در پی گسترش شیوههای جدید اطلاعرسانی، انباشت، انتقال و بهرهمندی از اطلاعات، وسعت بیحد و حصری یافته است. آنچه که امروز از آن با عنوان شبکه مجازی یاد میشود، ابعاد نامحدودی دارد، و به همان بیاندازگی، حامل اطلاعات است.
هر لحظه بر حجم دانستنیهای موجود در این شبکه افزوده میشود. از آنجا که اطلاعات، هر جا که باشد، پای مورخ نیز بدان جا کشیده میشود، این پرسش قابل طرح است: آیا نسبتی میان پژوهشهای تاریخی و این توده بیحجم اطلاعات وجود دارد؟ آیا محققان عرصه تاریخ میتوانند از کنار این پدیده بگذرند و آن را نادیده انگارند؟ پژوهشگر تاریخ که میباید از سرزمین دادههای تاریخی بگذرد و با روشهای مرسوم، به انتخاب و برداشت اطلاعات بپردازد، چه تکلیفی با شبکه مجازی دارد؟
در نگاهی کلی میتوان گفت که هنوز نسبت پدید آمده بین مورخان حرفهای، کسانی که به اتقان و استحکام نگاشتههایشان بیش از دیگر امور اهمیت میدهند، و شبکه مجازی، جنبه علمی نیافته است.
آنان نتوانستهاند به اطلاعات موجود در پایگاههای مختلف تکیه کنند. هنوز اعتماد و اطمینانی که در سنت پژوهش، میان سند و مورخ برقرار است، میان این شبکه و تاریخپژوهان به وجود نیامده است. علت اصلی این موضوع به آنچه که از آن به عنوان «سندشناسی» یاد میشود، برمیگردد. سندشناسی که همانا اعتبارسنجی و تقویم سند است و از مراحل حساس استناد و ارجاع به منابع دست اول به شمار میرود، در میان اطلاعات بار شده در شبکه مجازی، جایگاه شناخته شدهای ندارد.
مورخ که بنا بر وظیفه ذاتی، دیر باور، و در سنجش اطلاعات، سختگیر است، نمیتواند در میان انبوه دادههای بی شناسنامه به دنبال واقعیتهایی بگردد که قرار است مبنای رسیدن به حقیقت باشند. به نظر میرسد برقراری نسبت علمی میان پژوهشهای تاریخی و اطلاعات موجود در شبکههای مجازی امری ناممکن باشد. و این مربوط است به سازوکار اولیه پیدایش و سپس گسترش شبکه مجازی.
بهرهگیری ابزاری از امواج اطلاعات که توأم با اعمال سیاست، تزریق تبلیغات و ترفندهای رقابتی است، چیزی جز ایجاد گودالهای دست و پا شکن برای رسیدن به حقیقت نیست. این موقعیت نمیتواند میان پژوهشگر و شبکه مجازی نسبتی علمی ایجاد کند.
بیهوده نیست که با گذشت چند دهه از فراگیر شدن شبکههای مجازی، استناد به دادههای آن در تتبعات تاریخی اقدامی مذموم و غیر قابل پذیرش محسوب میشود. و یا محقق تاریخ، برای درج تحقیق خود، هرگز جای مطبوعهای وزین را با یک پایگاه اطلاعرسانی عوض نمیکند.
با این حال توجه عامه به کسب اطلاعات از یک سو، و علاقهمندی قشر جوان پژوهشگر به سهمگیری از شبکه مجازی از طرف دیگر، آینده دیگری را در حوزه تحقیقات تاریخی نشان میدهد. آیا مورخان حقیقتپسند، اما سنتگرا، میتوانند حیثیت کاری خود را جذاب و الگوپذیر، به نسل بعدی منتقل کنند؟ حرفه تاریخنگاری که پیشهای سخت و طاقتفرساست، با عرضه اطلاعات رایگان، اما بی والدین، به کجا خواهد رسید؟ شاید بتوان به این پرسشهای ذاتاً نگران، پاسخهای دلگرمکننده و امیدبخش داد، اما مهم بقای حقیقت است؛ که نباید به قربانگاه برده شود؛ چه قربانگاه کمبود اطلاعات دیروز، و چه قربانگاه وفور اطلاعات امروز.
5858