محمّد درویش


    امروز – 29 اردیبهشت 1392 – مصادف است با روز ملّی حفاظت از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ. چند سالی است که در این روز فعالان حوزه محیط زیست و دوستداران حیات رودخانه‌ها در ایران، گرد هم جمع می‌شوند تا با دعوت از صاحبنظران و کارشناسان این حوزه، از دلیل یا دلایل‌شان در حمایت از رودخانه‌ها سخن گویند. امسال هم همایشی به همین منظور در تالار آمفی تئاتر مرکزی دانشگاه صنعتی شریف برگزار خواهد شد؛ همایشی که به همت گروه دوستداران محیط زیست دانشگاه صنعتی شریف و همکاری کرسی یونسکو در مدیریت آب و محیط زیست برگزار می‌شود.

 


    اما به راستی چرا باید از رودخانه‌ها در برابر سدهای بزرگ حمایت کرد؟ و چرا جهانیان، دو بار در سال، یکی در 14 ماه مارس (24 اسفند) و دیگری در آخرین یکشنبه سپتامبر، حرمت رودخانه‌ها را در زمین گرامی داشته و می‌کوشند تا مردم و رهبران جهان را از وخامت شرایطی که بر این رگ‌های بی رنگ زمین حاکم است، آگاه سازند.
    حقیقت داستان آن است که حال رودخانه‌ها تقریباً در هیچ نقطه‌ای از کره زمین خوب نیست؛ اغلب آنها هم از نظر کمی و هم از نظر کیفی با چالش‌ها و تهدیدهای جدی مواجه شده‌اند؛ دیگر کمتر رودخانه‌ای را می‌توان سراغ گرفت که آب گوارایش از سراب تا پایاب ادامه یافته و به دریا و اقیانوس‌ها برسند. رودخانه‌ها، یکی از مهم‌ترین بسترها برای حفظ و پایداری از تنوع زیستی موجودات آبزی به شمار می‌روند. هنگامی که این رگ‌های راهبردی حیات در کره زمین، از وضعیت مطلوبی برخوردار نباشند، یعنی بخش بزرگی از زیگونگی حیات؛ از کتابچه‌ی بی‌رقیب و یکتای آفرینش با تهدیدی مرگبار روبرو شده است. برای همین است که در طول نیم قرن گذشته نسل بین 30 تا 50 درصد از آبزیان آب شیرین برای همیشه منقرض شده است که یکی از مهم‌ترین دلایلش، علاوه بر کاهش کیفیت آب و صید بی‌رویه، ساخت سدهای متعدد مخزنی در مسیر رودخانه‌هاست که سبب گسست بوم‌شناختی و ایجاد خلل در فرآیند تخم ریزی ماهی‌ها را فراهم آورده است.

 

مخزن پشت سد اکباتان - همدان


    یکی دیگر از تهدیدهایی که رودخانه‌ها را در معرض نیستی قرار داده، حفر بیش از حد چاه‌های عمیق و نیمه عمیق است؛ روندی که سبب شده تا رودخانه‌ها به جای آن که در طول مسیرشان زایشگر باشند و از مازاد آب سفره‌ها و چشمه‌ها بهره‌مند گردند، مانند اتفاقی که همواره در زاینده رود رخ می‌داد، مجبور شوند تا بخشی از رواناب خود را هم به تغذیه‌ی این سفره‌های تشنه اختصاص دهند.
    اخیراً علیرضا دائمی، معاون وزیر نیرو هم نکات هشداردهنده‌ی جدیدی را معترف شده است. وی روز 24 اردیبهشت ماه سال جاری هشدار داد که حدود نیم قرن پیش، یعنی در سال 1960، سرانه آب در دسترس هر ایرانی به 6 هزار متر مکعب در سال می‌رسید که یک دوم میانگین جهانی در آن زمان بود. اما اینک این رقم به کمتر از 1800 متر مکعب کاهش یافته و پیش بینی می‌شود تا سال 2025، یعنی افق مورد انتظار در سند چشم انداز 20 ساله کشور به 1000 متر مکعب برای هر نفر کاهش یابد که در آن صورت، سهم هر ایرانی از آب، فقط یک چهارم هر شهروند کره زمین خواهد بود؛ فرجامی که از آن، تعبیر به بحران کرده است!

 


    پرسش اصلی این است که در چنین شرایطی که این مقام مسئول از هفت برابر شدن جمعیت کشور در طول 80 سال گذشته به عنوان یک تهدید بزرگ برای آینده منابع آبی کشور یاد می‌کند، چگونه و بر مبنای کدامین موازین و قابلیت‌ها می‌خواهیم شمار افراد خانواده‌های ایرانی را به شش نفر و بیشتر ارتقاء دهیم؟
    آیا بهتر نیست تا نخست بکوشیم تا زیرساخت لازم برای پذیرش چنین جمعیتی را فراهم آوریم؟ آیا نباید نخست راندمان آبیاری در بخش کشاورزی که مصرف کننده 90 درصد آب قابل استحصال کشور است ارتقا یابد و میزان ضایعات در آن به یک چهارم کاهش پیدا کند؟ آیا بهتر نیست تا سامانه‌ی کاریزهای ایران را که هم اکنون 8 میلیارد متر مکعب آب در اختیار بخش تولید به سالم‌ترین و کم‌هزینه‌ترین شکلش قرار می‌دهند و کشور را از مصرف 800 مگاوات برق بی نیاز می‌سازند، تقویت و ترمیم کرده و اجازه ندهیم تا با حفر چاه یا ساخت سد یا طرح های انتقال آب، این سرمایه‌ی ارزشمند ملی و مفاخر مهندسی کشور بیش از پیش تهدید و تحدید شود؟ 

 


    کلام آخر آن که اولویت نخست ما در شرایط کنونی، تأمین آب بیشتر به هر قیمتی نیست، بلکه ممانعت از هدررفت آبی است که دارد با هزینه‌هایی بسیار گزاف و به قیمت مرگ زیست بوم بدست می‌آید؛ ممانعتی که اگر به درستی در اولویت قرار گیرد، هم حال رودخانه‌ها و تالاب‌ها خوب خواهد شد و هم حال مردم و دیگر زیستمندانی که در ایران زمین زیست می‌کنند و کیفیت حیات‌شان در گرو جاری ماندن آب گوارا در همین رودخانه‌هاست.
 

منبع: خبرآنلاین