چند روزی است که منتظر مانده‌ام و چشم دوخته‌ام به سایت‌های خبری و روزنامه‌ها تا ببینم آنها که برای فیلم «یک خانواده محترم» بلوا به راه انداختند و تهیه‌کننده‌اش را به بدترین چیزهای ممکن متهم کردند و نمایش آن را در جشنواره کن یک فاجعه ملی خواندند چیزی درباره فیلم زورگیری چهار تن از اراذل و اوباش آن هم در ملاء عام چیزی می‌گویند. همان طور که پیش‌بینی می‌کردم خبری نبود. طبیعی هم بود.

کسی بابت اعتراض به فیلم زورگیری به شما جایزه نمی‌دهد. جایزه نمی‌دهد که هیچ، تازه ممکن است به سیاه‌نمایی و تشویش اذهان عمومی و چیزهای بدتر از اینها هم متهم شوید. من از این دوستان به اصطلاح ارزشی و مدعی عدالتخواهی چند سوال ساده دارم: اینکه شما به تبعات یک فیلم سینمایی معترضید به خودی خود هیچ عیبی ندارد. علی‌الظاهر شما به حیثیت فرهنگی و سیاسی کشورتان خیلی اهمیت می‌دهید و دوست نمی‌دارید چهره‌ای زشت از سرزمین‌تان و هم‌وطنانتان در دنیا به نمایش درآید. تا اینجای ماجرا ما نیز با شما همداستانیم. به قول آقای نبوی قرار نیست ما رخت‌چرک‌هایمان را جلوی دیگران بشوریم. قبول. اما آیا فیلم زورگیری تصویری زشت و زننده از ایران و ایرانی به نمایش نمی‌گذارد؟ آیا نباید به کسانی که مسوول مستقیم به وجود آمدن چنین صحنه‌هایی هستند دست‌کم با لحنی ملایم اعتراض کرد؟ دوستان عزیز! یک خانواده محترم یک فیلم سینمایی است. یعنی بر اساس داستانی که شکل فیلمنامه به خود گرفته ساخته شده است. یک فیلم سینمایی لزوماً بر اساس واقعیت ساخته نمی‌شود. تخیل فیلمنامه‌نویس و کارگردان در آن نقش مهمی ایفا می‌کند اما آنچه در فیلم زورگیری اتفاق می‌افتد عین واقعیت است. یعنی چهار گردن‌کلفت در روز روشن، آن هم با قمه به جوانی بی‌آزار حمله‌ور می‌شوند. در کجا؟ در ام‌القرای اسلام. پولش را می‌برند. کتش را درمی‌آورند. کتکش هم می‌زنند. یک یادگاری هم با قمه روی صورت ایشان جا می‌گذارند. تا اینجایش هم خیلی مهم نیست. ممکن است بگویید این اتفاق‌ها در همه جای دنیا رخ می‌دهد. بله رخ می‌دهد. اما آیا در همه جای دنیا در روز روشن و جلوی دوربین این کارها را انجام می‌دهند؟ بر سر عابران و ماشین‌های عبوری هم فریاد می‌کشند که مزاحم کار ما نشوید؟ اصلاً این میزان از خونسردی و آرامش از کجا می‌آید؟ کلینت ایستوود در فیلم‌های گنگستری‌اش هم تا این اندازه خونسرد نبود که این دوستان زورگیر ایرانی و هم‌وطنان غیور ما. من که یک روزنامه‌نگار یک‌لاقبایم و بالاترین خلافم درحال حاضرخوردن چای پررنگ است این قدر احساس امنیت و آرامش ندارم که دوستان خلافکار ما دارند. چرا؟ اگر کسی بخواهد از روی این فیلم که در تمامی دنیا قابل دسترس است و بر خلاف «یک خانواده محترم» فقط در یک جشنواره به نمایش درنیامده، درباره ایران و ایرانی قضاوت کند چه خواهد گفت؟ این حرف‌ها به معنای دفاع از فیلم «یک خانواده محترم» نیست. اگر آن فیلم در فضایی به دور از هیاهوی سیاسی به نمایش درآید من هم نظرم را به صراحت خواهم گفت اما تا فرا رسیدن آن روز –که امیدوارم خیلی دور و دیر نباشد- می‌توانم بگویم ای کاش همه ما اندکی، فقط اندکی می‌توانستیم سخن سرور آزادگان جهان را با گوش جان بشنویم. آنجا که خطاب به سپاه اشقیا فرمود: اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید.

 

منبع: خبرآنلاین