یکی از پرسروصداترین فیلمهای جشنواره فجر سال گذشته با عنوان «هیس! دختران فریاد نمیزنند»، سرانجام اکران شد. فیلمی که بیش از دو هفته از اکران عمومیاش نگذشته اما با استقبال گرم تماشاگران روبهرو شده است. فیلم «هیس!» برای نخستینبار تابوی تجاوز جنسی به کودک را شکست داد و معضلات ناشی از آن را به نمایش گذاشت؛ مسالهای که به شکل خاموش زیر پوست شهرجریان دارد. فیلم فارغ از نقدهای حقوقی و قضایی که به آن وارد شده است، جنبه روانشناختی و آسیبشناسیاش نیز میتواند مورد نقد و بررسی قرار گیرد. «هیس! دختران فریاد نمیزنند» با یک سکانس هوشمندانه از فیلمبرداری یک عروسی در آتلیه شروع میشود، گروه فیلمبردار و عکاس منتظر آمدن عروس هستند. اما زمانی که عروس میرسد همه بهتزده به دوربین که جای عروس است نگاه میکنند. بعد از تیتراژ، عروس با لباسهای خونین میآید و قصه فیلم آغاز میشود. داستانی که تم اصلی آن تجاوز به دختری هشت ساله است که اکنون عروس شده اما مرتکب قتل. از آنجا که فیلم به گفته پوران درخشنده، کارگردانش جنبه روانشناختیاش بر سایر جنبهها اولویت داشته، میتوان آن را مورد تحلیل قرار داد. از این رو با هرایر دانلیان، روانشناس و رواندرمانگر درباره تحلیل روانشناسی فیلم گفتوگو کردهایم که در زیر میخوانید:
شما بهعنوان یک روانشناس آیا تماشای فیلم را به پدر و مادرها توصیه میکنید؟
صددرصد. مخاطب این فیلم پدر و مادران هستند. آنها هستند که باید متوجه عمق این تاثیرات شوند. با دیدن این فیلم میتوانند با کودکانشان بهتر ارتباط برقرار کنند، مراقب یکسری از اصول فرزندپروری باشند و تنها به شکمسیری آنها توجه نکنند.
نگاه آسیب شناسانه فیلم را چطور دیدید؟
فیلم «هیس» از آن دسته فیلمهایی بود که به دلیل موضوع ساختارشکنانهاش نتوانست خیلی روی عمق تاثیرات این پدیده مانور دهد. در واقع خانم درخشنده از علتشناسی شروع کرد تا به قصاص. موضوع را بسیار گسترده و باز کرد. البته نمیتوان به ایشان خرده گرفت زیرا میخواهد جذابیت فیلم حفظ شود. برای ضرباهنگ فیلم میدیدیم به وکیل، نامزد دختر، بازپرس و... بیش از اندازه پرداخته شد تا خود بازیگر اصلی. آسیبشناسی را از علتشناسی شروع و آن را وارد آسیبشناسی اجتماعی و حقوقی کرد. کارگردان در فیلم میتوانست به ناگفتههای بیشتری اشاره کند.
چه ناگفتههایی؟
مسائل خانوادگی ناگفته باقی ماند. ما فقط در چند سکانس دیدیم تا دختر بچه میآید با مادرش صحبت کند مادر میگوید نه! در واقع پیامدهای کودکی را کمرنگ نشان داد. یکی از مسائلی که برایم مبهم باقی ماند این بود، زمانی که کودک مورد آزار و اذیت قرار میگرفت مادرش برای خواباندنش از یک عروسک کوکی کمک میگرفت حالا بعد از گذشت سالها مادر وقتی به دیدن دخترش در زندان میرود همان عروسک کوکی را با خود میآورد. ابزاری که در دوره کودکی تداعی بدترین بحران بود و حال آوردنش به این فضا، عجیب و سوالی است بیپاسخ.
آیا از نظر روانشناسی و اجتماعی لازم نبود شرط سنی برای تماشای فیلم در نظر گرفته میشد؟
بله باید در نظر گرفته میشد. مخاطب این فیلم بزرگسالان بودند. پدر و مادرهایی که باید آموزش ببینند و بعدا به فرزندانشان هشدار دهند. بهتر بود شرط سنی در این فیلم بالای 13 سال همراه با حضور والدین در نظر گرفته میشد.
صحبتهای روانشناس در دادگاه تا چه حد منطبق با واقعیت بود؟
روانشناس حاضر در دادگاه بیشتر بهعنوان فردی خیّر و نوعدوست صحبت میکرد. کارگردان فرصت بسیار خوبی را برای پرداختن به آسیبهای روانی این ماجرا و دراماتیزه کردن علمی فیلم در راستای تاثیرگذاری بیشتر روی مخاطب از دست داد. در عوض یک سخنرانی خنثی که وکیل دختر هم میتوانست انجام دهد، به دست آمد.
با توجه به اینکه تجاوز به کودک یک موضوع جهانی است، آیا عکسالعملها و نهادهای خانواده و آموزشوپرورش با جامعه ما یکسان است؟
اینکه موضوع جهانی است در آن شکی نیست. برخورد خانوادهها هم متاسفانه اکثرا مانند جامعه ماست. به همین دلیل در ایالات متحده آمریکا، قانون سوءاستفاده از کودکان تصویب شده است. قانون میگوید ما نباید منتظر دخالت والدین باشیم، اگر همسایهای، معلمی، غریبهای و حتی پلیس نشانهای از کودکآزاری دید، کافی است که اعلام کند تا پلیس وارد عمل شود. براساس این قانون دیگر منتظر شکایت خانواده نمیشوند. در اروپا هم که این قضیه به شدت شیوع دارد، برخورد سیستمها کاملا متفاوت از جامعه ماست. نهادها به دلیل ترس از قانون، در برخورد با این موضوعات بسیار جدی عمل میکنند، زیرا اگر نهادها غفلت کنند برایشان پیامدهایی قانونی در پی دارد.
در کل میتوان گفت، پیام روانشناختی فیلم شفاف و واضح بود؟
بله، بهترین پیامی که فیلم فارغ از کاستی و کمبودها ارائه داد این بود که اجازه دهیم کودکانمان صحبت کنند و ما بشنویم. حتی چیزهایی که دوست نداریم شنیده شود. اینکه بیتوجهی والدین به روان کودک چه تبعاتی دارد، به دنبال نشنیدن صدای فرزندانشان، تبعاتش سنگینتر است. وقتی نخواهیم بشنویم شاهد بدترین اتفاقات خواهیم بود و در این فیلم نیز بدترین پیامدها نشان داده شد، فرار از عروسی اول، خودکشی در عروسی دوم و قتل در عروسی آخر. درباره قتل هم باید گفت بدترین پیامد آزار جنسی است. تداعیکننده لحظاتی که فرد در آن موقعیت بوده و به دلیل خشمی که سراسر وجودش را فرا گرفته، انتقامش را از این حادثه بهاینگونه میگیرد. اگر قرار است فقط پیامد روانشناسی مدنظر فیلم باشد انتظار ما این است که به عمق مسائل بیشتر پرداخته شود اما کلیات آن در همین حد تلنگر زدن به والدین، کافی بود.
45301