اساسا پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدون مبالغه شرایط سیاسی جدیدی بر منطقه حاکم شد. جهان اسلام وبطور مشخص مسلمانان پس از 1400 سال که ازظهور اسلام می گذشت به ظرفیت ها ی دینامیکی اسلام برای دولت سازی ومقابله با استعمارخارجی پی بردند.
لذا شورش ها وقیام های پراکنده ای در جهان اسلام بویژه در یمن ، مصر ،سوریه ، عراق وعربستان صورت گرفت اما این شورشها به سر انجام قابل قبولی نرسید.
دلیل این شکست چیست؟ اولا این شورشها نوعا بصورت هرم وارونه وبدون وجود یک رهبری کاریزماتیک صورت گرفت ولذا از سوی حاکمان این کشورها بیرحمانه سرکوب شدند.
حلقه مفقوده این قیام ها تکیه مردم مسلمان به برخی از جریان های سیاسی مانند اخوان المسلمین بود که نوعا فاقد مرجعیت لازم وپایگاه مردمی بودند.
هر چند آموزه های دینی جوهره این قیام ها را تشکیل می داد اما سازمان یافتگی این نوع حرکتها بشکلی غیر منسجم وتحت تاثیر پیروزی انقلاب اسلامی و بصورتی احساسی صورت گرفت وبهمین دلیل با ناکامی مواجه شدند.
برخی قدرت ها که به ماهیت ضد استکباری انقلاب اسلامی پی برده بودند با بهره گیری از سازوکارهای خشونت آمیز تلاش کردند تا از تکرار تجربه ایران در کشورهای منطقه جلوگیری کنند.
یکی از رهبران جریان اخوان المسلمین سوریه می گوید زمانی که انقلاب اسلامی ایران پیروز شد اخوان المسلمین سوریه آن را سر آغازی برای سرنگونی رژیم های لائیک عرب تلقی کردند .
وی می افزاید با همین نگاه اخوان المسلمین سوریه در سال 1982 در شهرهای حماء و حمص علیه دولت وقت سوریه شورش کردند اما به دلیل این که این حرکت فاقد یک مرجعیت قابل قبول مرمی بود با شکست مواجه شد. لذا جریان های سکولار عربی ، لیبرالها وقومیت گراها سریعا خلاء های سیاسی را با حذف جریان های اسلام گرا پر کردند .
علیرغم بی اعتقادی قومیت گرایان عرب به ظرفیت های اسلام برای دولت سازی ،تلاش کردند تا نوعی تقابل ایدئو لوژیکی میان اسلام گرایان سنتی وسلفی با تشیع به میدان داری ایران ایجاد کنند.
در عراق وکشورهای حوزه خلیج فارس نگاه تهاجمی وپرخاشگرانه اسلام گرایان سلفی نسبت به شیعیان پر رنگتر از سایر کشورهای عربی بود اما این نگاه به مرحله تخاصم وتصادم میان شیعه وسنی نرسید.
با این حال زمینه سازی فرهنگی وروانی برای ایجاد یک تقابل قهری میان شیعه وسنی آغاز شد که شبکه های ماهواره ای و فضای مجازی با بهره گیری ظریف وماهرانه از حوادث تاریخی در ایجاد زیر بنای فکری میان اسلام گرایان سنتی وشیعیان نقش دارند.
در عربستان یکصد شبکه ماهواره ای با چرخش مالی سالانه 10 میلیارد دلار در تشدید جریان های ضد شیعی وتقویت انگیزه های سلفی گری در میان جوانان عرب مشارکت فعال داشته اند.
عربستان در طول 30 سال گذشته بیش از 60 میلیارد دلار برای شکل دهی جریان های فکری وهابی در جامعه الازهر مصر وتقویت شیوخ سلفی در این کانون دینی- فرهنگی مهم جهان اسلام هزینه کرده است.
شیعیان پاکستان ، افغانستان ، عراق وحوثی های یمن نخستین قربانیان تقویت جریان های سلفی ووهابی بودند . متاسفانه جهان غرب با این تلقی که همه شیعیان به نوعی وابسته به ایران هستند وایران نیز طبیعت ضد استکباری دارد ، در مقابل این جنایات سکوت کر د زیرا این کشتارها را نوعی انتقام جوئی از ایران می داند.
در قطر نیز بزرگترین کانون فتنه ضد شیعی با تاسیس شبکه الجزیره وحضور جریان های وابسته به اخوان المسلمین شکل گرفت.
حضور شیخ یوسف القرضاوی مفتی مصری الاصل قطردر برنامه های ثابت وهفتگیشبکه الجزیره صرفا برای دادن مشروعیت مردمی به این شیخ سلفی فتنه گر بود که به حق برخی رسانه های عربی به وی لقب مفتی ناتو داده اند.
شیخ یوسف القرضاوی نفوذ فوق العاده ای روی سلفی ها داشت هر چند به ظاهر سعی می کرد تا فاصله خود را از شیوخ وهابی عربستان حفظ کند.
وی برای تاثیر گذاری سیاسی بر جریان های دینی عربی ،اتحادیه علمای مسلمینرا در دوحه پایه گذاری کرد. از آنجائی که متاسفانه در ایران همواره نگاه رهبران دینی به جریانهایدارای شاکله دینی یک نگاه احساسی وعاطفی است لذا برخی از شخصیت های محترممذهبی در ایران از هیچ تلاشی برای تقویت اتحادیه علمای مسلمین که یک تشکلکاملا هدایت شده ومشکوک است فرو گذاری نکردند.
شیخ یوسف القرضاوی که بدون هیچ تردیدی دست پرورده سازمان های فراماسونری، صهیونیستی و جاسوسی غرب است نهایت استفاده سیاسی را از حضورشخصیت های مورد احترام ایرانی در اتحادیه علمای مسلمین به عمل آورد.
وی هیچگاه نسبت به کشتار الحوثی های یمن وشیعیان عراق وبحرین موضع شفافینگرفت بلکه در تشدید فضای ضد شیعی نقشی کاملا تخریبی ایفا کرد.
از اشتباهات استراتژیکی در ایران ،محاسبات کاملا شکلی وظاهری است کهتصور می شود مساله وحدت اسلامی با تشکیل برخی کنفرانس ها ودعوت از رهبران اسلامی کشورهای مسلمان به این کنفرانس ها قابل تحقق است .
این مساله اساسا بنا به دلایل تاریخی هیچگاه تحقق نخواهد یافت زیرا یقینا غرب و سازمان های جاسوسی ودستگاه های فراما سونری از وجود شکاف عمیقتاریخی میان مذاهب مختلف اسلامی آگاهی دارند وعناصر خود را برای تشدید این اختلاف در نهادهای اسلامی نفوذ می دهند.
شیخ یوسف القرضاوی در قطر، شیخ سلمان العوده ، شیخ محمد العریفی در عربستان شیخ ولید الطباطبائی در کویت وشیخ محمد حسان در مصر از جمله شخصیت هائی هستند که با قطب نمای سیاسی سازمان های فراماسونری حرکت می
کنند .
این در حالی است که در ایران همه تحت تاثیر شعار فریبنده وحدت اسلامیصادقانه اما ساده لوحانه برای تحقق این شعار تلاش می کردند اما در نهایت شیعیان در جریان وقایع اخیر منطقه بار دیگر به اصطلاح از پشت خنجرخوردند.
یکی از اشتباهات بزرگ ،تقویت جنبش های به ظاهر جهادی فلسطین از جمله حماسبود که همه شاهد بودند که چگونه این جنبش راه خود را از حزب الله شیعهجدا کرد ودر صف وهابی ها وسلفی ها علیه دولت سوریه قرار گرفت.
عبدالعزیز الدویک رئیس سابق پارلمان فلسطین ویکی از رهبران پر نفوذ حماساخیرا در یک اظهار نظرعجیب اعلام کرد که جهاد علیه دولت سوریه واجب تر ازجهاد علیه اسرائیل است!
خالد مشعل رئیس دفتر سیاسی و اسماعیل هنیه نخست وزیر دولت حماس نیزصریحا از گروه های سلفی تکفیری سوریه جانبداری کردند وحتی نیروهای خود راعلیه دولت علوی سوریه بسیج کردند.
این امر وحوادث بحرین ، یمن ، سوریه ، عراق ، لبنان ومصر باید به تغییرنگاه رهبران سیاسی ودینی ایران نسبت به همنوائی با برخی جریان های سلفیگرا کمک کند.
بدون هیچگونه مجامله وخارج از الفاظ دیپلماتیک وبدون پرده پوشی اساسا خطشیعه با خط سلفی های تکفیری که لعابی اسلامی هم دارند هیچگاه در یک نقطه تلاقی نمی کنند.
شیعیان منطقه مخصوصا حزب الله باید ازهدر دادن ظرفیت های خود برای کمک بهفلسطنیان پرهیز کنند و خط کشی جدیدی را با جنبش های فلسطین ایجاد کنند.
شیعیان مصر را می توان نخستین قربانیان جریان های اسلام گرا پس از موجبیداری اسلامی تلقی کرد که اگر دولت اخوان المسلمین مصر به رهبری محمدمرسی تقویت شود بسیاری از شیعیان مصر در آتش این دولت اموی خواهند سوخت.
لذا ذوق زدگی در مورد تشکیل دولت های اسلام گرا در مصر وتونس ولیبی با واقعیت های میدانی وعقیدتی موجود در جهان عرب سازگاری ندارد زیرا تجربه ثابت کرده که سکولارها ی عرب حد اقل بامذهب شیعه دشمنی آشکار ندارند اما اسلام گرایان حاضرند با شیطان پرستان همکاری کنند اما با شیعیان در یکمسجد نماز نخوانند!.
بهمین دلیل باید نگاه دستگاه دیپلماسی ایران به اسلام گرایان مصر تغییر کند وسازوکار جدیدی را برای همکاری با لیبرالهائی مانند محمد البرادعی ،حمدین صباحی وعمرو موسی تعریف کند.
در غیر این صورت منطقه در آینده شاهد کشتار شیعیان بیشتری خواهد بود که در آنصورت تقابل جریان های شیعه واسلام گرایان سنتی که خواست آمریکا وصهیونیستها است تشدید خواهد شد.
4949