23 سال پیش من دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران بودم که در تاریخ 12 سپتامبر 1990 جهت شرکت در سومین سمپوزیوم زندگی گیاهی در جنوب غربی آسیا به برلین آمدم. آن سال که همزمان بود با سقوط تاریخی دیوار برلین، اولین سفر علمی من به خارج از کشور بود. در آن سمپوزیوم اولین مقاله علمی خود را در مورد فلور و پوشش گیاهی شوره زارهای ایران ارائه کردم. اما بعد از 23 سال روز گذشته 22 نوامبر در برلین کنفرانسی برگزار شده بود که موضوع آن بحران دریاچه ارومیه بود. خبر تشکیل چنین همایشی را وزیر نیرو همزمان با همایش هم اندیشی نجات دریاچه ارومیه حدود یک ماه پیش اعلام کرده بود. کنجکاو شدم که برگزار کننده کیست و چه زمانی تشکیل می شود؟ اتفاقا چون برای شرکت در کارگاهی تخصصی در آن بازه زمانی عازم برلین بودم دوست داشتم در همایش دریاچه ارومیه شرکت کنم. دست به کار گوگل شدم، هر چه گشتم چیزی نیافتم. تلفن زدم به وزارت نیرو، بعد از تلفن های متعدد با خانمی که به موضوع آشنا بود صحبت کردم، ولی اطلاعات درستی به من نداد. مشخص بود تمایلی نیست ما بدانیم قضیه از چه قرار است. یادم آمد که قبلا دوستی در فیسبوک نامی از دکتر عبدولوند به عنوان برگزار کننده آورده بود. در اینترنت گشتم و یافتم ایشان محقق مرکز مطالعات خزر دانشگاه برلین است. به ایمیل ایشان پیامی فرستادم که من عازم برلین می باشم و اگر زمان برگزاری همایش با سفر من همزمان باشد، علاقه مندم در آن شرکت کنم. بلافاصله تلفن زنگ زد و به من گفت که این همایش 22 نوامبر تشکیل می شود و از من برای شرکت دعوت کرد.
هر چند برگزار کننده تعدادی از همکاران آلمانی و ایرانی دانشگاه برلین بودند، ولی سخنرانان متعددی از بین محققان ایرانی و خارجی و هم چنین سازمانهای مسئول از جمله وزارت نیرو، سازمان زمین شناسی، سازمان محیط زیست و سفارت ایران به این جمع دعوت شده بودند. همکاری خوب سازمانهای مسئول و بخصوص سفارت ایران زمینه ای برای تبادل اطلاعات در خصوص نجات دریاچه ارومیه فراهم کرد که لازم است از دست اندرکاران تشکر کرد. این فرصت فراهم شد تا اینجانب هم صدا و دردش را به گوش عده ای از مسئولین و متخصصان ایرانی و خارجی و تعدادی از هموطنان عزیزم - که اغلب دانشجویان ایرانی ساکن و یا مشغول به تحصیل در آلمان بودند- برساند.
برای من سخن گفتن از آنچه بر سر تالاب های شور ایران در سالهای گذشته رخ داده است بسیار غم انگیز است. اینکه مجبور باشی در این زمان بسیار کوتاه خبر مرگ بسیاری از گیاهانی را اعلام کنی که 23 سال در همین برلین با افتخار وجودشان در ایران را به رخ همکاران خارجی می کشیدم. 23 سال در مقیاس تاریخ زمین شناسی و تکامل و حتی زندگی یک انسان هیچ است. نمی توان تصور کرد که گیاهی که میلیون ها سال زمان صرف تکاملش شده به این سرعت ناپدید شود. ولی وقتی دریاچه ای که هزاران سال پر آب بوده، طی چند سال رو به خاموشی می رود، پس می توان قبول کرد که آنچه در اطراف و درونش وجود دارد سرنوشت دیگری ندارد.
همایش حال و هوای ایران داشت. با ورود به کریدور ساختمان هنری-فورد چشم من به سماور ایرانی افتاد. مشاهده چهره هایی مقامات رسمی و دیپلماتیک کشورمان نشان از همکاری خوب برگزارکنندگان با مسئولین دولتی داشت که تفاوت این همایش را با دیگر همایش های علمی بین المللی - که بارها تجربه شرکت در آنها را داشته ام - نشان می داد.
با حضور آقای سفیر و معاون وزیر نیرو همایش رسمیت پیدا کرد. معاون دانشگاه برلین پروفسور کلاوس بِک به حاضران و مقامات رسمی خوشامد گویی کرد و با اشاره مختصری که دریاچه ارومیه میراث جهانی است و همه وظیفه دارند به نجات آن کمک کنند، آمادگی دانشگاه برلین را در کمک به نجات آن اعلام داشت. ایشان گفتند که ما همه در یک کشتی هستیم و تاثیرات افزایش دمای کره زمین همه را تحت تاثیر قرار می دهد و بر ابعاد جهانی بحران ارومیه تاکید کردند.
سپس به رسم معمول در همایش های ایران، مسئولین رسمی سخنرانی کردند. ابتدا آقای شیخ عطار سفیر ایران در آلمان به انگلیسی سخنرانی کرد. ایشان که خود آذری بوده و 5 سالی هم سابفه استانداری در یکی از استانهای آذربایجان را داشت مطالب خوبی بیان کرد. جالب بود که گفت که ایشان در زمان استانداری از مخالفین احداث بزرگراه کلانتری بوده ولی نتوانسته جلوی اجرای آن را بگیرد و از محققان خواستند که دولت ایران را در نجات دریاچه یاری کنند.
آقای میدانی معاون وزیر نیرو به فارسی صحبت کرد که همزمان به آلمانی ترجمه می شد. ایشان تاکید داشت که کاهش ورودی آب به دریاچه و افزایش مصرف آب باعت خشکی آن شده است. ایشان هم مانند آقای سفیر، کشاورزی و خشکسالی را عامل اصلی خشکی دریاچه اعلام کرد و اصلا به پروژه های سد سازی و تاثیرات آن در خشکی دریاچه اشاره ای نکرد. ولی با اشاره به اجرای چندین طرح پژوهشی و مطالعاتی در سال 2004 توسط مشاوران این وزارت خانه، توضیح دادند که همه چیز در مورد دریاچه ارومیه مطالعه و بررسی شده است. حاصل این تحقیقات لزوم اعمال مدیریت یک پارچه آب، اجرای برنامه های آگاهی سازی، تاکید بر ظرفیت های منطقه ای و اجرای مدیریت ریسک خشکسالی است که فقط باید آنها را اجرا کرد. البته در بحث و در پاسخ به سوالات دکتر موتز مطالب خوبی گفت که اگر جدی باشد می توان آن را نقطه عطفی در نگاه وزارت نیرو دانست. ایشان تاکید داشتند که ما امکانات سازه ای داریم، ولی آنچه نداریم توان نرم افزاری است. این همان نکته ای است که سالهاست که منتقدان به فعالیت های این وزارت خانه می گویند: دست از راه حل های سازه ای بردارید و مشکلات را با نگاه نرم افزاری حل کنید. ایشان در ضمن اطمینان دادند که بدلیل خطرات زیست محیطی انتقال آب بین حوضه ای در اولویت وزارت نیرو نیست و فقط به عنوان آخرین گزینه به آن نگاه می شود. سخنرانی های تخصصی در سه پانل برگزار شد که در گزارش بعدی خلاصه آنها به اطلاع می رسد.