شیرزاد عبداللهی

با معلمان قرارداد اخلاقی دارم که اسم معلم را با پول نیاورم. این جمله تمام آن چیزی است که وزیر آموزش و پرورش درباره افزایش حقوق و مزایای معلمان در گفتگوی ویژه خبری بیان کرد.

طفره رفتن از گفتگو درباره مسایل مادی و حقوق و مزایای فرهنگیان رویه ای است که در این سه سال و نیم با جدیت ازسوی وزیر دنبال شده است. چند ماه بعد از نشستن حاجی بابایی بر صندلی وزارت، خبرنگاری از وی درباره افزایش حقوق معلمان سوال کرد. وزیرگفت: "خبرنگاران هر گاه بیکار می شوند یاد موضوع استخدام و حق و حقوق معلمان می افتند... به کسی ربطی ندارد که معلمان چقدر حقوق می گیرند و چرا کم می گیرند". آنگاه خطاب به خبرنگاران گفت: "مگر ما از شما سؤال می کنیم که شما چقدر حقوق می گیرید؟..."

پرسش از حقوق و مزایا و معیشت معلمان در این سه سال و نیم خط قرمز وزیر بوده. اما این اولین بار است که وزیر از قرارداد اخلاقی در این باره سخن می گوید. حالا که وزیر پای اخلاق را به میان کشیده، ضروری است که جزئیات این قرارداد اخلاقی را فاش کند و توضیح دهد این قرارداد را از طرف فرهنگیان چه کسی امضا کرده است؟ آیا این قرارداد را بعد از رسیدن به وزارت منعقد کرده یا تاریخ آن به دوره نمایندگی وزیر برمی گردد؟ اصلا فایده این قرارداد برای معلمان چیست؟

 هرچند سطح ریالی حقوق کارکنان دولت در این سه سال کمی افزایش یافته، اما قدرت خرید معلمان و سایر کارکنان دولت و طبقات حقوق بگیر جامعه به دلیل گرانی و تورم، کاهش یافته و در سال جاری سقوط آزاد کرده است. معلمان و همه حقوق بگیران به خوبی می دانند که افزایش حجم پول دریافتی به معنای افزایش سطح زندگی و قدرت خرید نیست. هرکس که با خرید مایحتاج روزانه سر و کار دارد به اندازه یک اقتصاددان داستان تورم را می فهمد. بر فرض که حقوق یک معلم در سال جاری مثلا 100 هزار تومان اضافه شده و از 600 هزار تومان به 700 هزار تومان رسیده باشد؛ اما در طول چند ماه ارزش واقعی 700 هزار تومان حقوق معلم به نصف تقلیل یافته است و معلم یا کارمند با اینکه صد هزار توان پول بیشتر در حسابش دارد اما قدرت خریدش بسیار کمتراز سال گذشته در همین ایام است.

و حالا وزیر تعارف را جایگزین اقدام عملی کرده است. در سه سال و نیم گذشته وزیر بارها در حرف معلمان را به اوج و به قله رسانده است، اما از افزایش حقوق و مزایا و اثرات گرانی و تورم چیزی نگفته است.سخنان تعارف آمیز در شرایطی که امواج پی در پی گرانی و تورم معلمان و بازنشستگان فرهنگی را به گوشه رینگ زندگی رانده است، به چه کار معلمان می آید؟ واقعیت این است که وزیر حرفی برای گفتن در این زمینه اقتصادی ندارد. مهم ترین مطالبه معلمان و همه حقوق بگیران در 7 سال گذشته این بوده که حقوقشان متناسب با نرخ تورم سالانه افزایش یابد اما سرعت افزایش تورم مانند سرعت هواپیمای جت و سرعت افزایش حقوق ها مانند سرعت دوچرخه بوده است.

آقای وزیر در دوره وزرای قبلی آموزش و پرورش بر سر آنها فریاد می کشید که اگر عرضه نداریدکه حقوق معلمان را افزایش دهید، استعفا کنید (نقل به مضمون). این گمانه که احتمالا طرح مطالبات معلمان و شعار افزایش حقوق در آن دوره ابزار سیاسی یک نماینده برای رسیدن به پست وزارت بوده، در اذهان برخی از معلمان قوت می گیرد. تمجید از مقام و جایگاه معلم عملی پسندیده است اما از حدی که بگذرد و بخصوص اگر با مبالغه همراه شود، این تصور را ایجاد می کند که هدف گوینده پرت کردن حواس مخاطب از موضوع دیگری است. ظاهرا در ادبیات وزیر، تمجیدهای زبانی جایگزین راه حل افزایش حقوق و مشکلات معیشتی معلمان شده است.

در باب دوم بوستان حکایتی هست که به چنین وضعیتی اشاره دارد. سعدی به اتفاق چند سالک صحرانورد به دیدار مردی در اقصای روم می روند که به پارسایی و لطف و کرم شهره است. میزبان سر و رو و دست مهمانان را می بوسد، با عزت زیاد آنها را در اتاقی می نشاند و مرتب به آنها سر می زند و سر و روی آنها را می بوسد و کفش هایشان را جفت می کند. اما دیگدان میزبان سرد و خاموش است و خبری از غذا و پذیرایی نیست. سحرگاه که میزبان تعارفات خود را از سر می گیرد، یکی از مهمانان گرسنه، زبان به شکایت می گشاید که: "به خدمت منه دست بر کفش من/ مرا نان ده و کفش بر سر بزن / کرامت جوانمردی و نان دهی است/ مقالات بیهوده طبل تهی است".

اگر در ادبیات فارسی جست و جو کنیم اشعار و ضرب المثل های زیادی با این مضمون خواهیم یافت. ضرب المثل "ز تعارف کم کن و بر مبلغ افزای " یا "دوصد گفته چون نیم کردار نیست" تا حدی این وضعیت را توضیح می دهند.

کارشناس مسائل آموزشی

45234

منبع: خبرآنلاین