ریاض نگران است که رقیب ایرانی دوباره جایگاه منطقه ای خود را بدست خواهد آورد؛ ایران(با 77 میلیون) جمعیتی تحصیل کرده دارد و با پتانسیل های اقتصادی، فرهنگی و تاریخی اش می تواند این موقعیت را دوباره احیا کند.

مجله لوپوئن در یادداشتی به قلم خانم میری دوتوی، با عنوان:"جنگ پنهان ریاض-تهران" به رقابت میان ریاض و تهران در کانون های بحران پرداخته و می گوید پاریس در این منازعۀ پنهان سوی عربستان را گرفته است. خلاصۀ یادداشت را می خوانید:
شاید اتفاقی و تصادفی نبود که دو حملۀ انتحاری در تاریخ 19 نوامبر سفارت ایران در بیروت را هدف قرار داد، آنهم در حالیکه ایران فردای آن روز مذاکرات هسته ای با گروه 1+5 را در پیش داشت. اگر چندی پیش (در تابستان) دو حملۀ انتحاری دیگر حومۀ جنوبی بیروت- پایگاه حزب الله(حزب شیعه مورد حمایت ایران)- را هدف قرار داده بود، اما این اولین باری است که مواضع و منافع ایران به طور مستقیم توسط یک اقدام تروریستی مورد حمله قرار می گیرد. حمله ای که منجر به کشته شدن 25 نفر از جمله رایزن فرهنگی ایران، 4 نیروی گاردی و 146 زخمی شد.
واقعیت اینست که ایران به طور مستقیم وارد دو جنگ مهم در خاورمیانه شده است. اول جنگ دولت بشار اسد در مقابل شورشیان چندشکلی که تهران در آن نقش مهمی داشته و در کنار حزب الله نقش آفرینی حساسی در آن دارد.
گفتنی است جنگی استراتژیک در مرز سوریه و لبنان در جریان است. ارتش سوریه که توسط حزب الله نیز حمایت می شود، پیروزی هایی را در شمال حلب بدست آورده است و در تلاش برای بازپس گیری منطقۀ قلمون است؛ نقطۀ مهم عبور و مرور مخالفان به لبنان. این نبرد تلفات قابل توجهی را در میان مبارزان و ارتش به همراه داشته است. از سویی تمام گروههای مخالف از جمله گروههای جهادی چشم به کمک هایی مالی و نظامی(کمابیش مهمی) دوخته اند که از سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس و به خصوص عربستان سعودی به دست آنها می رسد.
از همین جاست که نبرد دوم و در واقع جنگ پنهان میان ایران و عربستان آغاز می شود که بیش از همه رنگ و بوی مذهبی دارد یعنی همان جنگ میان شیعه و سنی؛ دو گرایش اسلامی که از قرن هفتم میلادی با یکدیگر در نزاع هستند. عربستان سعوی دارای دو مرکز مهم اسلام(مکه و مدینه) تلاش می کند رهبری جهان اهل سنت(با 90% جمعیت مسلمانان) را در اختیار گیرد و در مقابل ایران نیز با جمعیت محدودتر شیعیان (در کنار حزب الله، علوی های سوریه) در تلاش است.
ایران و عربستان در حال منازعه با یکدیگر در خاورمیانه هستند و در این مسیر از گروهها و جریان های منطقه ای برای دست یافتن به برتری بهره می گیرند.
واقعیت اینست که عربستان از دهه های طولانی با نگاهی بدبینانه به ایران و گسترش نفوذ آن در منطقه خاورمیانه می نگرد و این مسئله با نزدیک شدن ایران به ایالات متحده آمریکا و پایان یافتن بحران هسته ای ایران در حال شدت یافتن است. از این رو ریاض با همۀ تلاش و توان خود کمر به نابودی بشار اسد- متحد ایران- بسته است؛ هدف مهمی که می تواند حضور ریاض را تا آبهای مدیترانه تضمین کند.
اما نگرانی دیگری نیز برای سعودی ها وجود دارد و آن به نتیجه رسیدن مذاکرات ژنو است. از آنجایی که بخشی از تحریم های مالی و اقتصادی ایران- هرچند محدود- برداشته شده، رقیب ایرانی دوباره جایگاه منطقه ای خود را بدست خواهد آورد؛ ایران(با 77 میلیون) جمعیتی تحصیل کرده دارد و با پتانسیل های اقتصادی، فرهنگی و تاریخی اش می تواند این موقعیت را دوباره بدست آورد.
از سویی ریاض نگران است که نفوذ ایران در مناطق(نفتی) شیعه نشین عربستان، بحرین، عراق( کشوری با جمعیت اکثریت شیعه) گسترش یابد.
از همین جاست که عربستان در وضعیتی کاملا متضاد و عجیب در کنار اسراییل قرار گرفته و برای ایران آرزوی شکست در مذاکرات ژنو را دارد. فرانسه که هیچ زمانی تا این اندازه به اسراییل نزدیک نبوده- و می توان این نزدیکی را در سفر اخیر اولاند به نیز دید- ترجیح داده در کنار عربستان قرار گیرد، گزینه ای که از زمان سارکوزی بر آن تأکید شده بود. قرارداد 5 میلیارد یورویی میان دو کشور در سال 2013 منعقد شده و قرار است این میزان افزایش یابد.
این رویارویی در موضع اخیر فرانسه در مذاکرات هسته ای در ژنو1 نمود یافت.هر چند این همۀ دلیلی نیست که موضع فرانسه را توجیه می کند. امروز گفته می شود لوران فابیوس مخالف و یا موافق توافقات است اما آیا این پاریس است که باید میان دو پایتخت، یکی را انتخاب کند؟ آیا در صورت انتخاب یکی، فرانسه ابزاری علیه دیگری نمی شود؟ باید در این باره شک کرد چون فرانسه در این بازی چیزهای زیادی را برای از دست دادن خواهد داشت.

ترجمه: زهرا خدایی
5252

 

منبع: خبرآنلاین
"