«مجید تفرشی» زاده 1343 خورشیدی است در تهران. او دانشآموخته دانشگاههای تهران و لندن است. عنوان پایان نامهاش در دانشگاه لندن «جامعه مذهبی ایران و تغییرات اجتماعی دوره رضا شاه: مطالعه موردی وقایع خراسان» است. تفرشی که اکنون ساکن بریتانیاست، پیش از این با چند مؤسسه ایرانی مانند سازمان اسناد ملی ایران، موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، مرکز نشر دانشگاهی و دانشنامه جهان اسلام همکاری داشته و در20 سال اخیر نیز ضمن همکاری با موسسات آکادمیک و آرشیوی غربی، ارتباط و همکاری خود با موسسات ایرانی را نیز حفظ کرده است.
از کتابهای او میتوان به «صدای پای دگرگونی: مجموعه گزارشهایی از اسناد تازهیاب بریتانیایی درباره ایران: 1973 -1982»، «برگزیده اسناد خلیج فارس»، «ماجرای اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه خلیج فارس: 1968-1971»، «تاریخ دیپلماسی عمومی بریتانیا در ایران»، «زندگی، زمانه و کارنامه تئودور روتشتین نخستین سفیر رسمی شوروی در ایران»، «دین و دولت در ایران عصر رضاشاه»، «دستنامه اسناد مشروطیت در آرشیو ملی بریتانیا: 1905-1910»، «کتابشناسی توصیفی منابع انگلیسی درباره خلیج فارس» و «برگزیده اسناد و مکاتبات شخصی ادوارد براون» اشاره کرد. افزون بر این، مجید تفرشی تاکنون بیش از 60 مقاله علمی و پژوهشی در نشریههای مختلف داخلی و خارجی به زبانهای فارسی و انگلیسی در موضوعهای گوناگون تاریخی، فرهنگی و سیاسی منتشر کرده است. با ایشان درباره «آرشیو ملی بریتانیا»
گفت و گو کرده ایم که در ادامه می خوانید:
اهمیت اسناد آرشیو ملی بریتانیا در چیست؟
آرشیو ملی بریتانیا از نظر کمی و کیفی یکی از مهمترین منابع تاریخنگاری در جهان است. اسنادی از حدود هزار سال قبل درباره بریتانیا و قلمروهای وابسته و مرتبط به آن در این آرشیو نگهداری میشود. این اسناد عمدتا اسناد دوایر سلطنتی، دولتی و حکومتی هستند ولی در موارد بسیاری مجموعههای خصوصی زیادی نیز در این مرکز نگهداری میشوند. از حدود 10 سال قبل که ساختار این آرشیو تغییر کرده و نامش از «پابلیک رکورد آفیس» به «نشنال آرکایوز» تبدیل شده، شمولیت آن نیز بیشتر شده و شمار بیشتری از منابع سندی در سراسر این کشور را در بر گرفته است. در مورد ایران نیز حدود چهار میلیون برگ سند در این آرشیو وجود دارد که اکثرا درباره تحولات ایران و مناسبات بینالمللی کشورمان است که طبعا اسناد مناطق مرزی از قبیل خلیج فارس، بینالنهرین، مناطق کردی غیرایرانی، دریای مازندران، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را نیز باید به آن افزود. این اسناد مربوط به ایران، متعلق به 400 سال اخیر هستند، ولی حجم عمده اسناد مربوط به ایران در این آرشیو مربوط به سالهای 1800 تا 1982 میلادی است.
آیا آرشیوهای مهم دیگری نیز در بریتانیا درباره ایران هستند که اهمیت خاصی داشته باشند؟
البته. مثل آرشیو دیوان هند در کتابخانه ملی بریتانیا؛ آرشیو اسناد اجتماعی و اقتصادی بانک شاهنشاهی سابق که اکنون متعلق به بانک هنگکنگ و شانگهای (اچ.اس.بی.سی) است؛ آرشیو شرکت سابق نفت انگلیس و ایران که اکنون متعلق به بریتیش پترولیوم (بی.پی) است و در دانشگاه واریک نگهداری میشود؛ آرشیو موزه یادبود جنگ و همینطور آرشیوهای دانشگاههای آکسفورد؛ کیمبریج؛ ادینبورو؛ منچستر؛ دارام و لندن.
حال اهمیت کار شما در چیست؟
من الان اندکی بیش از 20 سال است که بیوقفه و مستقیما روی اسناد تاریخی مربوط به ایران در آرشیوهای بریتانیایی کار میکنم. در این راه مرارتهای زیادی کشیده و به بسیاری از موقعیتهای شخصی و شغلی پشت پا زده و بیتوجهی کردهام. طبیعی است که پیش از من بسیاری از محققان ارجمند روی شماری از این مجموعهها کار کردهاند، ولی تلاش من در واکاوی گسترهای از مجموعههای دیدهنشده یا کمتر دیدهشده و توجه به اسناد تازهیاب و تازه آزادشده مربوط به ایران، مستمر بوده است و امیدوارم نتیجهبخش بوده باشد و به کار پژوهشهای بنیادین و راهبردی تاریخ معاصر ایران نیز بیاید.
اگر فرصتی پیدا شود و اطلاعات مفصلی از حجم، گستره و عمق اسناد و مدارک مربوط به تاریخ ایران به خصوص در سدههای 19 و 20 میلادی در این آرشیوها در اختیار علاقهمندان بگذارم معلوم خواهد شد که تا چه حد برای تاریخنگاری ایران به این مجموعهها نیاز است. طبیعی است که اسناد بریتانیایی درباره ایران، همیشه بیغرض، کامل و بری از اشتباه نیستند. ولی این به معنای کماهمیت یا بیارزش دانستن کل این مجموعه عظیم نیست. یک مورد دیگر از کار من به حضورم طی 13 سال اخیر در مراسم خصوصی و دعوتی رونمایی از اسناد در آستانه آزادسازی در آرشیو ملی بریتانیا در نیمه ماه دسامبر هر سال و انتشار گزارشهای اختصاصی در این باره برمیگردد. من تنها ایرانی و فارسیزبانی هستم که در این گروه دعوت شده 30 تا 40 نفری قرار دارم.
چگونه است که شما تنها ایرانی هستید که به این اسناد دسترسی دارد؟
شاید تعبیر درستتر این است که من تنها ایرانی و فارسیزبانی هستم که به همراه تعداد محدودی دیگر، زودتر از بقیه محققان و مراجعان به این قبیل اسناد دسترسی دارم. حضور در جمع محدودی از محققان برگزیده و سرشناس داخلی و خارجی در این مراسم خاص، به سادگی به دست نیامده و محصول دو دهه کار مداوم تحقیقی و سندپژوهی است. البته مشخص است که این دسترسی زودهنگام موقت بوده است و همیشگی نیست. بعد از آغاز هر سال نو میلادی همه مراجعان میتوانند به این اسناد دست یابند. راستش را بخواهید، به نظرم دسترسی زودهنگام به اسناد تازه آزادشده مربوط به ایران در این آرشیو، یک مزیت زودگذر و نه چندان مهم است. اکنون به نظرم، اهمیت بیشتر کار من، شناخت و اشراف گسترده به مجموعههای مختلف پروندههای مربوط به ایران و موضوعات مرتبط با آن طی دو سده است. تصورم این است که فهرست توصیفی پروندههای اسناد بسیار مهم مربوط به ایران در این آرشیو از حدود 1800 تا 1982 میلادی، خود یک دوره کتاب با حجمی حدود 10 هزار صفحه خواهد شد. البته این فهرست صرفا درحد معرفی اجمالی و گذاری مجموعه اسناد خواهد بود و به جزئیات نخواهد پرداخت. تهیه چنین دستنامه مرجعی گام نخست و بسیار مهمی برای شناسایی این مجموعه اسناد و توجهدادن به اهمیت آن در تاریخنگاری معاصر ایران است. با رسیدن این اسناد به سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و آغاز جنگ هشت ساله عراق علیه ایران اهمیت و جذابیت این منابع بیش از پیش شده است.
آیا اسنادی هستند که باوجود گذشت 30 سال، بنا به مصالحی هنوز آزاد نشده باشند؟
نخست باید بگویم که چند سالی است که قانون آزادی اسناد و دسترسی عمومی به آنها در بریتانیا تغییر کرده و فعلا روی کاغذ، از 30 سال به 20 سال تقلیل یافته است. ولی اجراییشدن این مقررات جدید هنوز شروع نشده و طی یک فرآیند 10 ساله صورت خواهد گرفت. به این صورت که از سال آینده به جای یک سال، دو سال از اسناد مورد بازبینی واقع و آزاد خواهد شد تا در این دوره زمانی 10 ساله مدت زمان آزادسازی اسناد به تدریج از 30 سال به 20 سال تقلیل یابد. در موضوعات مختلف اسناد و پروندههای متعددی هستند که پس از موعد مقرر قانونی آزاد نشدهاند. بخش قابل توجهی از این اسناد لزوما حساسیت سیاسی و امنیتی نداشته و مربوط به افراد حقیقی است که آزادسازی اسناد مربوط به آنها در زمان مقرر ممکن است برای این افراد یا خانوادههایشان مشکلاتی ایجاد کند.
صرف نظر از این موارد، در موضوع ایران، چهار محور مهم درباره اسنادی که هنوز آزاد نشدهاند وجود دارد: برخی از جنبههای تحولات ملیشدن صنعت نفت و سقوط دولت دکتر محمد مصدق، برخی از اسناد ماجراهای منتهی به اعاده حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه خلیج فارس، اسناد مناسبات هستهای ایران و غرب در سالهای قبل از انقلاب و اسناد برخی از جنبههای جنگ عراق علیه ایران. البته طی سالهای اخیر من موفق شدهام که مجوز آزادسازی حدود 5000 برگ از اسناد مربوط به جزایر سهگانه و حدود 2000 برگ از اسناد روابط هستهای ایران و بریتانیا را با شکایت و چالش حقوقی رسمی و براساس قانون نسبتا جدید دسترسی آزادانه به اسناد به دست آورم.
مراحل کار شما در بررسی این اسناد چیست؟
در مورد اسناد در آستانه آزادسازی در این آرشیو، من معمولا طی دو تا سه روز با یک دستیار و دو عکاس در مراسم خاص مربوط به رونمایی از این اسناد حاضر میشوم. در این مدت نسبتا کوتاه من حدود 15 هزار برگ از اسناد مربوط به ایران و موضوعات مرتبط را سریعا مورد ارزیابی اولیه قرار میدهم و همکارانم از برگزیده آنها عکس میگیرند.
البته در سالهای گذشته چون به دلیل حوادث انقلاب، گروگانگیری و جنگ و تحریمهای بینالمللی، حجم اسناد مربوط به ایران بسیار زیادتر از قبل شده، ناگزیر دو روز دیگر هم به این امر اختصاص میدهم. معمولا حجم اسناد برگزیده بین 3000 تا 4000 برگ میشود. مرحله بعد یادداشتبرداری از اسناد برگزیده در موضوعات مختلف مورد نیاز برای نگارش گزارشهای مرور اسناد است. 13 سال قبل مقالات من بر اساس اسناد تازه آزادشده هشت مورد بود و سال گذشته این میزان به 16 مقاله هر کدام حدود 2500 کلمه، در حجمی حدودا 40 هزار کلمه بالغ شد. این مجموعه ناگزیر در مدت زمان بسیار کوتاهی، تهیه و ارائه میشود. البته مقالات تهیهشده کاملا واریژینال و تالیفی و بر اساس اسناد تازهیاب دیدهنشده و منتشرنشده بوده و صرفا برای توضیح افراد یا موضوعا مورد بررسی از منابع دیگر بهره برده میشود. تهیه این مقالات نیز خصوصیت خودش را دارد.
به دلیل پراکندگی و در هم تنیده بودن اطلاعات اسناد، من با خواندن هر مجموعه سند اطلاعات آن را سر جای خودش ثبت و ضبط میکنم و در ذهنم یک تدوین اولیه را محفوظ میدارم. در این حالت به جای نگارش یکی یکی مقالات و گزارشها، عملا همه مقالات و کل مجموعه در یک زمان به پایان میرسد.
اسنادی که امسال از آرشیو آزاد میشوند، اسنادیاند که به وقایع سال 1982 اشاره دارند. مهمترین رخدادهای تاریخی این سال که مرتبط با ایران است و طبعا اسناد به آنها اشاراتی دارند، کدامیناند؟
در این مورد نخست باید بگویم که برای نخستین بار (دست کم طی 20 سال اخیر) همه اسناد خارجی، شامل اسناد مربوط به ایران به موقع آزادنشده و به بهرهبرداری نمیرسد. گفته شده که به دلیل حجم انبوه اسناد مربوط به جنگ بریتانیا و آرژانتین بر سر منطقه فالکلند/ مالویناس و تحولات مربوط به آن، برخی دیگر از اسناد با تاخیر و با فاصلهای حدودا یک تا دو ماهه آزاد خواهند شد. البته فعلا حدود 10 پرونده از اسناد مربوط به ایران آزاد شده که نسبت به حجم اسناد موجود و در مقایسه با اسناد سال گذشته بسیار کم است و باید منتظر حجم زیادی از اسناد طی یک تا دو ماه آینده ماند.
مهمترین اسناد مربوط به ایران در مجموعه امسال تا جایی که به رویت یا اطلاع من رسیده عبارتاند از: تحولات ایران در دومین و سومین سال جنگ، اوضاع صنعتی و اقتصادی ایران در پرتو تحریمهای بینالمللی، مناسبات منطقهای و جهانی ایران، اسناد دوایر دفاعی، هیات دولت و نخستوزیری بریتانیا درباره ایران، تداوم فعالیتهای گروههای مخالف داخلی و خارجی و حمایت آمریکا، بریتانیا و عراق از بخشی از آنها، تداوم مناقشات مسلحانه، تحولات دوران ریاست جمهوری آیتا... خامنهای و نخستوزیری میرحسین موسوی، ادامه تبعات سیاسی، حقوقی و اقتصادی حادثه گروگانگیری و اشغال سفارت آمریکا در تهران، تداوم حمایت دولتهای عرب منطقه از سیاست تجاوزکارانه عراق و چالشهای شوروی و آمریکا و اروپا بر سر ایران.
اسناد سال 1982 را چگونه منتشر خواهید کرد و در دسترس علاقهمندان خواهید نهاد؟
به دلیل تاخیر ناخواسته در آزادسازی بخش زیادی از اسناد مربوط به ایران، هنوز فرصت برای انتخاب رسانهای مطلوب برای انتشار این اسناد دارم. در سالهای اخیر، به جز دو مورد، معمولا اصرار داشتهام که با همه مشکلات آشکار و نهان بر سر انتشار، این گزارشها را در رسانههای داخل ایران منتشر کنم. امسال نیز با وجود حساسیتهای موجود در موضوعات این اسناد، بر آن هستم تا به همین روال عمل کنم؛ چراکه مخاطب اصلی و واقعی این مجموعه اسناد و گزارشها در ایران است و هدف اصلی من اطلاعرسانی به محققان و علاقهمندان داخلی تاریخ معاصر ایران است.
شما در این کار پژوهشی با چه موانعی روبرو هستید؟
کار جدی، عمیق و گسترده روی این حجم عظیم از اسناد بسیار مهم تاریخ ایران نیازمند یک حمایت جدی و عمومی است. متاسفانه من طی دو دهه اخیر تقریبا در این راه تنها و بدون حامی بودهام. امروزه اینگونه تحقیقات راهبردی و بنیادین نه مورد حمایت موسسات دولتی است و مانند دیگر کشورها، ثروتمندان و صاحبان سرمایه خصوصی علاقهای به این گونه امور خیریه فرهنگی نشان نمیدهند. این البته یک روال کلی در سالهای گذشته بوده که البته استثناهایی هم داشته است. ولی مشکلات ارزی و اقتصادی یکی دو سال اخیر موضوع حمایت از این قبیل پژوهشها را به کلی منتفی کرده است و ناگزیر چارهای جز کاهش دامنه و سرعت فعالیت امثال من نیست.
البته به این مشکلات باید احتمالاتی از قبیل بروز محدودیت در دسترسی به برخی از اسناد قبلا آزادشده مربوط به ایران در این گونه آرشیوها را نیز افزود. طی یکی دو سال گذشته مکررا به پروندههای مهمی در مورد ایران برخوردهام که قبلا کاملا آزادشده بوده ولی به دلایل مختلفی که بعضا اعلام نیز نمیشود، به سازمان و وزارتخانه مبداء برگردانده شده و عملا تا مدت نامعلومی از دسترس خارج شده است. با تداوم چالشهای کنونی غرب با ایران، قبل از آنکه این پروندهها از دستری ایرانیان خارج شوند، باید فکری به حال تهیه کپی دیجیتالی از همه این اسناد برای استفاده محققان داخلی کرد.