علیرضا جدایی

آموزش و پرورش ، طی هشت سال گذشته با روز مره گی و تغییرات پی درپی و بی حاصل و شتاب زده به عنوان نهادی فرو دست و ناکارامد با چالش های اساسی روبه رو بوده است در صورتی که می تواند به عنوان عامل مهم و تعیین کننده ی جوانب مختلف تغییردر جامعه مورد توجه قرارگیرد ، شواهد متعددی دال براین مطلب است که تاثیر آموزش و پرورش بر توسعه ی اقتصادی واجتماعی انکار ناپذیر و بی بدیل است وبه همین دلیل از منظر سیاست گذاران و تصمیم گیران کشورهای صنعتی و پیشرفته ، منزلتی والا یافته و رویکرد نوینی را برای آنان ترسیم نموده است .

رویکرد سرمایه ای به انسان در ساحت آموزش و پرورش ،به عنوان کاشف سرمایه های انسانی و خالق نیروهای متخصص و مربی نوآوران و بهره وران مورد توجه است رویکردی که اساسا آموزش وپرورش را محملی برای سرمایه گذاری از سوی جامعه و فرد تلقی می کند و برای جامعه، بازدهی سرمایه گذاری در آن به شکل نیروی نوآور و ماهروفناور ،قدرت تولید را افزایش وتداوم توسعهی پایدار،متوازن و رشد اقتصادی را ممکن می سازد.

سرمایه گذاری در این دستگاه عظیم، نزدیک ترین راه برای عدالت اجتماعی و از ضروریات زیست در جامعه ی جهانی است که پایه مهم قدرت در آن ،آموزش و دانایی می باشد .

به راستی می توان اذعان کرد نبود یک نظریه ی کارآمد در اقتصاد آموزش و پرورش دغدغه ی ملی است ومشکلات عمده آموزش وپرورش ناشی از فقدان این نظریه وعدم اجماع و اتفاق نظر در آن است ، به گونه ای که فقدان این اتفاق نظر موجب ضعف اقتصادی در این عرصه شده است و این ضعف اقتصادی موجب شده آموزش و پرورش با تمامی اهمیتی که حایز آن است و در طی سالیان اخیر دولت مردان و همه صاحب نظران برآن تاکید کرده اند ،جاذبه ی کافی برای جلب نیرو های کار آمد و بالطبع تقویت نیرو و سرمایه ی انسانی مطلوب را نداشته باشد.

در اغلب کشور های توسعه یافته باور به وجود رابطه ی علی میان آموزش و پرورش ورشد و توسعه ی اقتصادی چنان محکم شده است که توسعه ی آموزش و پرورش رابر مرتبه ی بالایی از اولویت ها نشانده و سهم نسبتا مهمی از بودجه ی ملی را به آن اختصاص داده است و البته خاستگاه این باورآنجاست که آموزش و پرورش به عنوان صنعتی مدرن تلقی شده که از منابع اقتصادی استفاده کرده و بازده فزاینده و مستمری را ارایه می کند ،مثلا با خلق و پرورش نوآوران و کسانی که گشاینده ی افق های نوین بر روی جامعه هستند ،ظرفیت های اقتصادی جامعه را کشف و بهره برداری نموده و از فقر و وابستگی جامعه جلوگیری می کنند یا با افزایش مهارت های نیروی کار و پرورش بهره وران و متخصصین ، ابداعات و نوآوری ها را تعمیم و تکثیر میکنندیا با پرورش انسان های اجتماعی و شهروندان مسالمت جو ،سایش ها و فرسایش های اجتماعی را کاسته و از هزینه های مازاد جلوگیری می کنند و با کاهش جرایم و ناهنجاری های اجتماعی موجب کاهش هزینه های هنگفت و همچنین موجب تسهیل دستیابی به منابع می گردند و...

درد مندانه باید پرسید چرا طی این سالها علی رغم ثروت افسانه ایی وکم نظیر حاصل از فروش نفت ، رشد اقتصادی ما منفی شده و70% کارگاه های تولیدی و صنعتی ما نیمه فعال یا تعطیل شده است پاسخ بدیهی آن را باید در آموزش و پرورش جست.بدون شک کلید نجات کشور در بلند مدت درگرو ارایه یک نظریه ی کار آمد در اقتصاد آموزش و پرورش است .

معرفی آقای دکتر محمد علی نجفی از سوی آقای دکتر روحانی رییس جمهور محترم به عنوان گزینه تصدی وزارت آموزش و پرورش به مجلس شورای اسلامی تنها روایت گر بازگشت امید ، اعتدال و عقلانیت به این وزارتخانه کلیدی و زیربنایی نیست بلکه نوید بخش ارتقا و توسعه در کلان کشور است.

حضور آقای دکتر نجفی به عنوان شخصیت متمایزوممتاز درکابینه آقای دکتر روحانی  با سابقه ی سه دهه مدیریت موفق و عالی دروزارت های آموزش و پرورش ،علوم تحقیقات وفناوری و سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور نوید بخش محوری شدن آموزش و پرورش درصدرمسایل کشور و نقطه اتکای معلمان ،مدیران ،دلسوزان و کنشگران این عرصه است .

با حضور ایشان در راس این وزارت خانه ،می توان با سر لوحه قرار دادن شعار "آموزش و پرورش، نقد دیروز، پاسخ امروز و برنامه فردا" بر کیفیت بخشی به عنوان ضرورت امروزین نظام تعلیم و تربیت تاکید و خواستار ترسیم دور نمایی از آموزش و پرورش پویا،جویا،با نشاط و با ثبات شد تا بتواند پاسخ گوی خواسته ها و بایسته های فرهنگ جامعه و جامعه ی فرهنگی کشور باشد.

سوابق درخشان سه دهه مدیریت متعهدانه ،علمی ،دقیق ،کیفی وحرفه ای از آقای دکتر نجفی سرمایه ایی ملی ساخته است که می تواند با حضوردر آموزش و پرورش نگاه دولتمردان و قانونگذاران را نسبت به اهمیت جایگاه ممتاز آموزش و پرورش و ضرورت باز بینی در منابع،بازنگری در برنامه ها و سیاست ها و باز سازی سازه های متزلزل آن جلب نماید . اگر قرار است " کلیدی "برای نوسازی وتوسعه ی کشور تصور شود آن کلید جز باز اندیشی ،باز تعریف و باز سازی و باز آفرینی ساختار ها و فرایند ها ی آموزش وپرورش نیست .

آقای دکتر نجفی به عنوان مدیری شایسته در حوزه های فرهنگی ،آموزشی و اقتصادی با سوابق علمی و عملی قابل قبول درسازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور ، دو دوره وزارت آموزش و پرورش و وزارت علوم تحقیقات وفناوری ،یکی از مهمترین کلیدهای امید و نجات در این برهه حساس کشور است .

آموزش و پرورش از بحران های عظیمی از جمله چالش در افول منزلت و هویت فرهنگیان به عنوان گروه مرجع وچالش کسری بودجه ی چهار هزار میلیارد تومانی و همچنینکمیت زدگی ونقصان درکیفیت فعالیت های آموزشی و پرورشی و سوء مدیریت ها و ناکارآمدیها در رنج است .

شایسته استبا همگرایی ملی وفارغ از سلایق سیاسی و با حمایت همه جانبه وبا همبستگی های فزاینده در نظام مدیریت اجرایی،قوه تقنینی کشور ،کنشگران عرصه ی تعلیم و تربیت و فعالان و اصحاب رسانه ،تدبیر وانتخاب آقای دکتر روحانی رییس جمهورمحترم بر آمده از حماسه سیاسی ملت شریف ایران را ارج نهاده و حضور ایثار گرانه ی آقای دکتر نجفی را فرصت مغتنمی برای عبور از چالش های اساسی و مزمن آموزش و پرورش دانسته وبا حمایت از برنامه های تخصصی او وتیم مشاوران ومدیرانش ضمن کمک به شکوفایی نظام تعلیم و تربیت ، گره های اجتماعی ،فرهنگی وتوسعه ایی کشور را گشود ه و به انباشت سرمایه های انسانی کمک نماییم تا منطبق بر چشم انداز بیست ساله ی توسعه ی کشور افق های نو و روشن تری را برای نظام جمهوری اسلامی به تصویر کشیم . انشاء الله

کارشناس آموزش و پرورش

پ.ن: این یادداشت برای نخستین بار در روزنامه اعتماد مورخ ۲۰ مرداد ۹۲ منتشر شده است.

47301

منبع: خبرآنلاین