تاریخ انتشار: ۲۷ فروردین ۱۳۹۲ - ۱۳:۵۷

برای بزرگداشت شیخ عطار

سخن عطار زبان حال است نه قال. در سالهای اخیر در زمینه عطارپژوهی آثار متعددی منتشر شده است و محققان برجسته‌ای چون علامه محمد قزوینی، سعید نفیسی، بدیع‌الزمان فروزانفر، عبدالحسین زرین‌کوب، محمد جواد مشهور و دکتر شفیعی کدکنی در زمینه شناخت عطار کار کرده‌اند. در میان غربیان نیز کسانی چون هلموت ریتر با نگارش اثر گرانسنگ «دریای جان» در زمینه عطارپژوهی کار کرده‌‌اند.

عطار نزد سایر عرفای بزرگ مانند مولوی، شبستری و علاءالدوله سمنانی جایگاه رفیعی دارد، به ویژه مقام عطار در آثار مولانا بسیار بالاست؛ مثلاً مولوی جایگاه عطار را در بالاترین مقام، یعنی مقام روح می‌داند که مقامی ورای مقام حس، خیال، عقل و دل است. حکمت عطار با روح آمیخته است. شیخ محمود شبستری (نویسنده گلشن راز) هم در مورد عطار گفته است:

مرا از شاعری خود عار ناید

که در صد قرن چون عطار ناید

چه عطاری که عطار جهان است

سخنهای وی از اسرار جان است

در این شعر شاهدیم که شبستری مقام جان را که بالاترین مقام است، به عطار نسبت می‌دهد.

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید: «گاهی شعر به حکمت می‌رسد.» شعر از شعور و آگاهی می‌آید که به معنای حکمت است. عرفان نمونه اعلای شعور الهی است و شعر وسیله‌ای برای بیان حقایق، دقایق، معرفت، حقیقت، خودشناسی، دیگرشناسی و نظر الهی به وجود، طبیعت، نور الهی و...است.

عطار مرد اهل درد است و شعر را حکمت و قوت و جان می‌بخشد. شاعران ما حکیم‌اند و یکی از افتخارات عرفان حکمت است. اساساً عرفان عین حکمت است و متافیزیک واقعی است و متافیزیک اسلامی و دینی عرفانی است. عرفان شعبه‌ای از معرفت است که از ولایت حاصل می‌شود؛ لذا لفظ صوفی را که برای مولانا و عطار به کار می‌بریم، بدین معناست که ایشان صوفیان حقیقی هستند.

عطار جامع علوم زمان خود بود و از او می‌توان خودشناسی، راه سیر و سلوک، روان‌شناسی و علم النفس الهی و نقد اجتماعی آموخت. زبان او زبان حال است، نه قال و او از تمثیل برای متمثل ساختن حقایق الهی استفاده می‌کند.

منبع: خبرآنلاین

برچسب‌ها