اهم سخنان فرمانده نیروی انتظامی در ادامه به نقل از کیهان می آید:
- امنیت یک جنبه عینی دارد و یک جنبه ذهنی. جنبه عینی آن مثال آدمی است که همنوع خودش را با چاقو م یکشد یا سارقی است که اموال کسی را به سرقت م یبرد یا مزاحمت ناموسی فراهم م یکند یا با فریب و نیرنگ خل قالله را به دامن مواد مخدر، مشروبات الکلی و فساد سوق میدهد. حوادث این بخش قابل شمارش هم می باشد و به راحتی م یتوان آمار آن را در آورد و به تفکیک نوع جرایم درصدهای آن را مشخص کرد و در یک مقایسه دقیق عنوان کرد که کشورامسال نسبت به سال گذشته چند درصد امنتر یا ناامنتر بوده است. مثلا سالهای 88 و 89 سالهای خیلی بدی بودند. در جریان فتنه جرایم 40 درصد افزایش پیدا کرد. چرا؟! چون نیروهای ما درگیر حل مشکلاتی شدند که فتنهگران به وجود آورده بودند. نتیجه این شد که مجرمین هم احساس کردند آزادی عمل دارند و متجری شدند و دو سال طول کشید تا توانستیم امنیت اجتماعی را به نقطه اولش بازگردانیم. ببینید! در بخش اقتصادی هم همین طور است، زمانیکه هدفمندی یارانهها اعلام شد شاهد کاهش سرقت بودیم و درست بعد از یک سال وقتی مشکلات اقتصادی و مسئله گرانیها پیش آمد آمار سرقت نیز بالا رفت. اما جنبههای ذهنی ناامنی امروز متفاوت از جنبه قبلی است و از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است به این معنی که وسعت و برد رسانه موجب شده است که اگر در یک گوشه دنیا اتفاق هولناکی بیفتد نه تنها مردم آن منطقه بلکه مردم دنیا هم میترسند و نگران میشوند.
- همان طور که چند روز پیش درباره گشت ارشاد گفتم به جهت فرارسیدن مناسبت هایی مثل انتخابات های مختلف حمایت نمی شویم، لذا هر وقت می خواهیم کاری کنیم صداهای مختلف با آن دیدگاههایی که گفتم یک مقداری در کارها وقفه ایجاد میکنند و همین افراد هستند که به تجری دامن می زنند.
- اتفاقا نه عقبنشینی کردیم و نه متوقف شدهایم و همچنان این طرح در حال اجراست. اما همیشه یک سری مصالح آشکار و یک سری مصالح زمانی وجود دارد که شاید روند را اندکی کند نماید. مثلا طبیعی است در زمانیکه لشکرکشیهای خیابانی فتنه 88 بود که اکثر اغتشاش گران از همین قماش بودند نمیتوانستیم وسط این لشکرکشیها دنبال متخلفین از قانون حجاب و عفاف باشیم. این اصلا شدنی نبود. لذا طبیعی بود که در چنین شرایطی مأموریت ما تحت الشعاع یک مصلحت بزر گتر قرار گیرد و این مسئله یعنی اجرای طرح آسیبهای اجتماعی را 7، 8 ماه پشت گوش انداخت، به طوری که در همین مدت کوتاه جرائمی از قبیل سرقت، جنایت و دیگر جرایم اخلاقی از جمله عفاف و حجاب 40 درصد افزایش یافت.
- این یک تفکر و نگاه لیبرالی از جنس فرهنگی است. اینها به اشتباه فکر میکنند که غربیها با این همه رسانههایی که در اختیار دارند میگذارند که ملتها خودشان راهشان را انتخاب کنند. مثلا خیال میکنند هالیوود بیکارمینشیند تا مردم راه خودشان را پیدا بکنند. ما فکر می کنیم کشور ما نیز به عنوان یک نظام اسلامی به جای تسلیم شدن در برابر این گونه تفکرات باید ادعای فرهنگ
- سازی داشته باشیم و از ارزشهایمان دفاع کنیم که با فلسفه کربلا نیز هماهنگی کاملدارد. مگر اباعبدالله برای امربه معروف و نهی از منکر و برای مبارزه با انحراف در جامعه قیام نکردند؟ ایشان هم می توانستند به تبعیت از این تفکری که برخی امروز از آن سخن می گویند مردم را به امان خدا رها کنند تا خودشان راهشان را پیدا کنند. پس به نظر صاحبان تفکراین همه انبیا و اولیا و ائمه برای چه آمدند وچرا در حدود اسلامی این همه حد و تعزیرات برای شراب و قمار و سرقت دیده شده است؟ به نظر بنده این تفکر هیچ وجاهت شرعی و قانونی ندارد.
- اگر متهم در زمان تحقیقات به زندان اوین منتقل شده باشد مأمور تحقیق می رود همانجا بازجویی می کند. ممکن هم است برای ادامه تحقیقات متهم را در اختیار یکی از بازداشتگاههای آگاهی قرار دهند. ولی به هرحال بازجویی ها در مرحله کشف جرم با نظارت مستمرقاضی پرونده صورت می گیرد.
- (درباره این ادعا که متهمین شکنجه میشوند) طبیعتا اگر چیزی تحت این عنوان صورت بگیرد در این مقطع
- رخ می دهد. در مرحله دستگیری هم ممکن است یکی را دستگیر بکنند اگر مقاومت کرد مأمور امکان دارد او را به شدت کتک بزند. اگر متهم موقع دستگیری مقاومت نکند کتک زدنش ممنوع است. کتک زدن برای شکستن مقاومت متهم در برابر قانون است. اما به محض دستگیری و زدن دستبند به دستها هیچ ماموری حق کتک زدن ندارد.
- تحقیقات در باره این پرونده(ستار بهشتی) در حال حاضر در اختیار دستگاه قضایی است بنابراین اجازه بدهید که در یک فرصت دیگری به این سوال پاسخ بدهم. پرونده فعلا در اختیار قوه قضائیه است. دستگاه قضایی از همان روز اول حادثه پرونده را در اختیار خودش گرفت. دراین رابطه 7 نفراز نیروهای ما در مظان اتهام قرار گرفتند که بازداشت موقت شدند ولی در همان تحقیقات اولیه در دادس را سه نفر از آنها آزاد شدند. آنچه برای دس تگاه قضا مسلم شده است نقش داشتن هرکدام از این چهار نفر به نحوی از انحا در وقوع حادثه منجر به فوت ستار بهشتی بوده است. در مورد علت فوت این وبلاگ نویس هم دادستان فعلا اعلام نظرکرده که در این رابطه قتلی صورت نگرفته ولی قصور چرا. از نظر دادستان ماموران میتوانستند رفتارهایی داشته باشند که از مرگ وی پیشگیری کنند. مثلا هیچ نیازی و ضرورتی به تحویل متهم برای بازجویی در روزهای تعطیل که معمولا بازجویی هم تعطیل می باشد، نبود و می توانستیم این کار را روز یکشنبه یا دوشنبه بعد از پایان تعطیلات انجام دهیم. دومین قصوری که در این رابطه صورت گرفته است نگهداری از این متهم پس از تحویل گرفتن از زندان در بازداشتگاهی است که صرفا یک محل اداری است و مجهز به دوربین نیست تا بتوان وضعیت جسمانی و روحی متهم را لحظه به لحظه چک کرد. سومین قصور هم ندادن داروی آرامبخش به متهم بوده که البته نسخه ای هم همراه نداشته است.
- البته دستگاه قضایی این فرضیه را که ممکن است متهم در اثر نخوردن آن دارو فوت کرده باشد رد کرده است، ولی در هر صورت متهم وقتی می گوید سرش درد می کند و اطلاع می دهد که در این رابطه نسخه ندارد مأموران باید تحقیق کنند و مأمور پزشک بیاورند و حق ندارند از کنار آن بی تفاوت عبور کنند.
- فکر می کنید برای افرادی که چنین فتنه ای (فتنه 88) را به پا کردند و کارهایی که کردند حصر خانگی کافی بود؟!. قطعا در هر جای دنیا چنین اتفاقی می افتاد با عوامل آن برخورد خیلی شدیدتری می کردند. اما چرا نشد؟ طبیعی است، زیرا که ما داریم در یک نظام متصف به ولایت فقیه و در یک حکومت اسلامی که الگویش را امیرالمٔومنین قرار داده است زندگی می کنیم. حضرت امیر برخوردش با طلحه و زبیر ناکث و پیمان شکن در جنگ جمل چگونه بود؟ حضرت امیر دستور دادند با زبیر کاری نداشته باشید بگذارید برود با اینکه از سران فتنه بود و مستوجب مرگ و وقتی خبر آوردند که عده ای زبیر را کشته اند حضرت ناراحت شدند و حتی گریه کردند. مصداق امروز این افراد پیمان شکن آقایان موسوی و کروبی و تعدادی دیگر هستند. می خواهم بگویم ما در چنین نظامی هستیم. و شما هم احتمال دهید که از این مالحظات نیز در کار بوده است یعنی دستگاه های انتظامی و امنیتی و قضایی به وظیفه خودشان عمل کردهاند و تشکیل پرونده داده اند ولی در یک مصلحت بالاتری معامله طلحه و زبیر با این ها شده است. به نظر من این هم جای تٔامل دارد یعنی ما نباید در این طور مواقع به افراط عمل کنیم و مصلحت جامعه اسلامی را نادیده بگیریم شاید یک وقتی ایجاب کند "زبیری" را که در جنگ جمل شمشیر روی امیرالمٔومنین کشیده است آزاد بگذارند. قرار بود واقعا با اینها برخوردهای جدی کنیم ولی آقا اجازه ندادند. در یک جلسه ای بعدازفتنه روز عاشورا ما به ایشان عرض کردیم که یک تعداد از کسانی که در این فتنه دخیل هستند باید دستگیر شوند. فرمودند بروید ابتدا احراز کنید بعد بیاورید پیش من از من مجوز بگیرید. بعد از احراز یک لیست 40 نفره بردیم فرمودند؛ این چند نفر بامن، یعنی ایشان همان الگوی امیرالمومنین را در مورد این چند نفر در نظر گرفتند که البته امیدواریم قدر این عطوفت را بدانند و این فتنه را تبدیل به نهروان نکنند.
1727219