خاطراتی از زمانی که محمدعلی نجفی،‌ وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش دولت یازدهم،‌ در دهه ۶۰ و ۷۰ وزیر فرهنگیان بود.

 

برداشت اول؛ سال ۱۳۶۸، کلاس دوم ب دبستان امیرکبیر گلپایگان

مدرسه ما هنوز دو شیفته نبود. تا وقتی که دبستان بودم دو شیفته هم نشد. اما خاطرم هست که نیمکت های چوبی و زهوار دررفته مدرسه قدیمی، جای ۴۵ پسر بچه ریزه میزه ۸ ساله را نداشت. کلاس دو پنجره با طاقچه کوتاه و پهن در سمت چپش داشت که همیشه با دو سه تا از بچه ها سر نشستن در پنجره ها و تکلیف نوشتن دعوا می کردیم. انگار فقط ما سه چهار تا زیادی بودیم. شاید هم از نشستن روی نیمکت های ۴ نفره عاجز بودیم. معلم کلاس، پیرمردی بود با موهای پنبه ای، یک دست سپید. نمی دانم هنوز در قید حیات است یا نه. اما یادم هست که با یکی از بزرگان فامیل در زنبورداری شریک بود. بازنشسته دوباره فراخوانده شده به کار بود. آن روزها معلم کم بود.

روزهایی بود که تلویزیون از مدارس پایتخت تصاویری را نشان می داد که روایت می کرد دانش آموزان تهرانی سه شیفته مدرسه می روند. اما ما صبح و بعد از ظهر مدرسه می رفتیم. سالها بعد فهمیدم که چون در شهر ما و شهرهای اطراف مثل خوانسار، خمین، فریدون شهر و ... معلم کم بود و حتی معلمانی مثل مادرم از شهر ما به شهرهای دیگر می رفتند تا کمبود معلم مدارس آنجا را برطرف کنند، مدارس مجبور بودند تعداد زیادی دانش آموز را در کلاس های درس جا بدهند تا کمبود فضای آموزشی و معلم را جبران کنند.

در خانه هم اوضاع چندان مناسب نبود. جنگ تازه تمام شده بود. پدر و مادر فرهنگی من حقوقی می گرفتند که به "آب‌باریکه" معروف بود. زندگی بخور و نمیر نه، اما متوسط هم نه.

 

برداشت دوم؛ سال ۱۳۷۳، کلاس دوم ب راهنمایی ابن سینا گلپایگان

نخستین سالی بود که طعم مدرسه دو شیفته را می چشیدیم. سال قبل در کلاس های فشرده ای درس خواندیم. درواقع مدرسه ما تازه تاسیس شده بود و شده بود شیفت دوم مدرسه راهنمایی رازی. اسمش ابن سینا. اما جالب این بود که بعد از دو شیفت شدن مدرسه هم تغییری در تعداد دانش اموزان کلاس اتفاق نیفتاد. خاطراتم از مدرسه راهنمایی همین چند روز پیش زنده شد؛ وقتی با رییس سازمان نوسازی مدارس مصاحبه می کردم و اتفاقا عکسی نشان داد که نمایی بود از همان مدرسه پیر. گفت بازسازی شده است. گفتم که اتفاقا شده ۴ طبقه. قبلا دو طبقه بود.

دو سالی می شد به خانه جدیدمان آمده بودیم. با حقوق معلمی، پدرم خانه بهتری ساخته بود. قسط هم می داد، زیاد. اما راضی بود.

 

برداشت سوم؛ سال ۱۳۷۵، کلاس اول دبیرستان فارابی گلپایگان

دوباره برگشتیم به صبح و بعد از ظهر. مدرسه غیرانتفاعی بود. ما نظام جدید درس می خواندیم. در یکی ساختمان قدیمی که قبلا دبستان بود. تعدادی از معلمان گلپایگان که یکی از آنها هم پدر خودم بود مجوز مدرسه غیرانتفاعی گرفته بودند. تا آنجایی که یادم هست هیچ دبیرستانی در گلپایگان دو شیفته نشد. دلیلش هم واضح بود؛ تعداد زیادی از نوجوانان تا سیکل سوم راهنمایی را می گرفتند یا ترک تحصیل می کردند و به کشاورزی و ادامه شغل پدر مشغول می شدند و یا در بهترین حالت می رفتند هنرستان فنی و حرفه ای که عمدتا بیش از ۱۵۰۰ دانش آموز داشت. ایالتی بود برای خودش. پس آن حجم دانش آموز از دوره راهنمایی به دبیرستان نمی رفت، ریزش داشت.

در گلپایگان چند دبیرستان نظام قدیم بودند و چند دبیرستان هم پایلوت نظام جدید شدند. در شهرهای دیگر هم همینطور بود. نظام جدید آموزشی برای هم نسلان من چندان خاطرات خوبی ندارد. خاطراتی که پر از تاریک روشن های آموزشی است. هم نسلان من خودشان را موش آزمایشگاهی ان دوره وزارت آموزش و پرورش می خوانند. هرچند که دانش آموزان حداقل در آموزش و پرورش دولت دهم هم همین شرایط را داشتند. با شدت و ضعف متفاوت البته.

آن سالها پراید تازه پا به ایران باز کرده بود و در سایپا کم کم تولید داخل می شد. پدرم با حقوق معلمی توانست پراید ثبت نام کند و بعد از ۱۶ ماه در نوبت ماندن،‌ تحویل بگیرد؛ حدود ۴ میلیون تومان.

 

برداشت چهارم؛ غروب ۱۲ مرداد ۱۳۹۲، نارمک تهران

محمود احمدی نژاد یک میدان بالاتر از خانه پدری من با استقبال اهالی محل از پاستور روانه خانه خودش شده. بحث داغ تنفیذ و تحلیف و کابینه است. پدر و مادرم با اینکه بازنشست شده اند، وزیر آموزش و پرورش برایشان مهم است. درباره اش بحث می کنند و البته بسیار هم تحلیل می کنند. برای من و خواهر و برادرم هم اتفاقا مهم است.

پدرم گفت: نجفی وزیر آموزش و پرورش می شود؟

گفتم: خودش گفته گزینه نهایی است.

مادرم خطاب به عروس و دامادش گفت: نجفی خیلی خوب بود. زمانی که وزیر شد حقوق ما را ۷ برابر کرد.

پدرم گفت: دو تا وزیر تا حالا برای ما خوب بوده اند؛ شهید رجایی و نجفی. امیدوارم نجفی رای بیاورد.

 

برای پایان؛

محمدعلی نجفی وزیر آموزش و پرورش دولت یازدهم بشود یا نشود فرقی ندارد. به هر حال او وزیر محبوب بخش بزرگی از فرهنگیان در دهه ۶۰ و ۷۰ است. چه مخالفانش در مجلس بر او به حق و ناحق بتازند و چه او را لایق وزارت بدانند. حداقل نجفی را بیش از دیگر وزرای آموزش و پرورش قبول دارند. حتی اگر یک ساعت هم معلمی نکرده باشد.

 

 

منبع: خبرآنلاین
"