این نوشته توصیه ای است دوستانه به ریاست جمهور محترم در مورد دستور اخیر ایشان به دستگاههای مسئول تا مشکل آلودگی را برطرف کنند. من که فکر نمی کنم کسی کاری اساسی انجام دهد، چرا که چرخ اقتصاد آلوده فقط با هوای آلوده می چرخد.

جناب آقای رئیس جمهور، در اخبار آمده است که حضرتعالی دستور داده اید تا برای آلودگی دستگاههای مربوطه اقدام کنند و جلسه شورای عالی محیط زیست تشکیل شود. چندی قبل هم در اولین جلسات هیئت دولت بحران خشک شدن دریاچه ارومیه را در دستور قرار دادید. همه اینها خوب. ما هم به عنوان دانشگاهی و فعال محیط زیست به خود می بالیم که رئیس جمهور محترم مسائل و بحرانهای محیط زیستی را جدی می گیرند. اما براستی آیا با دستورات شما و حتی تشکیل جلسه و همایشهای متعدد آلودگی برطرف می شود و دریاچه ارومیه پر آب؟ این بنده خدا مثل میلیون ها ایرانی که از آلودگی رنج می برد، امیدی به نتیجه این دستورات شما ندارند. برای آنکه بدانیم چه شده است باید ریشه این مشکلات مشخص و خشکانده شود. 

اول از الودگی هوا شروع کنیم: چرا هوا آلوده شد؟ خوب مگر این سوال سختی است. هر بچه مدرسه ای جواب آن را می داند. چون خودرو زیاد شد. چرا خودرو زیاد شد؟ چون ما صاحب صنعت خودروسازی - مثلا بومی- شدیم. تولید سالانه ما تا یک میلیون و سیصد هزار خودرو بالا رفت. چون خودروهایمان بومی بودند مشتری بیرونی نداشت و همه اش را روانه خیابانهای تهران، اراک و اهواز و مشهد و ... کردیم. برای آنکه این خودروها بتوانند راه بروند، وزارت راه و شهرداری ها تا توانستند جاده و اتوبان ساختند. حالا هم که این همه اتوبان و جاده کفاف آنها را نمی دهد دست به کار شدیم و داریم آنها را دو طبقه می کنیم و به باندهای آنها اضافه می کنیم و تونلهای زیر زمینی می زنیم. حمل و نقل عمومی را هم بکلی تعطیل کردیم. تک و توک اتوبوسهایی را فقط برای چند نفر پیر مرد و پیر زن بازنشسته گذاشتیم که اگر کاری دارند صبح بروند و عصر هم برگردند. آنقدر این سیستم فشل است که حتی یک کار را هم نمی توان در روز با آن انجام داد و بنابراین فقط به درد بازنشسته ها می خورد. یا اینکه مانند بی آر تی آنقدر متراکم و ناامن است که سوار شدن به اتوبوس معادل خالی شدن جیب و یا له شدن دست و پا است. مترو هم که با سرعت لاک پشتی جلو می رود و انشالله شاید تا قرن 22 تکمیل شود.

و اما دریاچه ارومیه: اول به عرض برسانم که فقط دریاچه ارومیه نیست که خشک شده است. همه تالابها و رودخانه های کشور خشک شدند. چرا خشک شدند؟ برای اینکه سالی 6 میلیارد دلار بودجه مملکت را به سدسازی اختصاص دادند. این پول من زیست شناس را هم وسوسه می کند بروم دنبال سد سازی و ارزیابی آن، چه برسد به عزیزان پیمانکار. حالا سدها ساخته شدند. ما نه تنها از نظر محصولات کشاورزی خود کفا نشدیم که طبق گفته حضرتعالی واردات گندم ما چند برابر شده است. البته این سدها فوایدی هم داشتند. آب روستایی ها و جوامع بومی قطع شد. این بیچاره ها که قرنها با قنات و منابع آبهای زیر زمینی و آب بندان با شرایط آب و هوایی ایران خو گرفته بودند، به یک باره مورد هجوم کشاورز نمایان شهری قرار گرفتند که هستی و نیستی اشان به باد رفت. آنها به شهرها روانه شدند و چون کاری نداشتند به مسافر کشی و حاشیه نشینی پرداختند. شهرها گسترش پیدا کردند و بزرگ و بزرگ شدند، پس سد سازی عاملی شد که نه تنها ارومیه و صدها رود و تالاب را خشک کرد که متراکم شدن شهرها و نیاز به آب بیشتر و افزایش آلودگی را سبب شد.

چه باید کرد. اولش بگویم. کاری نمی شود کرد. من هم امیدی ندارم که کسی از همکاران شما دستورات شما را جدی بگیرد. نهایتا باز پول را به خودرو ساز و وزارت نفت می دهند که مثلا خودرو را اصلاح کند و بنزین را پاک! نه آقای شهردار از تراکم فروشی و دو طبقه سازی و تونل سازی دست بر می دارد، و نه خود رو ساز تولیدش را متوقف می کند و نه سد ساز بساطش را جمع. ولی اگر براستی می خواهید کاری کنید لااقل یکی دو مورد از 6 مورد زیر را امتحان کنید. از همین اول هم بگویم بسیار بسیار سخت است و ناشدنی. اما می نویسم که نشان دهم که کارمند صدیق دولت شما، به تشویق شما سریع (صریح) القلم شده است.

1- از توافق اخیر هسته ای شروع کنیم که اینقدر ما و جهانیان را خوش آمد. یکی از مهمترین بندهای آن آزاد سازی تحریم صنعت خود رو سازی است. لطف کنید به آقای دکتر ظریف دستور دهید و بخواهید در جلسه بعدی این بند را تصحیح کنند و تحریم صنعت خود روی سازی شخصی را مجددا بر قرار کنند. من نمی دانم تحریمی که به نفع ما بود را چرا بر می دارید؟ البته خدای نکرده قصد من خسارت به صنایع کشور و بیکاری جوانان نیست. بجایش بگویید که به شما چند کارخانه خوب اتوبوس سازی بدهند و به ازای خنثی سازی اورانیو م 20 درصدی هم چند خط مترو و راه آهن برایمان بسازند.

2- یک نامه در خصوص حقوق شهروندان به جناب آقای سرهنگ بنویسید و از ایشان بخواهید تراکم فروشی را در تهران و همکاران ایشان در دیگر شهرهای بزرگ تعطیل کنند. بجایش نیمی از 8 میلیارد دلار آزاد شده را به ایشان بدهید فقط برای مترو. نظارت کنید که ریالی از آن برای غیر مترو خرج نشود. در ضمن از ایشان هم بخواهید که از ساخت هر گونه اتوبان و خیابان و پل و زیر گذار و رو گذر و تونل در تهران را متوقف کند و فقط بخواهید در خیابانهای موجود خطوط ویژه اتوبوسرانی و دوچرخه سواری درست کنند.

3- فاز دوم هدفمندی یارانه ها در دستان شماست. پول بنزین شهرهای بزرگ را تا زورتان می رسد بالا ببرید. آنرا مانند گوشت و مرغ و سیب زمینی با قیمت دلار محاسبه کنید. اضافه آن را هر چه است را نه به جیب گشاد دولت بریزید و نه به جیب تنگ ما. بلکه آنرا فقط صرف تجهیز ناوگان حمل و نقل عمومی کنید. من محاسبه کرده ام که با افزودن چهارصد تومان به قیمت بنزین مصرفی در تهران و اختصاص این پول به خرید اتوبوس در سال می توانید 7300 اتوبوس لوکس و شیک به ناوگان اتوبوسرانی تهران اضافه کنید. وقتی این کار را کردید زوج و فرد که هیچ، با دو رقم و سه رقم هم می توانید مانع آمدن خودروی شخصی شوید. فقط تو را بخدا بگذارید مردم با زن و بچه شان و خواهر و مادرشان با هم سوار شوند. چون اگر باز بخواهید آنها را جدا کنید می پرند و سوار تاکسی یا وسیله نقلیه شخصی می شوند. البته چون اتوبوسها زیاد می شوند دیگر نگرانی نیست و گناهی هم رخ نمی دهد. در ضمن دستور اکید صادر کنید که اتوبوسها از سر خط حتما خالی حرکت کنند تا جایی برای نشستن مسافرین بین راه باشد.

4- سد سازی را به رودخانه سازی تبدیل کنید. بگویید اگر رودخانه ای به حالت قبل برگردد برابر پول سد را به عاملان آن می دهید. البته از آنها هم بخواهید که این کار را بدون سازه (نرم افزاری) انجام دهند. آنوقت خواهید دید که دریاچه ارومیه پرآب می شود و کشاورزی ما هم اگر از قبل بهتر نشود، از آنچه که هست بدتر نخواهد شد.

5- بودجه وزارت راه را برای جاده سازی جدید قطع کنید و فقط به اندازه ترمیم جاده های جاری به آنها پول بدهید. در عوض فقط برای ساخت راه آهن به این وزارتخانه پول بدهید.

6- در این مورد احتیاط می کنم بنویسم. خودتان حدس بزنید. حتما با من موافقید.

قول می دهم اگر این نسخه را اجرا کنید آلودگی تشریفش را بر می دارد و می رود به کوره آجرپزی. من که چشمم آب نمی خورد که همکاران شما به این توصیه ها گوش کنند و یکی از آنها هم اجرا نخواهد شد، دلیل آن روشن است: چرخ اقتصاد آلوده فقط با هوای آلوده می چرخد.