیقا فکر می کند با معیارهای توده های متوسط و پایین تر از متوسط جامعه همسو و هم جهت است دنبال کرده و می کند.
از این منظر گمان من این است که آقای مهاجری عاملیت رجل سیاسی در پیروزی یا شرکت در انتخابات ریاست جمهوری را خیلی جدی انگاشته اند. اگرچه من هم قبول دارم که نص قانون چنین تعبیری دارد اما اصولا در کشورما قانون را می توان گاهی خیلی حرفه ای دور زد و تعابیر و تفاسیر مختلفی از آن بر اساس زمان و مکان ارائه داد. گذشته از این، مقوله رجل سیاسی اساسا در جمهوری اسلامی ایران خیلی هم جدی نبوده است. رجوع به اسامی و لیست وزراء، استانداران، فرمانداران، مدیران کل و.. در اوائل انقلاب به خوبی نشان می دهد که ما نه در صحنه سیاسی و نه در صحنه جنگ به صورت فراگیر از رجل سیاسی به معنی واقعی آن برخوردار نبودیم بلکه در همه عرصه ها معدود کسانی را داشتیم که می توانستیم به آنها این عنوان را اطلاق کنیم و رجل سیاسی فعلی ما در طول زمان تبدیل به رجل سیاسی شده اند.
روش کار آقای احمدی نژاد تا حدودی کپی برداری از همین تجربه بوده است که مواهب زیادی برای او داشته است. استفاده از نیروهای جوان و تازه کار اما جویای نام، افراد متصل به ایل و طایفه های بزرگ، گوش به فرمان ها و کسانی که اصولا کار آنها بدو و بخیز رفتن است و قرار نیست بواسطه السابقون بودن، دائما یا به تجربه های مدیریتی خود فخر بفروشند یا در امور اشکال بیاورند و کارها را به کارشناسی های طولانی اهاله دهند و یا دستورات را به بهانه های بی شمار به جای اجرا راکد گذاشته و یا نهایتا وابگذارند.
مطلب را با اشاره به یک نمودار که توسط مجله اکونومیست چاپ بلد کفر، تهیه شده کوتاه می کنم و دلایل اندکی اقامه می کنم مبنی بر اینکه آقای احمدی نژاد در انتخابات آتی چندان هم دست بسته نیست.
درحالیکه خیلی از ما ( روزنامه نگاران)، منتقدان، تحلیلگران سیاسی و به قول آقای مهاجری رجال سیاسی در پی کشف چهره ای هستند که احمدی نژاد مانند یک تردست بر روی سن انتخابات آتی از آستین خود در خواهد آورد، او اکنون به جای فکر کردن به چیزی که قرار است از آستین خود در آورد بیشتر به فکر چیدمان سن و ترکیب مخاطبان و شرکت کنندگان در سالن تردستی است.
به این نمودار توجه کنید

میانگین سنی جمعیت بیش از 70 میلیونی کشور ما را و میانگین سنی کابینه احمدی نژاد را در این نمودار نگاه کنید. کشور ما با کشورهای مهمی قیاس شده است. درس های زیادی از این نمودار می توان گرفت که احمدی نژاد به نظر من برخی از انها را گرفته است.
به نظر شما یک سیاستمدار تیزهوش که می خواهد در مملکتی با این میانگین سنی پایین (27 سال)  همچنان در راس بماند، چرا باید به رجل یا رجال سیاسی فکر کند؟ اگر میانگین سنی جمعیت کشور ما ده سال از این بیشتر بود من قطعا این ادعا را نمی کردم اما برای کشوری که عمده آنها نسل سومی هستند و نسل چهارم نیز در حال ورود به عرصه است، واقعا صحبت از رجال سیاسی که عمده آنها متعلق به نسل اول انقلاب و در بهترین حالت نسل دوم هستند چه معنایی دارد؟
از آن مهمتر صحبت در کشوری است که نظام انتخاباتی آن، پارلمانی نیست. یعنی انتخاب رئیس دولت مبتنی بر تصمیم و خواست احزاب و نخبگان و سیاستمداران و در یک کلام همان رجال سیاسی نیست و مبتنی بر رجوع مستقیم به رای آحاد ملت است و در آن خوشبختانه یا متاسفانه رای فرد فرد ملت با یکدیگر، هیچ تفاوتی ندارد و لزوما رای یک دکتر و مهندس ویک آیت الله العظمی، چند برابر رای دیگران حساب نمی شود.
در چنین شرایطی، توجه شدید احمدی نژاد به قشر جوان ( از همه طیف ها: دانشجو، روحانی، کارگر... )، طوایف، اقوام، اقشار خاص از جمله مداحان، ورزشکاران و هر طیفی که به صورت زنجیروار افراد، گروه ها و دستجاتی دنباله رو و مرتبط با آنها هستند، به جای توجه او به رجال سیاسی نامدار که اغلب مردم دل خوشی از آنها ندارند و در میان خودشان هم دچار چشم و هم چشمی، حسادت، رقابت و .. هستند و متاسفانه نسبت به پیمان های نوشته و نانوشته خود با یکدیگر مرتکب خطا و خیانت می شوند، کاملا قابل درک و چه بسا قابل تحسین است.
همه جوانان و افراد و شخصیت هایی که در دوره احمدی نژاد پست گرفته یا مورد التفات او بوده اند، یا مستقیما از طیف هایی که ذکر شد بوده اند و یا به نوعی متصل و یا مربوط به آنها هستند. اکنون هفت سال است که از عمر روی کار بودن این غیر رجال سیاسی می گذرد و همه آنها در این مدت تجربیاتی کسب کرده و عِده و عُده خود را افزایش داده اند و به صورت هرمی در سراسر کشور پخش شده و طرفدارانی برای خود دست و پا کرده اند.
احمدی نژاد به یک نکته باور پیدا کرده است. او معتقد است که این تلاش ها، دوراندیشی ها و آینده نگری هایی که در طول این هشت سال انجام داده و همه مهره ها، شخصیت ها، گروه ها وطیف هایی را که به همراه قابلیت ها، داشته ها و نداشته هایشان ارزیابی و آنالیز کرده در انتخابات آتی ریاست جمهوری به کمک او خواهند آمد.
کمترین ثمره این باور برای احمدی نژاد و تیم او این است که نامزدی که در انتخابات ریاست جمهوری بعدی از حمایت احمدی نژاد برخوردار باشد، فارغ از اینکه رجل سیاسی باشد یا نباشد، پیروز میدان است و لزوما نیازی نیست که این نامزد از آستین احمدی نژاد بیرون آمده باشد.
در اینجاست که اهمیت رجل سیاسی بودن یا نبودن به یک موضوع فرعی بدل می شود و آنچه اهمیت پیدا می کند ائتلاف های دقیقه نودی، حمایت های آشکار و پنهان احمدی نژاد و مخالفان او از نامزدها و نیز ذائقه نوبرپسند مردم ایران است که همیشه حرف خود را اگرچه سالها در سینه نگه می دارند، یک روزه آن را در پای صندوق های رای بیرون می ریزند.
بنابراین جفت پوچ خواندن دست آقای احمدی نژاد، نه تنها درست نیست بلکه باید مراقب بود گل اضافه ای نیز در دست او نباشد.
 4949

منبع: خبرآنلاین